Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 76305

معرفی تملق نامه کیانیها و اسماعیلیان افغانستان

14 سپتامبر 2013, 09:37, توسط نشر کننده مبارز

اظهار نظر در اثر و خاطره يي از سيد منصور
اثری را که Associated professor استاد سيد محمد ابراهيم "باميانی" تحت عنوان اسماعيليان در افغانستان و سيد منصور نادری نوشته است خواندم اثريست که واقعاً استاد زحمت کشيده موضوعات مهمی را جمع آوری کرده با مهارت خوبی تأليف و تدوين کرده است موضوعات تاريخی ، جغرافيائی، سياسی ، نظامی ، اجتماعی و فرهنگی را از منابع مختلفه بيرون آورده طوری با هم تلفيق نموده است که نشان دهد مذهب اسماعيلی چگونه بميان آمد و چگونه به افغانستان رسيد و چه حوادثی را سپری نموده و چگونه نوبت به سيد منصور نادری رسيد و خانوداه او چگونه پشت در پشت سر پرستی شيعيان اسماعيليان افغانستان را بعهده داشته و اين گروه اقليت در افغانستان چه سر نوشتی داشته اند و خاندان کيانی بخاطر همين داشتن سر پرستی چگونه ارتباط با امام حاضر اسماعيليان و چه ارتباطی با دولتمداران افغانستان داشته اند و چه تکاليفی را ازين جهت متحمل گرديده اند و سيد منصور نادری در چگونه شرايط خانوادگی و روابط سياسی و اجتماعی پرورش يافته و در طول زندگی با چه حوادث و پيش آمد ها دست پنچه نرم کرده و از همه حوادث جان بسلامت برده است در زمانيکه پدر بزرگوارش سيد نادر شاه کيانی زنده بوده هم مسؤليت حفظ روابط با مردمان ديگر اعم از مردمان سياسی، اجتماعی ، فرهنگی و روحانی و پذيرائی از ايشان، تنظيم ملاقات ها وتطبيق فيصله ها و تعهدات و مهمانداری و مهمان نوازی او بوده است. اين وظيفه که از جانب پدر بوی سپرده ميشد وی را شخص مهمان نواز ، مردم دار و اجتماعی ، سياسی ، روحانی و فرهنگی بار آورده است تا جائيکه اکنون نميتواند غير ازين باشد ، خصوصيات فوق الذکر جزء هابی ( دلچسپی های روزمره زندگی) وی بحساب ميرود. ازين جهت در دوره سر پرستی خودش از اسماعيليان افغانستان با داشتن صفات متذکره با بازی های سياسی شريک بوده با تدابير سياسی مختص بخودش توانست با همه گروه های سياسی و نظامی با حفظ روابط نيک نقش ميانجگر و عامل تنظيم ملاقات های صلح جويانه و تفاهمات را بازی کند و هم مرجع و حامی گروپ های فرهنگی و روحانی باشد طوريکه همه با وی انس داشته در تدوير محافل علمی فرهنگی و هنری بوی رو می آوردند از وی بهره مند بوده است و در ساحه نفوذ خودش از اشخاص علمی ، فرهنگی و هنری خبر گيری و رسيدگی ميکرد و خود با قريحه يی شعری و ذوق فرهنگی و کرکتر اجتماعی با محافل، مجالس رنگ و رونق خاص ميبخشيد و خان رنگين گسترده خود را کدخدائی ميکرده است . او با هر کس همان کس مينمود و به کيفيت بزم می افزود.
ولی آنچه بايد گفت اينست که آنچه محترم باميانی صاحب در يافته و از لابلای ادبيات تاريخی و گزارشی بيرون آورده است و يا چشم ديد و تجارب خود را بيان کرده است همه تعلق به خصوصيات ظاهری سيد منصور نادری دارد، طوريکه او با سياست مداران سياستمدار بود با اهل معامله تجارت پيشه و اهل کسبه کاسب و با هنر مندان هنر مند و با اهل ذکر ذاکر و با اهل فکر متفکر بود در بزم صدر نشين و در رزم در قربوس زين مينمود حادثه جو و پاکيزه خو بود، مرد خوش سليقه در لباس پوشی و خوش مشرب در محافل متبارز بود. خلاصه اينکه او يک عيار کامل العيار بود که از يک سو راستی و دوستی،جوانی و جوانمردی داشت ، از جانب ديگر رقيق القلب حساس در مقابل رنج و تکاليف ديگران مينمود. اين همه جهات ظاهری و عارضی او بوده و هست. ولی خودم از اينکه ايام و ليالی زيادی در اوقات بزم و رزم با ايشان مصاحب بوده ام احساسات او را در زمينه های متنوع مشاهده کرده ام ، من در پس اين همه ظواهر حقايق نهفته را نيز می شناسم. سيد منصور نادری در باطن خود مايه های و لايه های دارد که عوارض بر انها استوار بوده و تظاهر مييافته است همان طور که در عقيده خود به تشابه ظواهر بخصوص آشنائی دارد و به باطن نيز معتقد است. ظاهری را باطنيست . سيد منصور نادری نيز چيز های دارد که ظاهريست همه کس ميبيند و برای همه مخصوص است و قابل توضيح و بيان است ولی آنچه در باطن دارد و اصل و جوهر شخص همان است که بچشم نمی آيد و قابل توصيف و بيان کمی نميباشد. از مصاحبت به او من به اين جواهر درونی او بلديت دارم و می شناسم از جمله جواهر خمسه يکی عقل است و ديگری نفس من اين هر دو جوهررا در سيد منصور نادری مطالعه دارم ازينکه جواهر بر گيرنده عوارض است و با هم نسبت و رابطه دارند ظواهر در بواطن تظاهر پيدا ميکند و بشکل ظواهر قابل توضيح و بيان ميگردد و من ديگر توضيح واضح نميکنم به قدر کافی در اثر مذکور لباس ظواهر توضيح و توصيف گرديده و جواهر جز از طريق استعاره و کنايه تشبه و تمثيل قابليت بيان را ندارد من هم نميتوانم به توضيح جوهر سيد منصور بپردازم آنچه در نظر خودم حقايق درونی و خصوصيات باطنی و جواهر فطری او را نشان ميدهد و بوضاحت سخن ميگويد همان دلبستگی و علاقمندی او با عقاب است خانه او ، صالون پذيرائی و اطاق خواب او مملو از تصاوير و تمثال های عقاب است و عقاب مرغ بلند پرواز و بلند همت و تيز بال است در پستی ها و ويرانی ها جای نميگيرد و مسکن اختيار نميکند آشيانه او در بلند ترين قله های کوه است و از شکاری خود ميخورد از همين جهت علامه و نشانة همت و غيرت و شجاعت نقش و زيب رأيات شاهان فاتح و بلند پروازان عالم سياست و نمايانگر پرواز خيالات و ايده آلهای مشتاقان علم و معرفت و مايه آفرينش آثار هنری اهل هنر و ادبيات محسوب ميشود. اين يگانه تمثيل واضح از جوهر درونی سيد منصور"نادری" است که در عقب همه ظواهر او نهفته است که البته اگر چه قابل توضيح نيست ولی ميتوان در باره آن چيز های گفت…..
پروفيسور محترم حميدالله "ويدا" رئيس عمومی تربيه معلم وزارت معارف افغانستان

جستجو در کابل پرس