Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 73681

از غرغر ديورند تا به طومار تضرع برای ميا نوازشريف صدراعظم منتخب مردم پاکستان!

7 جون 2013, 19:56, توسط پرویز "بهمن"

تشکر از آقای کاتوزیان که مقالهء خیلی زیبا نگاشته اند. وهم تشکر ازمحترم زریالی، که بخشهای ازمانیفست فاشیستی اوغان ذلتی های بی حیا را به شکل مستند اینجا آورده اند.
دربارهء مقالهء جناب کاتوزیان باید گفت که: پشتون واقعی هرگز علیه پاکستان نمی جنگد چه پشتون افغانستان باشد ویا چه پشتون پاکستان. هرپشتونی که ولوبه شکل عوام فریبانهء آن علیه پاکستان شعار بدهد، به سرنوشت نجیب الله احمدزی مواجه میگردد. نفوذ پشتونها درپاکستان به سی ملیون انسان تخمین زده میشود،آنها به کشور خدا داد خویش عشق ومحبت دارند درتمام ساختارهای دولتی پاکستان پشتونها سهم دارند، ازنظر استحالهء قومی، پشتونها آنقدر با پنجابی ها وسندی ها واردو زبانها بافت خورده اند که جدا ساختن آنها امروز از ناممکنات است. این تنها بلوچهای بیچاره استند که درطول تاریخ پاکستان عملا درخط آزادیخواهی علیه ادارهء نظامی پاکستان؛ با دست خالی پنجه نرم میکنند ولی حکومتهای افغانستان درطول تاریخ آنهارا بخاطر بلوچ بودن شان هرگز مورد حمایت قرار نداده اند. ایران نیز بخاطر جلوگیری از خیزش های استقلال طلبانهء بلوچها درنوارمرزی با پاکستان ، همیشه درطول تاریخ، درخط دفاع ازمنافع حاکمان اسلام آباد قرار گرفته است.
واقعیت امر این است که یک موضوع در مغز وروح وروان پشتونها ته نشین شده است که : در اختیار داشتن ارگ کابل، ناموس همهء پشتونها می باشد. این ارگ باید به هرقیمتی که میشود باید در اختیار ایل جلیل اوغان قرار بگیرد. اگر به وطنفروشی میشود، یا به گدایی نزد قدرتهای جهانی میشود یا به عذر وزاری به گروه های قومی غیر پشتون ، یا به وسیلهء قتل عام ونسل کشی ویا بهروسیلهء دیگر که امکان دارد باید ارگ دراختیار پشتون قرار داشته باشد وبعد ازآن ، پروسهء تقسیم دیگر مقامات بلند دولتی دریک جرگهء عشیره ایی براه بیفتد تا سهم همهء قبایل معلوم گردد، بعداز همهء این تقسیمات اگر چیزی باقی ماند آنرا به افغان شده های دیگر میتوان واگذار کرد.
این دید استراتیژیک ناسیونالیستهای پشتون می باشد ولی سلطهء قومی پشتونها نه تنها که تا اندازه ایی اتحاد استراتیژیک اقوام غیر پختون را درطول این دوصدسال متضرر ساخت، بلکه لله الحمد خود پشتونها را نیز ازکاروان انسانیت وشرافت وصداقت قرنها عقب زد. امروز قوت الظهر نظامی پشتونها طلبه ها می باشند. این داعیهء قرون وسطایی ، به گفتهء آقای خواجه بشیر احمد انصاری مولف کتاب مذهب طالبان که میگوید: قوت طالبان درحماقت آنهاست. امروز همچو یک گروه احمق وسفیه داعیه دار ناسیونالیزم پشتون شده است واین خود میرساند که پشتونها هرگز با حرکت زمان همگام نیستند. اینها هنوز هم درعصر جنگهای قبیلوی خوشحال خان با مغولهای هندی ویوسفزی ها زنده گی میکنند.
امروز در کشورهای اروپایی وامریکا وکانادا متفرق ترین وبی اتفاق ترین قومیت ها، پشتونها استند که یکی علیه دیگری قرار گرفته وبنام این قبیله آن قبیله واین ولایت وآن ولایت حاضر اند که حتی به ناموس یکدیگر نیز تجاوز کنند. اینها همه نشان از جهالت ولجاجت وسرتمبگی وخرصفتی مردمی دلالت میکند که زیر شعارهای غیرت وپشتونوالی وغیره خودشان را خرساخته اند و هرگز نمیخواهند ریشه های مشکلات را درخودشان جسجو کنند، بلکه همیشه انگشت انتقاد را به سوی خارجیها نشانه میگیرند ، اگر اینها واقعا عقل سلیم داشته باشند وبرای یک لحظه سررا بگریبان خویش فرو برند وازخودشان بپرسند که چرا اینقدر منفور وذلیل شده اند؟ آنگاه پاسخ بسیاری از پرسشها را می یابند. شاید آنگاه امکان این باشد که پشتونها به آسانی بتواانند یک زنده گی آبرومند را درکنار دیگر انسانهای روی زمین آغاز نمایند. این شعور حالا درمناطق خیبر پشتونخوا درمیان پشتونهای باسواد خصوصا رهبرپشتونهای پاکستانی، آقای اسفندیار ولی ومحمود خان اچکزی دیده میشود. آنها معتقد اند که پروژه خرسازی پشتونها خیلی عمیق است، باید پشتونها بعدازین آگاهی پیدا کنند وزیر نام غیرت وپشتونوالی خودشان را به هلاکت نرسانند وبا دیگر گروهای قومی از در مخاصمت وسرتمبگی پیش نیاینند ولی متاسفانه، چنین طرز فکری در این طرف مرز تا صدسال دیگر هم ازنسل امروزی پشتون خیلی بعید است.
با احترام
پرویز بهمن

جستجو در کابل پرس