Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 78015

جنگ افروزی شورای نظار و راسیست های شیعه در کابل

26 نوامبر 2013, 19:08, توسط نسیم

اقای بهمن محترم من هم به افراد عادی پشتون به عنون انسان احترام دارم. اما پشتونیزم یک افت است و ریشه بدبختی های افغانستان در این پدیده شوم قرار دارد. پشتونیزم در اوایل قرن نزده بوجود امد . در ان زمان تاجیک و ازبک و هزاره مجاهدینی بودند که فقط و فقط در فکر مبارزه با استعمار بودند اما پشتونیست ها شب و روز با انگلیس ها که در هند حکومت می کردند ضد و بند داشتند و حتی زنان شان در دربارهای هند بریتانوی تولید مثل می کردند. اگر باور تان نمی شود نگاه کنید که اکثر حاکمان افغانستان در کجا زاده شده اند.

این ها از یک طرف اقوام غیر پشتون را مجاهد و غازی گفته فریب می دادند و از طرف دیگر خود با پول و سلاح و اموزش انگلیس پایه های حاکمیت های قبیلوی را تحکیم می کردند و سرزمین مردمان غیر پشتون را در اختیار ناقلین از جنوب و ان سوی دیورند قرار می دادند و حتی برای تمام افراد خانواده های محمدزایی و ناقلین از بیت المال حقوق پرداخت می کردند.

عبدالرحمن به یک قبلیه ای پشتون های کوچی به نام ناصری که در راه زنی و غارت شهره بودند می گوید اگر دست از مخالفت با دولت من بردارید به شما در قدغن بهترین زمین های زراعتی را می دهم به علاوه تخم و مقداری قسط سالانه برای مخارج تان و تا هفت سال از یک پول به عنوان مالیه و یا پس پرداخت قرض های دولتی از شما نمی گیرم. می گوید خیر این کار برای شما ان است که دارای ملک و جای داد می شوید و برای من خیر این کار ان است که از قوم خودم ساکن این مناطق می شود و دیگران جرات نمی توانند که در مقابل من استاد شوند چونکه شما مدافعیت دولت و حکومتم در مقابل اقوام بیگانه خواهید بود که منظورش همان غیر پشتون ها است.

امان الله که خود را یک مترقی می دانست عین کار را می کرد و تنها فرقش این بود که او این کا را با سرعت و وسعت بیشتر انجام می داد. همین طور دیگرانش.

من باور دارم که تا پشتونیزم امروز قوت بیشتر دارد. از طالب گرفته تا اکثر روشنفکران پشتون نه همه شان و از ملا گرفته تا غرب نشین های شان به این باور دارند و البته ناگفته نماند که پشتونیزم و باور به برتری نژادی در پشتونوالی هم وجود دارد.

تا وقتی که در مقابل پشتونیزم قدرتی نباشد که شکستش بدهد این پدیده ای شوم رام نخواهد شد. تنها قدرتی که می تواند این پدیده را از میان ببرد همان اتحاد سه قوم بزرگ غیر پشتون است. به همین دلیل است که از احدی گرفته تا اشرف غنی و تا کرزی و تا حکمتیار و حتی طالب در اتحاد اقوام غیر پشتون ترس دارند و شب و روز تلاش دارند که فرصت این اتحاد را از بین ببرند. عین کار را در زمان جنگ های کابل کردند و موفق هم شدند.

باید عرض کنم که نظر شما در مورد قضایای افشار بسیار انسانی است. من هم به این باورم که هر کس که جنایتی کرده باید بر اساس قانون و منصفانه و مستند محاکمه شود و یا از سوی قربانیان بخشیده شود. و همچنان من باور دارم که انتقام و انتقام کشی به نفع اقوام محروم و به نفع یک اینده خالی از استبداد قومی و ظلم پشتونیست ها نیست. بخشش و دور اندیشی راه حل است.

