Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 15117

امام زمان و ظهور نائبی جدید

11 می 2008, 18:50, توسط ذبیح الله ناصری

جناب آذر

تا جاییکه مربوط به احمدی نژاد و رژیم ایران میشود، هر فردی حق دارد با در نظرداشت حقایق اظهار نظر کند. با آنکه همین احمدی نژادی که شما مخالفش هستید، در جهان اسلام و کشور های عربی، سومین رهبر محبوب است. که این نتیجه گیری تا اندازۀ زیادی حرف های شما را رد میکند (لطفاً صفحۀ 94 همین تحقیق علمی که توسط دانشگاه میریلاند و موسسۀ زاگبی واقع در امریکا صورت گرفته را مشاهده کنید).

در مورد عقاید دینی و ظهور امام مهدی (ع) یکجا با حضرت عیسی مسیح (ع)، بنده ادعای شما را بکلی قبول نداشته و در جواب شما میخواهم بگویم که حتی بنابر قوانین بشرئ موجود شما این حق را ندارید که به عقاید دیگران بی احترامی نموده و آنرا به تمسخر بیگیرید.

شما اگر به هر دلیلی ترک دین نموده و یا دین تانرا تغیر داده اید اما بخاطر شرافت انسانئ تان باید به عقاید دیگران احترام داشته باشید.

اینرا همه میدانند که بر باطل هرگز توافق نظر شده نمیتواند و به ظهور امام مهدی (ع) یکجا با حضرت عیسی (ع) نه تنها اهل تشیع بلکه تمامئ اهل تسنن نیز معتقدند و ایمان دارند که خود این ثابت کنندۀ این واقعیت بزرگ مذهبی و معنویست. که در دایرۀ بزرگتر یعنی ظهور حضرت عیسی (ع) نه تنها مسلمین بلکه تمامئ پیروان حضرت عیسی (ع) نیز عین عقیده را داشته و به آن ایمان دارند.

ولی شما چند تن تازه به غرب رسیده تا سراب را از دور مشاهده کردید موزه ها را از پا کشیده و دهن به یاوه گویی گشوده و میخواهید با سعی و تلاش بیهوده، باطل را بر کرسئ حق بنشانید که واقعاً جای تأسف و تأثر است.

به عقیدۀ بنده شما بهترین مصداق برای این اشعار بزرگمرد ادبیات معنوی و والای فارسی یعنی مولوی بزرگ (رح) هستید:

ابلهان گویند این افسانه را

خط بكش، زیرا دروغ است و خطا

و پاسخ مولوی به ابلهان اینست که:

ای برادر قصه چون پیمانه ایست

معنی اندر وی بسان دانه ایست

دانه ی معنی بگیرد مردِ عقل

ننگرد پیمانه را گر گشت نقل

و سخن گفتن به زبان حال و فهم كردن آن:

ماجرای بلبل و گل، گوش دار

گر چه گفتی نیست آنجا آشكار

ماجرای شمع با پروانه، تو

بشنو و معنی گزین ز افسانه، تو

گر چه گفتی نیست، سرّ گفت هست

هین ببالا پر مپر، چون جغدِ پست

گفت در شطرنج، كاین خانه ی رُخ است

گفت خانه اش از كجاش آمد بدست؟

خانه را بخرید یا میراث یافت؟

فرخ آن كس كاو سوی معنی شتافت

گفت نحوی، زید عمروا قد ضرب

گفت چونش كرد بی جرمی ادب؟

عمرو را جرمش چه بُد؟ كان زید خام

بی گناه او را بزد همچون غلام

گفت این پیمانه ی معنی بود

گندمش بستان، كه پیمانه است رد

زید و عمرو از بهر اعرابست ساز

گر دروغ است آن، تو با اعراب ساز

گفت نی، من آن ندانم عمرو را

زید چون زد بی گناه و بی خطا؟

گفت از ناچار و لاغی بر گشود

عمرو یك واوی فزون دزدیده بود

زید واقف گشت و دزدش را بزد

چون كه از حد برد، حد او را سزد

و بالاخره:

هر که او جنس دروغ است ای پسر

راست پیش او نباشد معتبر

ادامۀ این اشعار زیبا را میتوانید در دفتر دوم مثنوی معنوی در این پیوند ِ مفید بخوانید.

ابلهانیکه عقاید حقۀ اسلامی را به باد انتقاد و استهزا میگیرند، نه تنها از الطاف الهی بی بهره اند بلکه از دانش روز نیز دستانشان کوتاه بوده و اکثریت شان تظاهر میکنند به روشنفکر بودن در حالیکه از روشنفکری بویی نبرده اند و واقعاً باید به حالشان اشک ترحم ریخت.

امید همۀ جاهلان و گمراهان، راه حق و درست را بیابند. آمین

جستجو در کابل پرس