Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 74447

یتیم

8 جولای 2013, 14:31, توسط پرویز "بهمن"

Part 3 and last
اینکه جریده مشعل دموکراسی نوشته یکی ازاعضای رهبری افغان ملت رابه چاپ رسانید که درآن ادعا شده بود: که گویا "زبان دری رانادرافشار به زوربه مردم افغانستان تحمیل کرد."([32]) ازکم اطلاعی نویسنده مقاله گواهی میدهد. برعکس، برطبق شواهد تاریخی اززمان نادرافشاربود که شهر قندهاربه منطقه پشتون نشین مبدل گردید، وآن به ترتیبی بود که اهالی فارسی زبان قندهار(اعم ازهزاره، قزلباش وتاجیک) علی رغم تجانس های زبانی ومذهبی که بانادرافشار داشتند، دربرابرش مقاومت کردند. نادرپس ازاستیلابرقندهار، آنان راکوچ داد وپشتون هاراجانشین آنان ساخت...بخشی ازپشتون ها(قبیله الکوزایی به رهبری عبدالغنی خان خال یا (ماما) احمد شاه ابدالی)بانادرعلیه حاکمیت هوتکی همکاری کرد، نادردرازای خدمت عبدالغنی خان زمین های بسیاری رابه اوداد. علاوتاً نادر او را نایب الحکومه قندهارمقررنمود.

نادرشاه پس ازاشغال قندهارزمین های واحه قندهاررا-که تاجیکان درآن ساکن بودند- ملک دولت اعلان نمودوبین جنگ جویان افغانی (منظورابدالیان)که درسپاه اوخدمت میکردند، به عنوان تیول تقسیم نمود. تعدادزمینی که درسال 1738م. در قندهار از کشاورزان تاجیک ساکن آن دیارگرفته شدوبه جنگ جویان افغان واگذارگردید شش هزارقلبه بود.([33]) پس ازنادر، طبق اعتراف آقای انورالحق احدی، احمد شاه ابدالی اراضی قندهار رابین عشایر درانی تقسیم نمود ومالیات اراضی خشکابه رادرقندهار ونواحی مجاور آن برای درانی ها تخفیف داد، درحالیکه مالیات مذکوربرای دهقانان غیرپشتون افزودگردید ووظیفه جمع آوری آن را به خانان درانی سپرد و"شاه(نادر)افغان ها رامی فرستاد تادرهمه جا مبالغ شاه گفته راازمردم بگیرند. نادر آنان رابه هوس غنایم جنگی علیه مردم خودشان به کارمی گرفت، وآنان رابدین وسیله به شرکت درمبارزه به نفع خویش وامیداشت.

این امربه خانان موقع داد تا به تدریج املاک دهقانان غیرافغان راتملک کنند. این اشراف قبایل- باغارت مردم شمال غربی هندوستان وافغانستان وآسیای میانه- ثروتمند شدند.([34]) ودرامراداره مملکت نیزبه قبایل افغانی توجه گشت، بدین معنی که نادرشاه افشار، اشراف نظامی قبایل افغان رابه مقام حکومت ایالات نیزمنصوب میکرد؛([35]) ملک های که به قلمرو دولت درانی ها شامل می گردیدند عمدتاً به سه دسته تقسیم می گردیدند:

  • به دسته اول ولایاتی شامل می شدند که مستقیماً ازطرف شاه به واسطه حاکمان اداره می شدند وشاه درین ولایات مطلق العنان بود وساکنان آن ازمردمان غیرافغان بودند وشامل ولایات ذیل بودند: قندهار، هرات، فراه، غزنی، کابل، بامیان، غوربند، بلخ، میمنه، جلال آباد، پشاور، دیره غازی خان، دیره اسماعیل خان، شکارپور، کشمیر، ملتان، لاهوروسرهند.
  • دسته دوم شامل: خراسان، سیستان، بلوچستان، سند، بهاولپور وغیره که والیان ایشان احمدشاه را به صفت حاکم اعلی اعتراف می کردند واز طرف نایب الحکومه ها مستقلانه اداره می شدند. آنها یک مقدار انداز (مالیه) می دادند ودرهنگام لشکر کشی های شاه یک قطعه عسکر سوار راعزام می کردند.
  • دسته سوم به ایالات قبایل افغان تعلق می گرفت که ازجانب خان های آنهااداره می گردیدند وقانون آنها عرف قبیلوی بود وبه حکومت مرکزی تبعیت شفاهی(زبانی) داشتند، اماکاملاً خودمختاربودند وازامورقبایل غیرافغان نیزسرپرستی می نمودند.([36]) عزیزالدین وکیلی فوفلزایی این صلاحیت سران قبایل افغان راتائید نموده و معافیت مالیه راشامل حال تمام افغان ها (پشتون ها) می داند.([37])

