Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 72849

از دین پروری تا دین فروشی

14 می 2013, 09:25, توسط خليل پرياني

سلام هاي زياد بر جناب پرويز بهمن
نوشته هايت را خواندم يا بعباره ديگر گويا تاثير دواهاي تلخ و شيرين معنوي را كه از داروخانه شفاي قرآن بر مريض باطني خورانده بودم بشكل انعكاس تب و هزيان ازبيمار احساس كردم- گرچه كوچكتر ازانم كه دعوي طبيبي معنوي كنم اما سعي مي كنم من حيث نرس تازه كار براي مريضان معنوي و اعتقادي كه الله تعالي ايشان را في قلوبهم مرض توصيف كرده- در حد توان دوا تهيه كنم و خداكند حكيمانه عمل كنم و از هزيان مريض نرنجم و از قهر و عقده كار نگيرم و براي مريض مانند يار باشم ني خار- زيرا نشود كه بفرموده حضرت مولانا: كس به زير دم خر خاري نهد.... خر نداند دفع آن بر مي جهد..... راضي ام ازينكه به اثر لابراتوار معنوي دريافتم كه مرض شما مانند جناب مولوي زاده الحاد ني بلكه نفاق است- و ديروز هم تا جايي پيش بين بودم كه مطابق آيه : واذا قيل لهم آمنوا كما آمن الناس قالوا انوءمن كما آمن السفها- حتما مرا سفيه و بي خرد توصيف مي كنيد- اما بدل نمي گيرم و مي كوشم كه از هذيانات مريض كدام سرنخ ديگر از امراض را دريابم- با آنكه مرض نفاق صعب العلاج تر از كفر است زيرا اين يكي آشكار و آن ديگر در ميان لفافه هاي از آيات و حديث خواني و شريعت داني و تظاهر به مسلماني پنهان است- بهمين علت در آغار قرآن درمورد كافر دو آيت و در باره منافقين سيزده آيات آمده است كه افزوني شر و خطر شان را افاده من كند- و نيز جاي مجازات شان را خداوند درك اسفل من النار و خيلي ها دردناكتر از كفار انتخاب كرده است- متشكرم ازينكه به ساير اولياء الله و عرفاي گذشته ظاهرا ابراز احترام كرده و بنده را به مطالعه آثار شان دعوت كرده ايد- اما لله الحمد تاجايي از همه شان مرور كرده ام و همه را موئيد آثار سراپا انوار علامه يافته ام و بلكه كتب و رسالات علامه فيضاني را فشرده و سرصفا و گزيده همه انديشه هاي آن بزرگواران يافته ام كه گويا آنها پيامهاي نجات بخش خودرا از زبان و حلقوم علامه با مقتضيات اين عصر بيان كرده اند- مثلا جايي حضرت خواجه انصار ميفرمايد: الهي هركه را خواهي بر اندازي، با دوستانت در اندازي.. و بلبل شيراز در همين مفهوم مي گويد: تير آه ما زگردون بگذرد حافظ خموش.... رحم كن بر جان خود پرهيز كن از تيرما.---- و نيز مولاناي بلخ در فشاني مي كند: گر خدا خواهد كه پرده كس درد... ميل اش اندر طعنه پاكان پرد... و يا : كار پاكان را قياس از خود مگير ... گرچه ماند در نوشتن شير وشير== همسري با انبيا برداشتند... اوليا را همچو خود پنداشتند.... و حقانيت كلام اولياي ماقبل را در مورد علامه صاحب به چشم سر ديديم كه هر فرعون و يا نوكر فرعون كه به اصطلاح خود را با اين مردان حق زد - شرمنده و رسوا و ناكام دنيا و آخرت و روسياه تاريخ گرديد- زيرا در حديث شريف قدسي خداوند به زبان نبي عليه السلام فرموده است كه: من عاد لولي فقد اذنته بالحرب يعني كسي كه دشمني كند با يكي از دوستان من پس خبرده اورا به جنگ عليه من- آري چشمان حقيقت بين ديدند كه ظاهر كل چگونه با شرمندگي قرار و داوود ديوانه چسان بدست