Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 85369

کربلا

31 اكتبر 2014, 18:54, توسط علی

سخن زیبای از فرزند رسول خدا امام حسین (ع)" إن کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی" .......
ترجمه: "اگر دین محمد(ص) جز با کشتن من پا بر جا نمی‌ماند پس ای شمشیرها مرا دریابید" شعر زیبای علامه اقبال لاهوری در باره قیام امام حسین(ع)

مقدمه ای کوتاه :

از نویسندگان مذهبی ویا غیر مذهبی اهل سنّت که بگذریم چهره ، زنده یاد علاّمه اقبال لاهوری در میان شاعران اهل سنّت که به ستایش از امام حسین (ع ) ونهضت عاشوراء پرداخته بیشتر از همه می درخشد واین اثر بخشی بسیار شدید وعمیق ، نهضت عاشوراء را در تفکرنوين سیاسی اهل سنّت وهنر وادبیات آنان نشان می دهد . شاید اقبال در قرن اخیر بیش از هر شاعر اهل سنّت دیگر ، نهضت حسینی را با ملاحظاتی تفکر آمیز به ادب منظوم فارسی وارد کرده است . امام حسین (ع) از نظر اقبال ، یک شخص کامل برای بر انگیختن وبیدار ساختن ملّت های خوابیده ومسلمانان ونیز مبارز مؤثّر وشهادت فداکارانه اش ، تفسیر کننده رازهای پنهان قرآن می باشد . برای جلب توجه ونظر کاربران محترم در ذیل شعر زیبائی ازعلاّمه اقبال درج می نمایم .

هرکه پیمان یا هو الموجود بست گردنش از بند هر معبود رست

مؤمن ازعشق است وعشق از مؤمن است

عشق را ناممکن ما ممکن است

عقل سفاّک است و او سفاّک تر پاک ترچالاک تر بی باک تر

عقل در پیچاک اسباب وعلل عشق چوگان باز میدان عمل

عشق صید از زور بازو افکند عقل مکاّر است ودامی میزند

عقل را سرمایه از بیم وشّک است عشق را عزم ویقین لاینفّک است

آن کند تعمیر نا ویران کند این کند ویران که آبادان کند

عقل چون باد است ارزان در جهان عشق کمیاب وبهای او گران

عقل محکم از اساس چون وچند عشق عریان از لباس چون وچند

عقل می گوید که خود را پیش کن عشق گوید امتحان خویش کن

عقل با غیر آشنا از اکتساب عشق از فضل است وبا خود در حساب

عقل گوید شاد شو آباد شو عشق گوید بنده شو آزاد شو

عشق را آرام جان حریّت است ناقه اش را ساربان حریّت است

آن شنیدستی که هنگام نبرد عشق باعقل هوس پرور چه کرد

آن امام عاشقان پور بتول سرو آزادی زبستان رسول

الله الله بای بسم الله پدر معنی ذبح عظیم آمد پسر

بهر آن شهزاده ی خیر الملل دوش ختم المرسلین نعم الجمل

سرخ رو عشق غیور از خون او شوخی این مصرع از مضمون او

در میان امّت آن کیوان جناب همچو حرف قل هوالله در کتاب

موسی وفرعون وشبیر ویزید این دو قوّت از حیات آید پدید

زنده حق از قوّت شبیری است باطل آخر داغ حسرت میری است

چون خلافت رشته از قرآن گسیخت حرّیت را زهر اندر کام ریخت

خاست أن سر جلوه خير الامم چون سحاب قبله باران در قدم

بر زمین کربلا بارید ورفت لاله در ویرانه ها کارید ورفت

تا قیامت قطع استبداد کرد موج خون او چمن ایجاد کرد

بهر حّق در خاک وخون غلتیده است پس بنای لا اله گردیده است

مدعایش سلطنت بودی اگر خود نکردی با چنین سامان سفر

دشمنان چون ریگ صحرا لا تعد دوستان او به یزدان هم عدد

سرّ ابراهیم واسماعیل بود یعنی آن اجمال را تفصیل بود

عزم او چون کوهساران استوار پایدار وتند سیر وکامگار

تیغ بهر عزّت دین است وبس مقصد او حفظ آئین است وبس

ماسوی الله را مسلمان بنده نیست

پیش فرعونی سرش افکنده نیست

خون او تفسیر این اسرار کرد ملت خوابیده را بیدار کرد

تیغ لا چون از میان بیرون کشید از رگ ارباب باطل خون کشید

نقش الاّ الله بر صحرا نوشت سطر عنوان نجات ما نوشت

رمز قرآن از حسین آموختیم ز آتش او شعله ها اندوختیم

شوکت شام وفّر بغداد رفت سطوت غرناطه هم از یاد رفت

تار ما از زخمه اش لرزان هنوز تازه از تکبیر او ایمان هنوز

ای صبا ای پیک دور افتادگان اشک ما بر خاک پاک او رسان

************

همچنین اقبال به مادران امروز توصیه می کند که فر زندانی حسین وار تربیت کنند :

هشیار از دستبر روزگار گیر فرزندان خود در کنار

تا حسین (ع ) شاخ تو بار آورد موسم پیشین به گلزار آورد

برای اقبال امام حسین (ع ) مرکز پر گار عشق وکاروان سالار عشق است .

در خاتمه میگوید :

مریم از یک نسبت عیسی عزیز از سه نسبت حضرت زهرا (س ) عزیز

جستجو در کابل پرس