به عقیده مورخان، نادرافشار دارای سیاست منحصربه خویش بود "همیشه ضابطه ودستوراو چنین بود که درمیان هرایل وطایفه ای که همیشه بزرگ وصاحب اسم واعتبارمی بوده اند، درنظرهای بی وقع وبی قرب ومنزلت داشته، مردم بی پا وسر وبی نام ونشان رابه میان کار آورده شاخص ومعتبرسازد که همیشه بزرگی خودرا ازدولت او دانسته سرازربقه خدمت وفرمان برداری نه پیچد.([38])

با حق بساز وسرزکمندقضا مپیچ تدبیرکی موافق تقدیر آمده

درتاریخ سلطانی می خوانیم: "نادرشاه، خانی ایل ابدالی را به عبدالغنی خان الکوزی که مرد هوشیار واخلاص کیش بود، داد...واکثرروسای ابدالی رابروی بخشیده وسان دیده، به سرکرده گی اوملازم خودکرد، وعبدالغنی خان مذکور شش سال کامل درخدمت نادرشاه درکمال اخلاص شعاری بسر برد ودراکثرمحاربات جان فشانی هاکرده فتح به نام اوختم شد...چنانچه درداغستان قیام ضد نادرشاه افشاررا، همین ابدالیان بسرکردگی عبدالغنی خان خواباندند. و"خزینه ودفینه" سرخای خان لکزی داغستانی درسال1346 هـ ق به دست عبدالغنی خان افتاد وجمله رابغیر تعرض به خدمت نادرشاه رسانیده به تشریفات مناسب باجمعی ازاقربای خود سرفرازگردید.([39]) درادامه همین جانفشانی سرداران افغان به شاهنشاه ایران بود که ابدالیان سپاه "عثمانلو" راشکست داده وقیام برضد نادرشاه رادربغداد فرونشاندند. براثرهمین خدمات بود که ابدالیان قول وقرار نادررا درحمایت ازخویش دراستیلای قندهاربدست آوردند.

باین حال، پیدایش اولین حکومت فیودالی قبیلوی افغان ها با شکل گیری حکومت "ختک ها" درقرن شانزدهم به وقوع پیوسته است، که قلمرو اندکی داشت ونتوانست به مرکزیت سیاسی قبایل افغان مبدل شود. به قول ریسنردولت عمده فیودالی افغان ها(درانی ها)دوقرن بعدتر از "ختک ها" ویک دهه پس از "هوتکی ها"، در اواسط قرن هجدهم توسط احمد شاه درانی یکتن ازفرماندهان لشکرنادرشاه افشارخراسانی در1747 پدید آمد، وقلمرو حکومت خودرا نه تنهابه مناطق مسکونی افغان ها، بلکه به سرزمین های اقوام همسایه نیز گسترش داد.([40])

درمنابع تاریخی هرجا که نام "افغان" به ملاحظه میرسد، مراد پشتون هاست، هنوزدرمیان اقوام کشور، کلمه افغان به قوم پشتون افغانستان اطلاق می گردد، نه همه باشنده گان کشور. این موضوع راسده هاقبل پیش ازنام گذاری افغانستان، خوشحال خان ختک باصراحت بیان نموده است:

دافغان په ننگ می وتلله توره ننگیالی دزمانی خوشحال ختک یم

جستجو در کابل پرس