مارهاي آستين خود مردار و كمونستان شرفباخته به روسياهي تاريخ گرفتار و مسلمان نماهاي بعدي بچه ترتيب به عاملين قتل و كشتار و دين فروشي و اشرار و نوكر اغيار دچار شدند ! بلي همه اينها عواملي بودند كه مانع نشر افكار اين مرد بزرگوار شده و او را بحكم : اشد البلاء علي الانبيا ثم علي الاوليا ثم علي مثل امثلهم به زندان و شكنجه و بدنامي و ترور معنوي شخصيت به دستور اجانب گرفتار ساختند- و متاسفانه شما و مولويزاده ادامه حاصل اين شجره خبيثه شده ايد بقول مولانا:تخم تو بد بوده است و اصل تو... با درخت خوش نبوده وصل تو... اما سنت الهي مبني بر برباد سازي و شرمنده سازي بدخواهان اوليا الله ادامه دارد. آنجا كه خود فرموده است: ان الله يدافع عن الذين آمنوا و ان الله علي نصرهم لقدير يعني الله تعالي دفاع مي كند از مومنان واقعي و بيشك خداوند به كمك رساني به ايشان قادر است— اين كه شما نامي از تصوف هاي جعلي ساخت برتانيه حرف مي زنيد و علماي سوء كه طي اين چند دهه با تباني با زمامداران و باداران زمامداران صاحب زندگي هاي قاروني شدند حساب شان جداست- شاعري مي گويد: و هل بدل الدين الا الملوك ... و احبار سوء و رهبانها.. يعني آيا كسي غير از زمامداران فاسد و علماي سوء دين فروش و متصوفين جعلي دين را بدنام مي سازند؟ مولانا همه عمر را در زندان و شكنجه و فقر و گمنامي سپري كرد و مانند انبيا عليهم السلام هيچ چيزي از ماديات از خود بجا نگذاشت و فرزند رشيد وي نيز جز غم دين و وطن و شب و روز فعاليت ملي و بين المللي در راستاي نجات كشور كدام جاي و جايدادي ندارد و اتهامات بيشرمانه ايكه در مورد مهدويت و غيره چرنديات شما مي كنيد ما يكروز نه از وراي درس هاي اسرار معرفت و نه از طريق جرايد منتشره ايشان گاهي هم نديده ايم و كدام سند قلمي يا تصويري اگر داريد نشان بدهيد- بازهم در اخير مي گويم كه كار ايشان وصل كردن است ني فصل كردن و ايشان پخش گران رحمت للعلمين در روي زمين اند نه غضب خداوند وخشونت- اگر خوف داريد كه بخاطر الحاد و يا نفاق روزي شما و امثال تان ساير عاملان بحران افغانستان را خميني وار محاكمه خواهند كرد و از شما انتقام خواهند گرفت من سوگند ياد مي كنم به وحدانيت الله كه هيچ همچو كاري صورت نخواهد گرفت بلكه مانند حضرت يوسف عليه السلام لا تثريب عليكم اليوم ويغفرالله لكم و هو ارحم الراحمين خواهند گفت و مانند حضرت نبي عليه السام همه را امان خواهند داد. خداكند اين دواهاي تلخ و شيرين سبب زيادت رجس نشود و بنا بر قول مولانا: نرم گويد سخت گويد خوش بگير.... تا كند بر جمله ميرانت امير. يك چيزي يادم آمد كه حضرت علامه در يكي از آثار خود در مورد احترام به انتقادات و پيشنهادات سالم( غير مغرضانه و كافرانه و منافقانه) چنين مهرباني كرده: ((ماده نهم- عنوان تنظيم اجتماع- رساله رازهاي موفقيت يا انسان باقرآن....اين ها (رهروان مكتب توحيد) مشوره شخصيت هاي سليم و حتي انتقاد هاي فرد يا اجتماع را بغرض بهبود كار و پيشرفت امور خويش در هروقت و هرجا به پيشاني باز مي پذيرند)) اين بود ادامه دوادهي بيماران روحي از جانب يك نرس مبتدي شفاخانه معنوي آثار مردان حق- و السلام علي من اتبع صراط السوي و من اهتدي

جستجو در کابل پرس