Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 77556

کربلا

15 نوامبر 2013, 05:55, توسط باران

پرسش زبان سوز دارم ، ازآدم پرستان تشیع پدرم :
هی امام حسین ، امام حسین ، چرا نه ، امام حسن ؟؟!!
فرزند ارشد ، قایم مقام پدر در امر خلافت .
چرا از « امام حسن » نام نمی برید شما ؟
به روایت موثق تاریخ عرب ، پس از امام علی ، پسر ارشد و وارث مسند خلافت ، « امام حسن » خلیفه شد و مدت نه ماه جناب ایشان خلیفه ی امر مسلمین بودند . از آنجاییکه آن حضرت نسبت مشغله ای درون حرمسرا و کمبود لوجستیک ، امر خلافت را با معاویه به سه شرط واگذار نمود .
یک - تسلیم دهی همه وجوهات نقدی بیت المال ( مدینه ) به آن حضرت ، علی الفور .
دویم – واگذاری همه عایدات سرزمین « استرآباد » ( از بزرگترین ایالت فارس )
سوم – این که : در نماز های جمعه ، فرستادن « لعنت » بر پدرم « علی » موقوف گردد .
تذکر : نسبت خصومت بین معاویه و علی ، هر کی در قلمرو مطابعیت خود ، در نماز های جمعه به همدیگر شان را می فرمودند « لعنت »
« حضرت علی » به معاویه نفرین می فرمود جناب ایشان . و در قلمرو حضرت معاویه به جناب علی ، نفرین می فرمودند .
حضرت معاویه دو شرط اول را پزیرفته گفت :
و اما : در مورد « لعنت به پدرت علی » تا جاییکه خودم امام جماعت باشم ، خاطرت جمع باشد ، در غیابت من به امامان جمعه نمی توانم ، نهی کنم .
و حضرت امام حسن ، پذیرفت .
هر سه شرط ، به شمول فرستادن ( لعنت بر علی ) پدرش .
و خلافت امر مسلمین را به حضرت معاویه واگذار نمود .
دست و رو را بشست و به نماز رفت .
شام همان روز ، حضرتش از زنان حرمسرا رخصت خواست ، برای ادای وجوبات قربة اله الله .
یکی از بی معرفت زنان آن حضرت ( سلیمه ) پرخاش کنان گفت : همین پنج روز پیش مرا در عقد نکاح خودت درآوردی ، حالیا می روی در آغوش زنی دیگر ؟
حضرت فرمود : چی کار کنم ؟ رسم است آخر . همین امروز به آدرس من یک کنیز حواله آمده است . می بایدم با او بخوابم ، همین امشب .
سلیمه گفت : بسیار خوب است ، ای شاء الله مبارک باشد .
تمنا می نمایم که غذای شب را با من بخورید ، سپس هر کجا روی ، باشد .
حضرت فرمود : عجله کن ، برو زود غذا آماده کن . بی قرارم سخت .
سلیمه ، « زهرهلایل » در غدای حضرتش ریخت .
الهی من به قربان آن حضرت ، که حتی آب نخواست .
الهم صلی علا

در دم ، جان به جان آفرین سپرد .
جای او ، هم آغوشی حوریان در خلد برین .
ایشاء الله ، که روانش شاد .
خوانش دوبارۀ تاریخ
و یک صدا در افق سرد
فریاد
خدا حافظ

جستجو در کابل پرس