Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 72777

افغانستان از ديدگاه حقوق بين الملل يك وجب به آن طرف خط ديورند حق ندارد

11 می 2013, 15:49, توسط باب

دوستان عزیز:
چند توضیح ضروری در مورد این بحث:
مقدمتاً باید خدمت شما عزیزان گفت که ساخت و بافت افغانستان بر اساس جعل و دروغ بنا شده است. اگر ما خواسته باشیم یک هویت افغانی برای تشکیل کشوری بنام افغانستان داشته باشیم، باید دروغ بگوئیم تا این هویت ریشه دار گردد. سئوال اصلی این است که ما چطور می توانیم چنین کاری را انجام دهیم؟ بیائید مساله خط دیورند را که حدود صد سال پیش امضاء شد بجایش بگذاریم و بالای مطلبی بحث کنیم که زیر نظر هر کدام ما صورت گرفت:
سردار محمد داود خان طی یک سفر رسمی ماسکو رفت. صمد غوث که همرکاب او بود و از خود سردار صاحب بود در کتاب خویش می نویسد که حین سخنرانی بین او و برژنیف، رهبر شوروی وقت، سردار محمد داود بعنوان اعتراض دست به میز کوبید و از مداخلات شوروی در امور داخلی افغانستان اعتراض کرد و مجلس را ترک کرد ... بریژنیف که او را برای خدا حافظی در قصر کریملین بدرقه می کرد از سردار صاحب خواست که در دعوت شب شرکت کند ولی سردار صاحب آن را نپذیرفت و از آنجا راساً به فرودگاه ماسکو رفت و مستقیماً بکابل پرواز کرد. هواخواهان سردار صاحب و افغان های بی تمیز جاهل این اقدام سردار صاحب را یک اقدام افغانی او قلمداد کرده و از آن تحسین و تقدیر بعمل می آوردند تا اینکه امروز ایشان متوجه شدند که این یک اشتباه دیپلماتیک بود و این جهالت سردار صاحب نه تنها باعث تباهی خود و خانواده او شد بلکه افغانستان را تباه ساخت!
حال جناب عبدالجلیل جمیلی که او نیز از همرکابان سردار صاحب بود و بحیث ترجمان بین سردار صاحب و رهبران شوروی کار می کرد گفته صمد غوث را رد کرده و می گوید که آنچه جناب صمد غوث در کتاب خود نوشت کاملاً دروغ و کذب است و سردار صاحب هیچوقت این کار را نکرد و بسیار مودبانه در جلسات سخنرانی کرد و با کمال ادب دیپلماتیک با رهبران شوروی خدا حافظی کرد و ماسکو را بسوی کابل ترک کرد! امروز هم صمد غوث، هم عبدالجلیل جمیلی و اکثریت همرکابان سردار محمد داود در آن سفر زنده و تیار هستند ولی هیچیک شان از اثر بی وجدانی افغانی شان لب به سخن نکشوده و یک واقعیت ثابت تاریخی را درست منعکس نمی دهند. آیا ثبوتی بالاتر از این یافت می شود که افغانستان و افغانیت چیزی جز خر سازی انسان و انسانیت نیست؟
دوستان: در صورتیکه ما در مورد یک متن صریح و یک حادثه واضح با چنین اختلافات بین خود افغانان افاغنه مواجه باشیم، پس چطور می توانیم حرف یک افغان را در مورد یک حادثه تاریخی بپذیریم. خصوصیت یک افغان این است که هیچوقت در لفظ و تعهد خویش پابند نبوده و همیشه از طریق قران خوری و شرفباختگی می خواهد حرفهایش را بکرسی بنشاند. مثلاً نمونه بارز افغان و افغانیت سردار محمد نادر، چوکره انگلیس، بود. وی بالای قرآن تعهد نامه می نوشت ولی آن را نقض می کرد. برای "وحدت ملی" در افغانستان وی امیر حبیب الله خان کلکانی را بکابل دعوت کرد ولی با کمال نامردی او را گرفتار و اعدام کرد علیرغم آنکه سوگند شرف یاد نموده بود که به وی آسیبی نرساند و از او تقاضا داشت که بخاطر حفظ وحدت ملی و صلح از جنگ دست بردارد.
می رسیم بالای مساله خط دیورند: جناب چمبر علی به نمایندگی از افغان های الاغ صفت ادعا دارد که معاهده دیورند برای صد سال امضاء و این صد سال در سال 1993 به پایان رسید و بعد از آن این معاهده اعتبار ندارد. جناب ارمان برای رد این دروغ گوئی چمبر علی متن موافقه را که به زبان انگلیسی طی هفت ماده نوشته و امضاء شده است به نشر سپرد. اگر چمبر علی براستی هم وجدان داشته باشد باید از دروغگوئی هایش خجالت بکشد و عذرخواهی کند ولی وی برای ثبوت افغانیتش هزار دروغ دیگر را حاضر است ارائه کند تا دروغ اولیش را برکرسی نشاند! آیا این کار ممکن است؟
مشکل وحدت ملی در افغانستان چیست و کی ها علیه وحدت ملی در افغانستان کار می نمایند؟ امروز هیچ گروهی بجز افغان ها علیه وحدت ملی نیست. در حالیکه حق مسلم تاجیک هاست که با تاجیک های هم تبار شان در تاجیکستان بپیوندند ولی آن ها چنین کاری را نمی کنند. عین حرف در مورد از بیک ها، هزاره ها، ترکمن ها، بلوچ ها، عرب ها ... و غیره صدق می کند ولی برای این گروه ها وحدت ملی در داخل افغانستان اولویت ندارد. اولویت یک افغان در چیست؟ آن ها بهر قیمتی شده باید با پشتون های پاکستان ضم گردند و خط دیورند برای آن ها رسمیت ندارد. آن ها حاضر اند غلامی پاکستان را بپذیرند، نه استقلال افغانستان را که با خط دیورند تضمین گردیده است! در این مورد باید گفت که خط دیورند مرز بین المللی بین افغانستان و پاکستان است. افغانستان چطور می تواند که از یک طرف برای افغانستان مرز را قبول نکند و از طرف دیگر داد از وحدت ملی بزند؟ وحدت ملی بر اساس تعلقات قومی؟ شما در روی زمین هیچ کشوری را یافته نمی تواند که امروز وحدت ملی خویش را تابع تعلقات قومی بسازد. آلمان ها زیر زعامت هتلر و حزب فاشیست او چنین یک اقدامی کرد ولی در جنگ دومی جهانی چنان درسی گرفت که تا زنده اند این فاشیست ها چنین بدی را نباید تکرار کنند! اگر یک افغان براستی هم فرهنگ می داشت و تاریخ می داشت، آن ها ابداً چنین کاری را اصلاً در فکرش نمی پرورانید. حال از یک افغان جاهل آدم چه توقعی می تواند داشته باشد؟
جای یک افغان باغ وحش کابل است و بس. بحث با یک افغان بالای موضوعات مدنی در گوش خر یاسین خواندن است. بیائید باین شیوه بحث برای همیش خاتمه داده و گلم افغان و افغانیت را در افغانستان و در منطقه جمع کنیم تا قربانیان این توطئه و رذالت مزه زندگی انسانی را بچشند!

جستجو در کابل پرس