در مورد موضوع اول فكر ميكنم ليبراليزم حق داشت عقل و خواست اجتماع را راهنما و هدایتگر خود بداند نه وحی و دین را زيرا دين تحريف شده بود.
در مورد موضوع دوم كه دادن ازادي بي حد و مرز ميتوان خواند و موضوع سوم بذيرش تکثر گرایی دینی، باز منشا در بي باوري و تحريف ديني دارد كه ليبراليزم انرا قبول نموده است
با عرض بوزش كه كل تحرير نويسنده محترم مطالعه نشد ولي با ان هم ميتو ان كفت همه تفاوت ها إز يك منشأ اب ميخورد و ان تحريف است كه در فوق به ان إشاره رفت.
به عنوان حرف شايد بي ربط بايد بنويسم اينكه تعريف هاي متفاوت إز إسلام وجود دارد كه منشأ ان همانا تحريف و تهمت به قران و سنت و داشتن باور ناكام بودن رسول خدا در هدايت صحابه بوده كه انشأ الله دير يا زود بر طرف خواهد شد.
با احترام
در مورد موضوع اول فكر ميكنم ليبراليزم حق داشت عقل و خواست اجتماع را راهنما و هدایتگر خود بداند نه وحی و دین را زيرا دين تحريف شده بود.
در مورد موضوع دوم كه دادن ازادي بي حد و مرز ميتوان خواند و موضوع سوم بذيرش تکثر گرایی دینی، باز منشا در بي باوري و تحريف ديني دارد كه ليبراليزم انرا قبول نموده است
با عرض بوزش كه كل تحرير نويسنده محترم مطالعه نشد ولي با ان هم ميتو ان كفت همه تفاوت ها إز يك منشأ اب ميخورد و ان تحريف است كه در فوق به ان إشاره رفت.
به عنوان حرف شايد بي ربط بايد بنويسم اينكه تعريف هاي متفاوت إز إسلام وجود دارد كه منشأ ان همانا تحريف و تهمت به قران و سنت و داشتن باور ناكام بودن رسول خدا در هدايت صحابه بوده كه انشأ الله دير يا زود بر طرف خواهد شد.
با احترام