Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 77521

یک پاسخ کوتاه ترکتباران افغانستان به چرندیات آقای دکتر هارون امیر زاده

13 نوامبر 2013, 18:24, توسط عیار

قسمت دوم
ازنظر مادی و مالی، خانقاه شیخ، بودجه كافی كم كم برایش فراهم آمد وتا بدانجا رسید كه در زمان شیخ صفی ، « سیدی بنام سید جمال الدین، كاراطعام فقرآ را انجام میداد، و تنها یكروز به هزار گوسفند احتیاج افتاد » بودجه خانقاه وقتی قابل اطمینان تر شد كه تیمور دستور داد اردبیل و كلیه دهات و قصبات و اراضی متعلق به آن به عنوان وقف به خاندان صفوی منتقل گردد و خانقاه او حتی برای خطرناكترین جنایتكاران بست باشد. تقویت تیمور ازین خانقاه تنها جهت مادی نداشت، او غیر مستقیم پیروان و مریدان فداكار نیز تقدیم خانقاه كرد كه هر كدام بهتر از یك ده ششدانگی بودند! كیفیت واقعآ آنطور كه نوشته اند چنین است : روزی كه تیمور یورش سهمگین هفت ساله خود را شروع كرد و رو به دیار مغرب نهاد هیچ مانعی در برابر او مقاومت نتوانست كرد، دیار بكر و دشت قبچاق و شهر های شام وارزنگان وارزروم پی در پی سقوط كردند (۸۰۲ هجری ۱۳۹۹ م )، در جنگ سیواس كه در پنجم ماه محرم سنه ثلاث و ثمانمایه (۸۰۳ هجری ۲۷ اوت۱۴۰۰ م ) رخ داد « عموم سپاهیان را زنده زنده در چاه نهاده بخاك بینباشت » و شام و انطاكیه را نابود كرد و آنگاه بطرف انگوریه ( آنقره ) رفت و روز جمعه اول محرم ۸۰۵ هجری ( اول اوت ۱۴۰۴ م) با ایلدرم بایزید به نبرد پرداخت تا او را اسیر كردند و بدرگاه آوردند ، آنگاه از راه گرجستان و ایران به فكر بازگشت به سمرقند افتاد در حالی كه « مجموع اقوام تاتار را كه موازی ده تومان خانوار بوده باشد از نواحی سوری حصار و آق شهر بطرف آذربایجان كوچانید و ایلدرم بایزید را با خود میآورد( .

این كاروان فتح كه یك دریا اسیر همراه داشت ، و این اسیران بیشتر روئسای ایلات شاملو و قاجار و استاجلو و افشار و بیات و ذوالقدر و تكلو بودند به اردبیل رسید.

در آنجا تیمور بخاطر آورد كه در اردبیل پیری نازنین سكونت دارد . این مرد خواجه علی (معروف به سلطان علی سیاهپوش متوفی( ۸۳۰ هجری - ۱۴۲۶ م ) پسر شیخ صدرالدین و نوه شیخ صفی الدین اردبیلی بود ، روایت است كه تیمور با پدر شیخ نیز ملاقات كرده بود و آن در وقتی بود كه از برابر امیر حسین فراری بود . در روایات صوفیه آمده است كه در كنار جیحون امیر تیمور « سیدی را دید كه بروی آب میدود و فرو نمیرود به آب . امیر تیمور آنوقت از پیش امیر حسین فراری بود ، در آنجا دست ارادت به شیخ صدرالدین “صفوی” میدهد و در آنجا شیخ صدرالدین وعده سلطنت به او میدهد و جهانگیری و عالم كشی و تخریب بلاد و عباد و ضعف اسلام تقریبآ اغلب به واسطه امیر تیمور شده ..... » در همین ملاقات بود كه صدرالدین دستمال سرخ رنگی به تیمور نشان داده و او را به سلطنت نوید بخشید .بهرحال تیمور از جهت ادای شكر وهم از جهت ارادتی كه به صوفیه داشت بدیار خواجه علی رفت.

هنگام ملاقات با خواجه علی ، در نخستین برخورد ، شیخ به كثرت اسرای به پناه اشاره كرد و تقاضای آزادی آنها را نمود . روایت است كه شیخ به تیمور گفت : « این اسرآ مرید های مخصوص من هستند و مانند تو هستند در مریدی ، اگر آنها به این ذلت باشند ، به غیرت خداوندی قبول نمیآید و تو رانده خواهی شد.

امیر تیمور عرض كرد كه چگونه تمیز بدهم در تمام این اسرآ كه كدام مرید حضرت شیخ هستند و كدام نیستند ؟ پارچه سرخی ( كه در ملاقات روحانی اول كه در كنار جیحون در وقت فرار امیر تیمور از پیش امیر حسین ، به او نشان داده وعده سلطنت و جهانگیری عالم را به او داد ) از زیر پوستین درویشی درآورد و پیش امیر تیمور انداخت و گفت : مریدان شخصی من هریكی قدری ازین بسر شان دوخته اند ، آنها را بگو تواچیان ( لشكر نویسان ، یساولان ) از میان اسرآ بیرون كرده به خانقاه من تسلیم كنند . از كرامت حضرت شیخ ، آن مختصر دلق با پارچه های قرمز دیگر درآورد و به او اضافه كرد ، اسرای رومی بر خود دوخته قزل باش خود را نامیدند ..... اسیر زادگان روم به مرور دهور امیرزادگان شدند و پیر زادگان خود را از كنج خانقاه درویشی بر تخت سلطنت اردشیر وشاپور و گنج كیخسرو و كیكاس رساندند .

