Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 419

نزاع برسرمصادره مولانا

3 می 2007, 10:05, توسط Aziz somari

ایران همسایۀ دیگر ما که تاریخ آن بدون تاریخ افغانستان و تاریخ افغانستان بدون تاریخ آن نمیتواند مکمل باشد چونکه وقایع و قضایای مشترک زبان و فرهنگ مشترک را در طول تاریخ کهن داشته ایم. بگفتهء یک نفر دانشمند ایرانی به اسم محمد امینی در جریدهء ((ایرانیان)) و غیره منابع در حدود دهزار سال اتراک در ایران حکم راندند ولی در زمان حکم روایی دو شاه متأخرشان با تبلیغات زیاد به نفع یک طائفهء ایرانی ها به یک صد و هشتاد درجه تغیر جهت دادند و تنها ایرانی یا آریایی را محکم گرفتند. وهمه خوبی های جهان را به ایرانی نسبت دادند.

وقتی کتاب ((ابوریحان بیرونی)) که توسط یک دانشمند ایرانی تحریر یافته بود بدست این نگارنده رسید، اولتر از همه در صدر کتاب نوشته شده بود که ((به سلسلهء بزرگان ایران)) بعدأ بخاطر که او را صبغه ء ایرانی گری داده و شرعی بسازند، چنین نوشته اند که البیرونی در خانهء یک ایرانی به مانند چوپان گوسفند چرانی کرد، چون که او از بیرون قریه تصور می شد، مثل که ما اکنون خارجی میگوئیم به وی نسبت ((بیرونی)) را دادند در حالیکه شاید هم البیرونی به ایران پای نگذاشته باشد و البیرونی اصلأ و حقیقتأ در جایی بنام ((بیرون)) در اوزبکستان فعلیه تولد یافته و شهکاری های خود را بدربار سلطان کبیر محمود غزنوی نوشته و هم در آنجا گذشته است که او نه به ایران چوپانی کرده و نه تخلص خویش را به معنی ((خارجی))انتخاب نموده است و اصلأ تخلص خویش را بمفهوم جای تولد خود گذاشته که اکنون نام آن در ترکستان(خوارزم)ورد زبانهاست،

دریکی ازکتابهای تألف این نگارنده نام معلم ثانی ابو نصر فارابی ذکر یافته بود، مهتمم کتاب بخاطر یکه اورا از افغانستان ثابت نماید نوشته بود(( ابونصر فارابی افغانستانی))، و در مجلهء گلبرگ شمارهء هشتم چنین آمده بود(( زمونژ نو میابی ابونصر فارابی.... چه په اروپا که الفارابی شهرت لری (د افغانستان دننی فرایاب)دوستنکه یا و سیج په نامه سهمه کسی زیژی دلی اوهلته لوی شوی دی)). در حالیکه این نوسندگان ((فاریاب)) افغانستان را با (( فاراب)) ترکستان نتوانستند فرق نمایندو او در فاراب تورکستان تولد ودر جوانی جانب بغداد رفته و کلمهء ((دوستکند)) به اصطلاح آنطرف آمو بمانند تاشکند، سمرقند، ویارکند و غیره مشابهت دارد و ما اگر اورا به ناحق افغانستانی بیاوریم مفاد آن در چیست؟

د ه ها شخصیت ایرانی که دانشمندان عزیز ما می باشند حضرت خداوندگار بلخ ویا مولانای رومی ثم بلخی را محظ فارسی زبان وضمنأ عارف ایرانی گفته اند، درحالیکه آن بزرگوار خودش فریاد بر میداردکه (( نیمیم زترکستان نیمیم ز فرغانه)) بدین شکل صد ها مشکلی را در می یابیم که مؤرخین و نویسندگان یااز روی احساسات و یا از روی تعصب واز روی عناد .یا از روی خوش آمد به زعما ویا از بیخبری و نا آگاهی به فرمودهء

جستجو در کابل پرس