Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 76222

عوامل چالش زا میان گفتمان اسلام و لیبرالیسم

11 سپتامبر 2013, 22:47, توسط Nasir

اسلام دینی دروغین که آغازش با دروغ شروع وپایانش با دروغ تمام می شود
اسلام دینی است دروغین که نقطه ی آغازش با دروغ شروع و هر چه پیشتر می رود جسارت در این دروغگویی بیشتر می شود . محمد برای اثبات حقانیت دین خود و الله یش هر کاری می کرد و تا جایی که می توانست دروغ می گفت ، زیرا انسانهای بی سواد ، گرسنه و طماع را با وعده های علمی و غیر جسمانی نمی توانست بفریبد .
به آنها گفت به اسلام ایمان بیاورید تا الله شما را به بهشت ببرد واز نعمتهایی که در بهشت وجود دارد برخوردار گردید، به انسانهای گرسنه که تنها لذتشان درزندگی زن وخوراک بود ،همان زن و خوراک را وعده داد ،زیرا لذت معنوی برای یک عرب بیسواد وشهوتران مفهومی ندارد ، لذتهای معنوی برای اشخاصی اهمیت دارد که دارای تفکر ،شعور و درک از این جهان هستند ، فقط این اشخاص که درک وفهمی از معنویت دارند می توانند از معنویات هم لذت ببرند .
پیغمبری که حتی از درک شعر هم عاجز بود چگونه می توانست دین خود را که دین راستین نام نهاده بود ،گسترش دهد؟ فقط با وعده های دروغین جسمانی می توانست انسانهای بیسواد را دور خویش جمع کند ،لذا به آنها گفت در بهشت به شما حوریان بهشتی داده می شود و انواع میوه ها را می توانید در آن بیابید ودر جویبارش عسل و شیر برایتان جاری است و به آنها وعده هایی که به جسمشان مربوط می شد داد، چون سواد نداشت یا اگر داشت سوادش در حدی نبود که بداند سکس عاملی است که طبیعت برای ادامه ی زندگی گذاشته و تنازع بقا به آن بستگی دارد و غذا هم عاملی است برای زنده ماندن جسم مادی ما و این را نمی دانست که بدون مواد مغذی جسم ما زنده و سالم نمی ماند و اگر انسان از آن لذت می برد و به آن احتیاج دارد فقط برای این است که تا این مواد در بدنش سوخت ، فورأ گرسنه می شود و دیگر قادر به انجام هیچ کاری نیست ،مگر اینکه گرسنگی اش را با خوردن برطرف کند ،بنابراین دو چیز را نه محمد می فهمید و نه خدایش الله ،که اولا باید جسم داشته باشی تا از آن لذت ببری و دوم اینکه بدون جسم به آن احساس احتیاج پیدا نخواهی کرد ، زیرا روح دارای آلت تناسلی و هورمون سکس نیست و طبیعتأ به تنازع بقا به وسیله ی سکس هم احتیاج ندارد ، چون ادیان بر این اعتقاد دارند که خدا در هنگام بیکاری ،وقت خود را صرف ساختن روح می کند و بنابراین تنازع بقا در هنگامی که جسم وجود ندارد و به روح تبدیل می شود ،نیاز به وسیله ی سکس ندارد و اگر هورمون سکس هم ندارد ،پس احتیاج سکسی هم احساس نمی کند ،لذا همه ی این وعده ها زمینی هستند و بدرد روح نمی خورند .
اما محمد باید راهی پیدا می کرد که بسیار جذاب باشد تا بتواند انسانهای بادیه نشین گرسنه و شهوتران را تطمیع کند وپس از تطمیع آنها با احمقانه ترین وسیله نوبت آن بود که از محمد بپرسند ، خوب حال باید چه کنیم تا مسلمان شویم و محمد به آنان گفت ،بگویید اشهد ان لا اله الا الله تا مسلمان شوید .
حتی شما اگر بتوانید بگویید من شاهدم که خدایی جز خدای محمد وجود ندارد ،که البته نمی توان آن را گفت ،چون گفتن اینکه من شاهدم که محمد رسول خداست دروغی خواهد بود خنده دار ،زیرا شما در یک دادگاه شهادت بر چیزی می دهید که خود ناظر آن بوده اید و شهادت به چیزی که ندیده اید نمی دهید ، در جایی که حتی یک موجود در این جهان پیدا نمی شود که ناظر بر لحظه ای باشد که خدا محمد را به عنوان رسول خود انتخاب کرده و به او رسالت داده وحتی شفاهی ونه کتبی این رسالت را به او ابلاغ کرده ،چگونه می تواند ادعا کند ،که من باور کنم که محمد رسول خداست ؟ چرا که باور کردن وشهادت دادن دو معنای کاملا متفاوت دارند ،حال من به چیزی که باور ندارم آیا می توانم شهادت دروغین بدهم؟ بنابراین پس از وعده های دروغین ،اکنون ادعایی دروغین را نیز باید شهادت دهیم تا به دینی که سرا پا دروغ است و دروغ گفتن را تشویق می کند در آییم و آیا این درست است؟

