Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 14810

" راوا " و شعار دیموکراسی !

3 می 2008, 16:59, توسط خواننده

نیک آیین عزیز!

در گفتی و گل سفتی. راوا و دموکراسی تناقض ضدین است. سازمانی که بنایش به خشونت تئوریک نهاده شده است و ادبیات سیاسی اش از دوران ما قبل قرون وسطی است، و رایحهء آدم سوزی و دیگر آزاری از آن می آید، و سکولاریسم هم نه از منظر فلسفی که فقط در شعار های سیاسی مد روز شده، جهت دریافت بیشتر کمک های مالی موسسات خیریه و سازمانهای کمک دهنده برای جلب توجه و اعتماد بیشتر از سوی آنها استفاده می شود، ماهیت مسخره، سست و بی بنیاد و غیر مردمی این سازمان را آشکارتر می سازد. در نوشتهء آقای سخیداد هاتف گفته بود که مبارزه با تفکر راوایی یکی از رسالت های جامعهء روشنفکری افغانستان است. هدف وی از آن گفتار، به خاطر اهمیت مبارزه با راوا نبود، که آن سازمان عددی نیست، و اصلاً وجود خارجی ندارد تا بر علیه اش مبارزه صورت بگیرد! بلکه یاد آوری مبارزه با کج راههء بود که به نام سکولاریسم و روشنفکری، حرکتی ضد خردگرایی و روشنفکری را پیش می برد. روشنفکر، نشخوارگر غذای گندیدهء سیاست سطحی و بی عمق نیست، و اصلا نسبتی با آن ندارد، روشنفکری یا کار روشنفکری، تلاش برای گسترش ساحهء گفتمانی در سایهء "منطق مکالمه" است، چیزی که راوا با آن فاصلهء هزاران سال نوری دارد. در چشم انداز مبارزه برای عدالت و روشنگری، راوا، در صف ملا عمر ، سیاف، و دیگر بنیادگرایان تمامیت خواه مطلق نگر ایستاده است.

البته مهم نه شعار های این سازمان است، و نه مبارزه اش بر ضد فلان و بهمان، که اصلاً مبارزهء هم این سازمان صورت نمی دهد! نشریهء این سازمان را در کجای افغانستان مردم می خوانند؟ نشریهء که اصلاً در دنیای آنها وجود ندارد اصلاً چه تغییری در حال مردم عادی می تواند به وجود بیاورد؟

لابیگری در پارلمانهای دیگر کشورها، و سگ دویی در درب سازمانهای خارجی برای جلب توجه مالی و معنوی که مبارزه نیست. تحصیلکردهء افغانستان باید بداند که مبارزه برای روشنگری در شفافیت امکان پذیر است و نه مرموز بازی و سگ دوی. هر سازمانی که چنین کند، لا درنگ مردود است و مردم را به گمراهی و سیاهی سوق می دهد، حتی اگر شعارش خدمت به مردم باشد. هر سازمانی که توانایی مبارزهء شفاف را داشته باشد، می تواند ادعای سکولاریسم و دموکراسی را نماید، در غیر آن فرقی با تمام سازمانهای سیاسی ای که در کشور ما تجربهء شکست خوردهء دارند ندارد، در بهترین حالت اش، حتی مبارزه برای کشور هم، وقتی که در قالبی روشن نباشد، سرنوشتی بهتر از آنچه بر این ملت رفته است نمی تواند نصیب ما نماید. راوایی ها شاید بگویند که ما با دیگران فرق داریم، چه فرقی؟ آیا مجاهدین، در مقابل روس و حکومت دست نشانده اش مبارزه نکردند؟ گرچه ارزش مجاهدت مردم کشور ما، به عنوان تجربهء تاریخی در جایش قابل قدر است، اما از منظری آسیب شناسانه، ضعفهای آن مبارزه تجربهء تلخی دیگر برای کشور آفرید که درنگ کردن بر آن ضروری و مبرم است. بدین سان، سازمانی که در عرصهء عمومی حضورش صفر است، و تاثیر گذاریش بر فرایندی تاریخی و سرنوشت تاریخی این ملت تقریباً هیچ است، چگونه می تواند مثل دونکیشوت وار از مسایلی سخن بگوید که نه به قامت اش می آید، و نه خودش بهتر از آنانی است که نقدشان می کند؟

جستجو در کابل پرس