Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 78010

جنگ افروزی شورای نظار و راسیست های شیعه در کابل

26 نوامبر 2013, 15:54, توسط پرویز "بهمن"

سلام به خواننده گان سایت کابل پرس? وسلام خاص به جناب نسیم!
نسیم جان تو خودت حرف دل مرا گفته ایی؛ این بندهء حقیر نیز سالها درین سایت کابل پرس مثل سگ غف زده ام که دشمنی میان اقوام غیر پشتون به هیچ صورت به نفع مردم حتی به نفع پشتونها نیست.
زیرا اکثریت پشتونها نیز ازین حاکمیتهای دوصد وهفتاد سالهء هم تباران شان چیزی نصیب شان نشده است وتنها این بیچاره ها قربانی حماقتهای جاهلانه خودشان شده اند که به شکل بدوی واستحمارگرانه هم تباران حاکم شان در ارگ به گوش شان این را زمزمه کرده اند که اگر من اینجا در ارگ درعیش ونوش بودم تو حتما در کنر وپکتیا احساس آرامش میکنی واگر عوض من یک ازبیک وتاجیک وهزاره بیاید تو نیز درپکتیا زنده گی کرده نمیتوانی و از آنجا بسوی پاکستان تبعید میشوی . فاشیستان پشتون به این بهانه درحقیقت توده های پشتون را خر ساخته اند واز آنها درمعادلات سیاسی قدرت طلبانه هم میان خود وهم با دیگران بحیث آله و وسیلهء رسیدن به هدف استفادهء ابزاری میکنند . این مقوله که اگر در ارگ پشتونی در راس قدرت نباشد همهء پشتونها بی قدرت وبی صلاحیت وبی وطن میشوند درحقیقت پشتونها را به سوی استحمار وخرشدن کشانیده اند. حالا بعضی تحصیلکرده های پشتون نیز به کنه این راز پی برده اند وهرکسی که زیاد پشتون وپشتونوالی میگوید به او با دیدهء شک وتردید نگریسته واورا تاجر قومی نام نهاده اند. یک نمونه اش آقای فضل رحمن اوریا است که چندی پیش در تلویزیون طلوع شاهد برخورد شدید لفظی اش با یک فاشیست اوغان امریکایی بنام سرور احمدزی بودیم. سرور احمد زی که هم تابعیت امریکا را دارد وهم عضو حزب دموکرات امریکا است؛ با دیده درایی بی مانندی از آمریکا به افغانستان آمده ومیگوید که من پشتون هستم میخواهم بدون هیچ اگر واما در کرسی ریاست جمهوری بنشینم. زیرا من پشتون هستم. اینجا وطن پدری من است. من مجاهد بوده ام . درخانوادهء خود به ده ها شهید داده ام؛ تحصیل کرده ام . از امریکا برگشته ام پس چه کسی از من مستحق ریاست جمهوری می باشد.؟
انصافا جواب های آقای اوریا خیلی پوست کنده ومنصفانه بود. او برایش گفت که بعدازین هیچ کسی بنام پشتون وغیر پشتون تجارت کرده نمیتواند. هیچ کسی حق ندارد که میان فارسی زبان وپشتو زبان تفرقه ایجاد کند. آقای سرور احمدزی چند سال بعد یکبار از امریکا بخاطر احراز کرسی ریاست جمهوری می آید وبعد تا انتخابات دیگر کسی چهره اش را هم نمی بیند. ازهمینجا روال بحث بسوی تشنج رفت ولی سرور احمدزی با تمام دیده درایی وبی حیایی اش دربرابر اوریا شکست خورد.
بهرحال این یک مثال بود ولی نظر شخص بنده این است که:
اگر ما خواهان ایجاد یک افغانستان جدید براساس حقوق شهروندی استیم باید گذشتهء خود را با دید انتقادی نگاه کنیم. تا وقتیکه قلبا گذشتهء خودرا نقد ننمائیم ؛ به سوی یک آیندهء روشن قدم گذاشته نمیتوانیم.
مسعود ومزاری واستاد ربانی فقط سه شخص بودند که هرکدام با تمام خوبیها وبدیهای شان از دنیا رفته اند. من همین اکنون با طرفداران مسعود نیز درفیس بوک همیشه مشاجرات فیس بوکی میکنم . هیچ کسی به احمدشاه مسعود نزدیکتر از پسرش نیست ولی همین یگانه پسرش با من درشبکهء فیس بوک در تماس است وهمیشه نظریات انتقادی مرا دربارهء پدرش میخواند . اما او میداند که نقد کردن با تخریب وتجریح واتهام زنی فرق دارد؛ او میداند که نظرات انتقادی من ازکجا آب میخورد ولی تا کنون هرگز بامن از در خشونت ودشنام وتوهین پیش نیامده است؛ اما این دوستان سنه چاک شهید مزاری بدون درنظر گرفتن کوچکترین مصلحت های سیاسی ؛ تر وخشک را افشار گفته می سوزانند به زمین وزمان دشنام میدهند خودشانرا حسینی وپیروان حسین دیگران را پیروان یزید معرفی میکنند. اینها درحالی من وحسین پرویزیان را شورای نظاری میگویند که خودشان در اثنای نوشتن مقالات جلو احساسات شانرا در دادن القاب وصفات چون :
