Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 72817

از دین پروری تا دین فروشی

12 می 2013, 18:31, توسط حکیم پور

سلام به خواننده گان گرامی
مایۀ تاسف است که قلمی که باید در جهت روشنگری و ابقای معنویت در جامعه وخدمت به مردم محروم مان بکار برده شود، برای مقاصد خیلی نادرست و ناپاک استفاده میشود. نویسندۀ مضمون، آقای مولویزاده در مقدمۀ نوشته اش مینگارد:(در بازار معامله وتجارت رسم براین بوده است که تاجران ومعامله گران برای دست یابی به سود و نفع بیشتر در انتظار فرصت‌های خوب و مناسب می‌باشند، اگر تاجری کالای داشته خود را در زمان ومکان مناسب عرضه کند، يقینا بالا‌ترین سود را نصیب می‌شود؛ ولی در بازار معامله این نه تنها کالاهای تولیدی است که بفروش می‌رسد؛ بلکه داشته‌های و انباشته‌های غیر معمول هم است که بسیار گران‌تر و خوب‌ترمورد معامله قرار می‌گرد!!.)
بلی، یقیناً و متاسفانه مولویزاده سخت آشنا به این شیوۀ کار است، او هم سالها منتظر فرصت بوده تا این کشف مهم خود را درین برهۀ زمانی به اذهان عامه عرضه بدارد!؟ محاورات جعلی تاریخی بدون استشهاد و ریفرنس معمول شیوۀ نگارش تحقیقی، فقط با جعل فکری، برروی کاغذ میآید و یک بیسواد دیگر، به آن "مستند" خطاب میکند! با مشاهدۀ این حد نازل سواد درین دو به اصطلاح قلمدار امی، نمیخواستم که بار دیگر با این بیسوادان سر بحث داشته باشم، ولی جهت روشنگری اذهان ملت، لازم است آنچه را بایسته است، به عرض برسانم.
در شرایط کنونی، که ملت ما تجارب ناگوار دهه های طولانی و ممتد تجاوزات نظامی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اعتقادی و...و..و را میگذراند، جو حاکم بر فضای سیاسی اجتماعی فرهنگی، خیلی پیچیده و تاریک است. آنچه این تاریکی را فزونی بیشتر میبخشد، یکی هم،ابهام هویت شخصیت های وابسته به جریانات سیاسی کشوراست،خیلی از افراد وابسته به رژیم های جنایتکار گذشته، برای فرار از شرمساری و حقارت ناشی از قضاوت مردم، بارها در مراحل مختلف، لباس های تازه به تازه به تن میکنند و گاهی از یک کمونیست دو آتشه، یک مسلمان نمای تمام عیار تبارز میکند. جای شک نیست که رژیم منفور شاهی، اولین بستر رشد کمونیست ها بود خصوصاً ببرک کارمل( که پرویز بهمن ازین خاین ملی و شاه شجاع ثانی، به لقب "زنده یاد" تذکر میدهد!) که در دامان ارگ شاهی، پرورش مییابد. سپس داود خان، آنها را در آغوش میگیرد تا به قدرت دست یازد، و بعد ماجرای سیاه "ثور" نکبت بار، و ویرانی افغانستان در جریان اقتدار همه زعامت های بعدی و کنونی، کشور ما را در همه ابعاد و داشته هایش تاراج میکند.
عرض بنده، این نیست تا فی الواقع، رستاخیز محاکمۀ جنایتکاران را برپا بدارم که البته با همه حال، یکی از آرزو های دیرین بنده و همه متضررین یعنی ملت بزرگ افغانستان است، ولی چنین امری، در موقعیت کنونی، تا ایجاد یک ثبات بالنسبه سیاسی و اجتماعی و وحدت ملی، پیش از وقت و ناممکن خواهد بود. البته فضای نیم بند انکشاف مطبوعات و آزادی بیان، زمینۀ خوبیست برای افشای خیانت و جنایتکاران و گفتن حقایقی که سبب تباهی ملت ما گردیده است، ولی در عین حال، زمینه ساز برای آن عناصر فروخته شده نیز هست، که یا برای گروه های بزهکار و جنایتکار خود شان، یا در ازای به دست آوردن مقدار ناچیز پول، برای مقاصد استخبارات کشور های همسایه، قلم به دست میگیرند.
شیوۀ قضاوت و نگارش هردو نویسنده، که گویی یک تن در دو نام باشند، به گونۀ غیر مستقیم، ترکیز بر بزرگداشت کمونیست ها دارد. آن یکی، مؤثر ترین و پاکباز ترین عنصر مبارزه و مجاهدۀ اسلامی(علامه فیضانی) را "دین فروش" و "نمایندۀ دربار" میخواند، علماء را بیسواد و جاهل خطاب میکند، و سپس شعر تاریخی نهضت پیروان لنین را (باوجودی که به گورستان تاریخ برای ابدالابد سپرده شده) عمداً و بیجا به نشر میرساند، و این دیگر، ببرک کارمل، این خاین ملی را "زنده یاد" مینامد.