برای این ادعا که دروغ پایه و اساس دین اسلام است ، همین بس است که محمد می گفت در اسلام آزادی که هر جا به نفع تو یا به نفع اسلام است دروغ بگویی،اما حتمأ لازم است به زنان همیشه دروغ بگویید و از راستی با آنان بپرهیزید ، در دنیای آن روز عرب، این مرد بود که برای همه چیز تصمیم گیرنده بود ،حتی برای اینکه زن به چیزی ایمان بیاورد این مرد بود که تصمیم می گرفت ،لذا وقتی مرد حاضر می شد دین اسلام را بپذیرد دیگر برای زن لازم نبود که خود او تصمیم بگیرد و مرد برایش در این مورد از قبل تصمیم گرفته بود .
اکنون نظری گذرا به این جهان که عالم هستی یا کائنات می نامیمش بیاندازیم و ببینیم که محمد و خدای او چه چیزهای در باره ی آن گفته اند و یا اصلا چیزی گفته اند؟
در روزگار کنونی که بشر به اطلاعات زیادی در باره ی هستی دست پیدا کرده که البته هنوز راه زیادی در کشف نا شناخته های کائنات در پیش دارد ،محمد و الله که خودشان را عالِم به تمام هستی می دانستند ، در آن زمان هیچ حرفی از دانسته های خودشان درباره ی چیزهای کمی که ما هم اکنون در این زمان می دانیم نزدند و وقتی به فرامین اسلام نگاه می کنیم هوش از سرمان می پراند که خدایی با این همه دانش و توانایی ،برای آفریده ی خود که در او مغزی توانا قرار داده ،اکنون پیامبری تعیین کرده تا پیامهایی بفرستد که وقتی به آنها نگاه می کنید ،این پیامها بی نهایت حیرت آورند ،زیرا هیچ اثری از دانش و بینش در آنها نیست ،بلکه منحصر می شوند ،فقط به پایین بدن انسان .
این خدای محمد نه سخنی می گوید از دانش این جهان و نه از اتفاقات رخ داده ی این جهان و نه هیچ خبری از گسترش یا چگونگی نابودی این جهان ،نه از راه و رسم تربیت فرزندان و آینده نگری و نه هیچ چیزی در مورد دانش و فن آوری و یا حتی صحت وبهداشت . دین اسلام برخلاف دیگر ادیان که فرامین اصلی آنها پیشرفت اخلاقی وتعالی انسانهاست ،هیچ سخنی در این باره نمی گوید ،بلکه بیشتر باورهای خود را در اطراف باورهای غلط اخلاقی و ضد بشری قرار می دهد ، بیشتر این باورها بر رفتار وحشیانه و کشت و کشتار، چشم در آوردن ،دست بریدن و زن ستیزی حکایت دارد .
دین اسلام اصلأ لازم ندارد که برای دست بریدن علت دزدی را بررسی کند ،چرا که حتی دزدیدن یک تکه نان خشک شده هم می تواند علت بریدن دست را توجیه کند . اما در همین اسلام و در طول تاریخ ننگین به روی کار آمدنش ،بزرگترین دزدان از همین اسلامیون بوده اند ، از طرفی برای دزدیدن یک تکه نان یا یک تخم مرغ ،دستی را می برند و از طرفی تو را در گفتن دروغ مصلحتی برای اسلام مجوز می دهند .
در سراسر قرآن دروغ ها و تضادهایی موجود است که هر کسی را دچار تضاد درونی و بیرونی می کند .
و بالاخره سراسر قرآن را که ورق بزنید هیچ اثری از شعور برتر خدا در آن نمی بینید و اثری از دانش و بینشی که در همه جای کائنات به وضوح می توانید دید ،در آن پیدا نمی کنید ، پیام الله در قرآن فقط به این که چگونه باید با زنان همبستر شد و آداب نشستن در مستراح و به چیزهایی از این دست محدود و منحصر می شود .

جستجو در کابل پرس