پیشوای آزاده گان
پیشوای عدالتخواهان
فریاد مظلومیت هزاره ها وغیره گرفته نمیتوانند وسخاوتمندانه وبی مهابا چنین القاب را به آقای مزاری ارزانی میفرمایند . اما اگر از ایشان پرسیده شود که یک پیرو واقعی حسین چگونه با شخصی مانند گلبدین طرح دوستی میتواند بریزد ودربرابر هم مذهبان خودش شمشیر بکشد آنوقت است که سیلی از اتهام های ناروا مانند شیعه درباری نوکر شورای نظار وغیره به شخص پرسنده اززمین وآسمان می بارد. بناء پیشنهاد من ازهمهء دوستان وبرادرانی که به آیندهء این سرزمین عمیقا می اندیشند این است که ما سه راه پیش رو داریم:
۱ راه اول این است که باید خودمانرا از تعصبات قومی وگرایشات شخصیت پرستی رهانیده وبرای انتقاد عملکردهای رهبرانی چون مسعود وربانی وآقای مزاری؛ با یکدیگر با سعهء صدر برخورد نموده هر قوماندان هزاره ویا شمالی وال ویا پنجشیری که نامش در لست ناقضین حقوق بشر ثبت ودرج شده است از او نباید بدلایل قومی دفاع صورت بگیرد؛ اگر کسی در جنگ افشار عمدا وقصدا مرتکب جنایت شده است او باید به میز محاکمه کشانیده شود ودربرابر وارثان قربانیان دریک دادگاه بیطرف جواب بگوید.
۲ راه دوم راه عفو وگذشت است که همه باهم قلبا آشتی نموده وبخاطر جنایتی که در افشار توسط چند جانی وجنگ سالار صورت گرفته همهء تبار وقوم آن هارا نباید جانی وجنایت کار وعهد شکن ومنافق وجنگ انداز خطاب نمائیم.
۳ راه سوم این است که به خواست برادر بزرگ؛ یعنی فاشیسم قبیله گرای پشتون که درطول سه صد سال مردمان این سرزمین را بشمول پشتونها بنام قبیلهء برتر وضعیف تر یعنی درانی وبعد غلجایی به کاسهء سر آب داده اند وتخم نفاق وبدبینی را همیشه بین افراد این جامعه کاشته اند واز آن به نفع ادامهء حاکمیت مطلقهء خویش بهره برداری نموده اند سرتسلیم فرود بیاوریم وبه او بگوئیم که آری برادر بزرگ!
واقعا اگر سایهء تو نباشد ما مردمان غیر پشتون با تمام اشتراکات دینی وزبانی وتاریخی وقومی که باهم داریم هرگز قدرت مدیریت این کشور رانداریم. پس لطفا سرنوشت ما را شما بدست بگیرید . زیرا خداوند شما را برای حاکمیت کردن بالای ما آفریده است و خداوند به شما از روز ازل قدرت ونیروی حکومت کردن را بخشیده است تا شما به شکل عنعنوی بالای ما سوار نباشید ما کورها مادر ذات راه را غلط میکنیم وبه سر و روی یک دیگرما می زنیم لطفا هرطوری که دل تان میخواهد بالای سرمان حکومت کنید؛ ما بیچاره ها فقط از شما هویت افغانی را گدایی میکنیم. اگر لطف کنید مارا درجملهء این ایل جلیل؛ باخودتان یکجا کنید ودرمحاسبات ملی ؛ مارا افغان حساب کنید تا نزد مردمان جهان خجالت زده نباشیم شما میتوانید هرکی را که خواستید سلب هویت کنید ونامش را ایرانی ها ومغول ها وبقایای چنگیز وتیمور بگذارید ولی آنانیکه مانند ما داو طلبانه قلادهء غلامی شما را بگردن می آویزند لطفا آنها را ازین وطن بیرون نکنید. ما به شما خط میدهیم که بعدازین درمناطق ما دست لشکریان طالب وکوچی تان آزاد است بهرجا که خواستید حمله برید ما مانند آهو بره ها خودمانرا درپیشگاه قدوم مبارک لشکریان مهاجم تان قربانی میکنیم. غیر ازین سه راه دیگر راهی وجود ندارد.

جستجو در کابل پرس