جا دارد تذکر دهم که بنده هیچگاه در نگاشته های قبلی به شخصیت و ناموس کسی تجاوز نکرده ام و اینبار باز این بهمن است که احمقانه، این اشتباه را مرتکب میشود:(وهمه را دریک قلم فتوا فروش و دین فروش خوانده اید که گویا بخاطر پول حتی ازناموس شان هم میگذرند.) اینبار هم، از اخلاق سخیف شان کار گرفته اند وبه ناموس علما تجاوز کرده اند. با تاسف که دشنام و بکار گیری الفاظ رکیک عادت شان شده است. (نیش عقرب نه از پی کین است مقتضای طبیعت اش این است). دران بحث، یاد کرده ام که اشخاص نیک، فریفته شده بودند و شخصی که عمدآ به رهبری او اینکار شده بود، خود انسان بدنامی است که انترنت از کثافت های او مملوست و به نام فرقۀ سیفی، یک طریقۀ انحرافی را ایجاد کرده که از جانب تقریباً همه علمای پاکستان، زندیق و کافر قلمداد شده و قتل او را به حکومت توصیه کرده اند.
آقای بهمن با همه تلاش برای نمایش از یک شخص دین فهم، دو حدیث مبارک پیامبر اسلام را در جای اول، متن حدیث و در جای دوم معنای آن را غلط تحریر نموده که اینکار همیشه رخ میدهد، کسانیکه خربوزه زیر بغل دارند، همیشه در مسلمان نمایی یا ناکام اند یا بیسواد، و این خبطی است احمقانه که مانند سایر نکات مرقومۀ شان، مشتی از خروار نموداری از این صفت منسوبه و ملزومۀ سفیهانۀ شان است.
علامه فیضانی افتخار تاریخ و فرهنگ معاصر کشور است، و این مطلب، با سیری عمیق در آثار و کارنامه های زنده گانی پربار شان به خوبی قابل دریافت است. این شخصیت بزرگ، هیچگاهی سر تسلیم به دربار فرود نیاورد و بار بار با اشتیاق و ایمان، به اثر حقگویی خود، آستان زندان را بوسه زد. کسی که شاه را "کل فاسد" خطاب کرده و دستگاهش را ماشین جمع کننده و سرکوب کنندۀ مبارزین ملی اسلامی میدانست، هرگز به این سیستم فاسد، دست دوستی دراز نکرده است و تاریخ و فرزندان این سرزمین گواه زندۀ این امرند. در زمانه یی که همه بعد از خدمت متملقانه به جاه و مقامی میرسند، ولی این بزرگمرد، جز ستم، زندان و سرکوب چیز دیگری نصیب اش نگردید. این برچسب ها، به آدرس این ابرمرد، خیلی ناشیانه، شیادانه و ناجوانمردانه بکار رفته است.
در مورد بهمن، همین بس که دروغی بس آشکار به زبان آورده و افترای ناروایی با استعمال الفاظ رکیک، که حتی رذل ترین افراد پایین اجتماع هم، آن را به زبان نمیآورند، به آدرس فرزند شان حواله کرده است...و این کار یک فردی سبکسر و سبک مغز در سطح و شان اوست.
اسلوب عملکرد علامه فیضانی و روح مکتب او، بر پایۀ اعتدال، ملی گرایی و واقع بینی استوار است. با افراط و تفریط میانه یی ندارد و راه پیشرفت واقعی کشور را در تربیه و ایجاد کدر های مؤمن و سلیم میداند. اختلاف نظر او با بعض جریانات اسلامی داخل کشور، اتکاء به خودجوش بودن و ملی بودن و غیروابسته بودن حرکت است، و از جانب دیگر، تمرکز روی تربیه و تزکیۀ معنوی کادرهای پیشاهنگ . خلایی که بعد از پیروزی مجاهدین، کشور را و نهضت را به سیلاب تباهی و بدنامی مواجه گردانید.
در شرایط کنونی، دیگر دوران برای تمامیت خواهی و افراط و تفریط، به تاریخ پیوسته است. زعامت، در شرایط کنونی، دشوار ترین و پر چلنج ترین مسؤولیت است که هر ادعا دار این داعیه از رسانیدن این کشتی شکستۀ میهن به ساحل نجات و رفاه همگانی، بدون وحدت تمام اقوام، احزاب، اقشار و بکار گیری نیروهای مؤثر در حرکت اجتماعی، توسعه و انکشاف، یقیناً عاجز خواهد بود.
البته این نکته قابل تذکر است که استاد مذهبی تاکنون تمایلی به این امر از خود نشان نداده است، ولی یقیناً روشنفکران و رسیده گان جامعه و عامۀ ملت، آرزو خواهند داشت تا شخصی شایسته، متقی، روشنفکر و روشنروان در زعامت کنونی کشور قرار گیرد تا در برابر سپاه تاریکی، نماینده یی از قلمرو روشنایی نیز عرض وجود نماید، چه استاد مذهبی یا فردی دیگر همانند او متصف به صفات لازمۀ رهبری کشور. به امید گشایش روزنۀ امید برای ملت محروم و دردمند افغانستان.
با احترام
حکیم پور

جستجو در کابل پرس