Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 77329

بیرقی برای هزارستان

5 نوامبر 2013, 10:26, توسط ارمان

کلمه "افغان" از ديدگاه واژه و ريشه شناسى فریاد و ناله , زارى شیون و واویلا و شکايت, داد و نالشت معنى مى دهد همانگونه ايکه بزرگان زبان فارسى ويا به گفته حاکمان دولت ستان افغان بزرگان زبان درى بکاربرده اند
غزليات حافظ شيرازى و واژه " افغان" و "افغان" :

به هر سو بلبل عاشق در افغان
تنعم از میان باد صبا کرد

مبتلایی به غم محنت و اندوه فراق
ای دل این ناله و افغان تو بی چیزی نیست

شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست
و افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست

ماهی و مرغ دوش ز افغان من نخفت
وان شوخ دیده بین که سر از خواب برنکرد

نام "افغان" به هيچ گونه نام يک کشورنمى توان شد اين سومين باراست که حاکمان به قول معروف "افغان" ويا پشتون مى کوشند با فريب, نيرنگ, تقلب و چالبازى اهداف شوم خود را پياده کنند.

بهتراست براى کشور افغان ستان يک نام نو جستجو کرد . که هرشهروند خود را مثل شهروند درجه يک و درجه دو ووو حس نکند. چون نام "افغان" شايسته نه براى ملت پشتون و يا ملتهاى غيرپشتون مى باشد. باوجود ايکه حاکمان "افغان" و فغان و فریاد و ناله , زارى شیون و واویلا و شکايت, داد و نالشت مردمان اين سرزمين را کشيدند.

واژه“افغان“ حيثيت ملي بخود نگرفت نمى گيرد و نه خواهد گرفت .

به آرزو تغير نام "افغانستان "

توجه شما را به جملات سيد جمال الدين افغانى جلب مى کنم. راستى ديکرشيوه هاى تحريک آميز مدرن نيست اکنون هنگام منطق و دانش است. زمان دشنام و توهين گذشت.

"فارسها اين مردم را "افغان" ناميده اند ؛ به اين علت كه هنگامي كه آنان در زمانهاي قديم توسط بخت النصر اسير شده بودند بسيار آه و ناله و فرياد و شيون مي كردند . از اينرو نام "افغان" كه در زبان فارسي معناي ناله وفرياد مي دهد آز آن زمانها بر آنان اطلاق مي شده است . "

"عوام فارسي به زبان عاميانه اين مردم را " اوغان" مي نامند كه مشابه نام " پتان" است كه از طرف هندوان بر آنان اطلاق مي شده . اما بعضي از طوايف افغاني مثل ساكنين قندهار و غزني خود را پشتون و يا پشتانه مي خوانند . و بعضي هم مثل ساكنين نواحي خوست ؛ كورم و باجور خود را پختون و پختانه نا ميده اند . "
اين دوبند متن ترجمه از کتاب سيد جمال الدين افغانى زير عنوان "تتمة البيان في تاريخ الأفغان" مى باشد که به زبان عربی در سال 1901 در مصر منتشر شد.
سيد جمال الدين افغانى ويا اسد آبادى که با "ال کابلى" هم دستخط دارد اين کتاب را در قرن نوزده نوشت ولى چاپ اش دراولين سال قرن بيست به فرمان آدمکش قرن عبدالرحمان خان چاپ شد.

الافغانى در فصل اول کتاب خود معنى و ريشه واژه افغان را و پيوند سياسى اش را روشن نموده فصل دوهم کتاب خود چندين اقوام افغان را به معرفى گرفته است: بگونه نمونه: کاکر, توخى, يوسفزى, عبدل, مهمند, هتک, افريدى سليمان خيل, بارکزى, اليکوزى وغيره

"تتمة البيان في تاريخ الأفغان" که به زبان عربی مى باشد درانترنت به گونه ديجيتال قابل دريافت است. لطفاً برگ اين کتاب را بخوانيد

سيد جمال الدين افغانى, "تتمة البيان في تاريخ الأفغان" , مصر, 1901,ص 13

http://www.archive.org/stream/...
حاکمان پشتون = جعل واقعیت, دروغ هاى پى درپى, نيرنگ , فريب, چال, بازى دادن, جهل ودرجهل نگاشتن مردم شريف پشتون, شادى بازى فرهنگى, تخريب , ويرانى, آوارکردن آبادى ها, کشت نفرت, جنگ انداختن بين ملتها, سوزاندن, تاخت وتاز, کشتن حيوانات, ريش کن جنگلها, کاريدن نباتات براى مواد, کاشت نباتات براى مواد مخدر, آزاردادن, زنستيزى, غارت , غصب چمندزارهاى غير پشتون بويژه درهزارستان , ونسل کشى

وحدت ملى در ستان افغان سراب است
حاکمان اوغان در پشت آن دوان دوان است

تغيرنام افغانستان ضرور است
تا که نام افغان است ملک درفغان است
تا که افغانستان است نام اش بطلان است

جستجو در کابل پرس