هفت ایل ترك كه اسرای روم بودند و بتوسط شیخ صدرالدین خلاص شدند از ظلم امیر تیمور:

اول - ایل قاجاریه - به دوازده شعبه و تیره كه یك تیره قوانلوست كه ما باشیم و امروز در ایران سلطنت میكنیم ( مقصود گوینده ظل السلطان است ) یازده تیره دیگر هست .....

دوم - شاملو كه آنهم دوازده تیره هستند .....

سوم - استاجلو .....

چهارم - افشار ،

پنجم - بیات ،

ششم - ذوالقدر

هفتم - تكلو.... » روایت است كه خوجه علی برای آزادی این اسرآ تمهیدی بكار برد ، بدین معنی كه شیخ از تیمور خواهش كرد كه اسرای روم را به او ببخشد ......تیمور به او گفت : همه اسرآ را كه نمیتوان بخشید ، یك تعداد معینی را بخواه تا قبول كنم ، شیخ گفت ، ازین اسرآ آنقدر كه در خانقاه من بگنجد به من ببخش ! تیمور پذیرفت و دستور داد اسیران وارد خانقاه شوند . گویند خانقاه شیخ دو در داشت . به دستور شیخ در عقبی را نیز باز كردند .بدینطریق از یك در اسرآ وارد و از دیگر در خارج میشدند ، و یكوقت تیمور متوجه شد كه دیگر اسیری باقی نماند.

بعض از موًرخین درباب ملاقات تیمور با شیخ شك كرده اند ، اما باید دانست كه در اواسط دوران صفویه هم این واقعه معروف و مشهور بوده است.

صاحب عالم آرای عباسی مینویسد : « بین الجمهور چنین مشهور است كه امیر تیمور را بر حضرت سلطان صدرالدین مسی ملاقات افتاد اما اَصَحّ آنست كه سلطان خواجه علی بود ، اگرچه این روایت در كتب تاریخ و حالات منظوم و منثور این سلسله بنظر احقر نرسیده ..... "

بهرحالت روایت آنست كه تعداد این اسرای آزاد شده سی هزار تن بوده است كه همه را تحویل شیخ دادند . این اسرآ همه به عنوان حق شناسی در شمار اتباع و مریدان شیخ درآمدند.

درست یكصد سال پس از عبور تیمور ، یعنی درسال( ۹۰۷ هجری ۱۵۰۱ م ) فرزندان و احفاد این آزاد شدگان ، در زیر لوای نبیره شیخ ، یعنی شاه اسماعیل ( فرزند حیدر ، مقتول ۸۹۳ هجری ، فرزند جنید مقتول ، ۸۶۰ ، فرزند شیخ ابراهیم معروف به شیخ شاه متوفی ۸۵۱ پسر سلطان علی سیاه پوش متوفی ۸۳۰ ، پسر شیخ صدرالدین موسی متوفی ۷۹۳ ، پسر شیخ صفی متوفی ۷۳۵ هجری ) شمشیر زدند و او را به سلطنت ایران رساندند. "نقل از مقاله "شروع یك حكومت" « ص ۹ - ۱۴ » از كتاب « سیاست و اقتصاد صفوی ".

در فرهنگ ها نیز قزلباش را به تائید گفته های بالا میابیم . فرهنگ غیاث میگوید : " بكسرتین لفظ تركی است بمعنی"سرخ سر" و كنایه از سپاهی چه شاه اسماعیل صفوی ایجاد كرده كه همه لشكر خود را قاج قرمزی كه دوازده ترك داشت پوشانند چون قزل بمعنی سرخ است و باش بمعنی سر از آن روز این لقب در ایران به لشكریان ماند و عدد ترك كلاه كه دوازده اند عدد ائمه اثنا عشر علیهم السلام منظور داشت از سراج" این بود داستانهای وجه تسمیه قزلباش كه در افغانستان و ایران از مردمان بسیار عمده ، باسواد ، سیاسی و نظامی بشمار میآیند. این گروپ مردم طوریكه شرح داده شد همه و همه از مردمان تورك توركیه بودند.

بعدها توركان آذری و دیگر قبایل تورك به این جمعیت افزوده شدند . و ازآنست كه به اقتدار یافتن توركان صفوی در خاك ایران نقش عمده را بازی كردند و شاهان مشهور صفویان تورك ایران شاه اسماعیل اول ، شاه طهماسب اول ، شاه اسماعیل دوم ، شاه محمد خدا بنده ، شاه عباس اول ، شاه عباس دوم ، شاه سلیمان اول ( شاه صفوی دوم ) ، سلطان حسین اول ، اما " اعقاب او شاه طهماسب ثانی و شاه عباسی سوم و شاه اسماعیل سوم و سلطان حسین دوم و محمد شاه ابوالفتح كسانی هستند كه دست نشانده پادشاهانی مثل نادر و علیمردان بختیاری و كریم خان زند و آقا محمد خان قاجار " بودند .

این صفویان یا پادشاهان تورك نژاد ایران از آغاز پادشاهی شاه اسماعیل كه ۱۵۰۱ میلادی شروع و در سال ۱۷۲۲ مسیحی بپایان میرسد ، شاهان با اقتدار صفویان بودند اما ما بقی كه اعقاب آنها بود قابل چندان یادآوری نمیباشد و صفویان بیش از دو صد سال در ایران حكم راندند.

جستجو در کابل پرس