Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 77752

لوی جرگه مشورتی یا مشکلات شهری

20 نوامبر 2013, 11:24, توسط ارمان

"لویه جرگه- اسطوره افغانى, مجلس شورا و قانون اساسی"

نام کتاب است که انتشارات رومبخ درفريبورگ برلين و وين دراولين چاپ اگست٢٠١٣ بدست نشر سپرد.

متن اين کتاب پاياننامه دکتوراى آقاى بنجامين بوخ هولس (Benjamin Buchholz) است که لویه جرگه را به عنوان "بخشی از تاریخ سیاسی و فرهنگ قبیله ای افغانى" مى نامد.

اين پايانامه توسط مرکز تاریخ نظامی و علوم اجتماعی بخش مطالعات آسیای مرکزی در دانشگاه هومبولت برلین درسال 2012 قبول شد.

نام "لويه جرگه" پس از برگزارى کنفرانس پيترزبيرگ در نزدیکی بن در سال 2001 ورد زبانها شد.

لویه جرگه ، با درک گسترده، می توا نست به عنوان یک "پارلمان قبیله ای " سنتی در قرن 21 خدمت به يک حکومت قانونى مى کرد و پيشرانش افغانستان براى تحکيم قانونيت دولتى مى بود .

نويسنده روشن کرد که درک پديده هاى لویه جرگه آن گونه ساده نيست. وى با منابع تا هنوز انتشارنشده از افغانستان روشن مى کند که حاکمان افغانى از يک قرن بدين سو از لويه جرگه استفاده مى کنند.

حاکمان افغانى در همين مدت در چنين جلسات قبیله ای مدعاى خود را پيرامون اختياردار قدرت مسند مى سازند تواند تصمیم گیری های مهم اتخاذ و براى خود تالار سخنرانى و ارتباطات عامه مى سازند که بوسيله آن پيامهاى خودرا از کابل(مرکز) به حاشیه افغانستان منتقل کنند.

دکتر بوخ هولس مى نگارد که کليه همايشهاى رسم و رواجى (منظوراش لويه جرگه ها) در دورانهاى گوناگون آینه از جامعه تصورات اجتماعى و ساختار قدرت همان دوره هاى تاريخ تقريبا يکصد ساله است که با سمبولهاى قدرت همان دوران هماهنگ مى شوند.

دولتهاى افغانان در هر زمانش ( منظور نويسندهچه شاهى چه جمهورى وچه کمونيستى وچه امارات طالبان و اکنون جمهورى اسلامى) هرکدام شان خواستند که رژيم دلخواه خود را در حاشيه يعنى دراستانهاى ستان افغان به ذوق خود سوق دهند و مردم را زير تاثير خود بياورند.

اکنون مرد وزن مى داند که چرا در افغانستان شيويه دموکراسى غربى تنها نمى تواند پياده شود.

انتقاد از اين نويسنده آلمانى با اسم سامى عبرى
جناب داکتر صاحب,
غرب و کشورهاى غربى هم از اين قسم جرگه هاى زمان پيش از روشنگرى براى خواست خود استفاده مى کند.

اميد که نويسنده نه تنها که از منابع دستنخورده افغانى بلکه از منابع مغولستان "منگوليا" هم استفاده مى کرد.

جير و يا گير تورانى به جرگه زبانهاى هندوايرانى تبدل شد. چنگيز خان در قرن دوازده ميلادى در چنين جرگه ازسوى رهبران قبيله ها لقب خان را گرفت و به پشتونها يعنى افغانها به ميراث رسيد.

اقوام غير پشتون يعنى غير افغا ن لقب خان ندارند. پشتونها يعنى افغانها حتى پيش و پس نام خود لقب خان داردند.

حاکمان پشتون يا افغان = جعل واقعیت, دروغ هاى پى درپى, نيرنگ , فريب, چال, بازى دادن, جهل ودرجهل نگاشتن مردم شريف پشتون, شادى بازى فرهنگى, تخريب , ويرانى, آوارکردن آبادى ها, کشت نفرت, جنگ انداختن بين ملتها, سوزاندن, تاخت وتاز, کشتن حيوانات, ريش کن جنگلها, کاريدن نباتات براى مواد, کاشت نباتات براى مواد مخدر, آزاردادن, زنستيزى, غارت , غصب چمندزارهاى غير پشتون بويژه درهزارستان , ونسل کشى

وحدت ملى در ستان افغان سراب است
حاکمان اوغان در پشت آن دوان دوان است

تغيرنام افغانستان ضرور است
تا که نام افغان است ملک درفغان است
تا که افغانستان است نام اش بطلان است

جستجو در کابل پرس