Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 591

هند و مذهبی به نام سینما

8 می 2007, 12:49

بخشی از مقاله آموزنده "هند و مذهبی به نام سینما" برگرفته از نشریه معتبر لوموند دیپلماتیک، اگست 2004:

... بي طرفي فرضي فيلمهاي هندي (بهره برداري از جاذبه عاطفي فقر، گرسنگي و ديگر بلاياي اجتماعي) فقط صورت ظاهر آنهاست، و اين فيلمها در حقيقت مؤثرترين حاملان ثبات وضعيت اجتماعي موجود اند.

قهرمان زن فيلم مادر هند (ساخته محبوب خان، محصول ١٩٥٧) در تمام طول زندگيش از دست يك رباخوار زجر مي كشد بي آن كه كمترين حركت طغيانگرانه اي عليه اين مرد، كه سبب از دست رفتن زمينها‏، جواهر و شوهرش شده است، از او سر بزند. در يكي از واپسين صحنه هاي فيلم، اين زن پسر خودش را، كه جرمش اين بوده كه سعي كرده كلاهبردار مزبور را به قتل برساند، مي كشد: آبروي خانواده را بايد به هر قيمتي شده حفظ كرد. اوليويه بوسه، استاد انستيتوي ملي زبانها و تمدنهاي شرقي در پاريس (اينالكو)، خاطرنشان مي كند كه در غرب، سينماي مردم پسند فقط جنبه تفريحي دارد، در حالي كه در هند نمي توان جنبه مذهبي را از آن تفكيك كرد: مردم هند براي آن به سينما نمي روند كه با واقعيت خارجي ارتباطي داشته باشند‏، سينما رفتن مانند شركت در يك آيين مذهبي است، تا بتوان به طور مؤثري با آنچه الهي است ارتباط برقرار كرد. اين يك نوع زيارت است. در نهايت ، كارايي فيلم در آن است كه تأييدي باشد بر نظم جهاني. بنابراين نبرد ميان نيكي و بدي اهميتي ندارد، مهم آن است كه هر كسي تكليف خود را به جاي آورد. امانوئل گريمو، محقق، اين نظر را تأييد مي كند: « در فيلم پرم گرانت (كتاب عشق، ساخته راجيو كاپور، محصول ١٩٩٦) قهرمان زن بيست دقيقه پس از شروع فيلم مورد تجاوز قرار مي گيرد. اين عمل، كه پيش از آن كه او با قهرمان مرد (كه تنها كسي است كه به طور مشروع حق دست زدن به او را دارد) آشنا شود روي مي دهد، مورد پذيرش تماشاگران قرار نگرفت: آنها سالن سينما را ترك كردند ».

به اين ترتيب، تماشاگر خود فيلم را دكوپاژ مي كند، اين مونتاژ كاملا شخصي است، بويژه كه او را قادر مي سازد كه پاسخي براي مسائل، بن بستها و درگيريهاي خود بيابد. او از اين مخزن پر از فيلمنامه براي رويارويي با مشكلات زندگي روزمره اش استفاده مي كند. اين حالت تسري ميان زندگي شخصي و سينما به فيلمنامه ها محدود نمي شود. لباسها‏، دكورها و البته خود بازيگران هم مشمول آن مي شوند. در اين زمينه، امانوئل گريمو داستان يك كودك چاي فروش به نام لاكان را نقل مي كند كه از طرفداران متعصب ستاره سينما سلمان است: زنداني شدن سلمان به سبب شكار غيرقانوني در يك محوطه حفاظت شده واكنش لاكان را به دنبال دارد: او تصميم مي گيرد ديگر فيلم نبيند. به اين ترتيب او مي تواند براي خود مصيبتي مركب از عناصر سينمايي اختراع كند و به مصيبتي كه بر سلمان مي رود واكنش مناسبي نشان دهد. در جايي ديگر، يك دسته دانش آموز دبيرستاني از قهرمان يك فيلم با لحني چنان آشنا سخن مي گويند كه گويي از يكي از هم مدرسه اي هايشان حرف مي زنند.

هيچ كشوري در زمينه شدت نفوذ متقابل ميان زندگي و سينما به اندازه هند پيش نرفته است. زندگي سياسي در ايالت تاميل نادو گواه اين امر است،در اين جا سياست و شو بيزنس در هم آميخته اند. م. ج. راماچاندران، فوق ستاره سينما، در ايالت تامول نخست وزير شد. به هنگام مرگ او در سال ١٩٨٧‏، بيوه اش كوشيد جانشين او شود‏، اما يك بازيگر سينما به نام جايالاليتاكه معشوقه جوان متوفي بود به مقابله با او برخاست. از آن هنگام تا كنون اين زن بر آن ايالت حكم مي راند.

متن کامل:
http://ir.mondediplo.com/IMG/pdf/368.pdf

آنلاین : هند و مذهبی به نام سینما روی سایت لوموند دیپلماتیک

جستجو در کابل پرس