یک چیز دیگر را هم بگویم که اکثریت هزاره ها یک اکثریت خاموش هستند که شب و روز ترس برگشت طالب ازار شان می دهد. هیاهوی و غوغایی که تعدادی در کابل و جاهای دیگر به راه می اندازند کار یک اقلیت کوچک اما پر سر و صدا است. امروز هزاره ها در مزار و در هرات با کمال ارامش در کنار همزبانان و هم فرهنگ های تاجیک و و ازبک خود زندگی ابرومندانه دارند و هیچ تاجیکی نگفته و نمی گوید و نخواهد گفت که اینها نباید در این شهرها زندگی کنند. اما ایا هزاره ها می توانند بروند ازادانه و ابرومندانه در قندهار و یا ارزگان زندگی کنند؟ ایا مگر دکانهای هزاره های هلمند را تخریب نمی کردند؟ ایا یک تاجیک و یا ازبک می تواند ازادانه برود در قندهار کار و زندگی کند؟ می تواند اما با هزار ترس و با کتمان هویت و پایین تر از پشتونها.

در همین ولسوالی سروبی فعلا به صورت رسمی به غیر پشتون اجازه ای کار و بار نمی دهد. به بهانه ای اینکه کار باید به مردم محل سپرده شود در حالیکه من پشتونهایی را می شناسم که از جلال اباد و قندهار در سروپی کار می کنند اما به غیر پشتونها اجازه ای فعالیت اقتصادی نمی دهند به بهانه ای اینکه از محل نیستند. این در حالی است که پشتون ها در هیچ کجای افغانستان با محدودیت رو به رو نیستند و در ولایت های کاملا فارسی زبان نشین باز هم به مقام های عالی از کابل نصب می شوند.

من نمی گویم که ما باید متحد شویم با پشتون دشمنی کنیم. نه. من می گویم که باید با اتحاد جلوی اقایی و برتر جویی پشتونیست ها را بگیریم تا یک نظام انسانی درست شود که هر کس و از هر قوم و زبان و منطقه بتواند به عنوان انسان و شهروند برابر با دیگران در این ملک زندگی کند. چرا من باید مجبور باشیم که نام یک قوم دیگر را بر خود بگذارم؟ ایا درست که فردا از پشتون ها خواسته شود که خود را بلوچ بگویند؟ پس چرا بلوچها باید مجبور باشند که خود را افغان بگویند؟ افغان یعنی پشتون. چرا هویت خود را بالای دیگران تحمیل می کنند؟ این یعنی فاشیسم. این یعنی برتری جویی و این یعنی توهین به انسانیت و هویت دیگران. این یعنی توهین به خداوند که انسانها شعبه شعبه خلق کرده است.

در کدام نقطه ای جهان شما مردمی را سراغ دارید که از مردم دیگری بخواهد که کلمات انها را در زبان خود استفاده کنند؟ ایا اصلا چنین چیزی را تا هنوز شنیده اید؟ ایا این منطق با عقل جور می اید؟ وقتی زبان لق و پق تو این قدر برایت ارزش دارد که مرا مجبور می کنی که کلمات ان را در زبانم استفاده کنم چقدر باید بی وجدان باشی که زبان مرا که بیش از هزار سال گاه زبان اول و گاه زبان دوم کل تمدن اسلامی بوده است کمتر از زبان خود بدانی که هنوز در قرن بیست و یکم یک فرهنگ لغات جامع ندارد. چقدر باید کوته بین و پست باشی که زبان مرا کمتر از زبان خودت بدانی در حالیکه بزرگترین های تمدن اسلامی از هر قوم و ملیتی و با هر زبان مادری این زبان را برای بیان علمی و فلسفی و ادبی استفاده کرده اند و تنها تاریخ ادبیات مکتوب ان دیرپای تر از وجود کلیتی به نام پشتون است. من این را فاشیم می گویم که باید در مقابل این فاشیسم استاد. استادن در مقابل این فاشیسم اصل انسانی و اسلامی و اخلاقی است. لااقل در دنیای امروز شما هیچ قومی را ندارید در کره ای زمین به صورت علنی ادعای برتری بکند. اما اینها به صورت علنی و در تلویزیونهای ملی و بین المللی این ادعا را مطرح می کنند بدون اینکه از جهان و منطق جهان امروز بشرمند. یکی از این فاشیستان در تلویزیون بی بی سی رسما ادعا می کرد که برای جور کردن ملت قتل عام و پاک سازی قومی یک ضرورت است و قوم پشتون قوت فزیکی دارد پس باید مطابق ضرورت عمل کند و حتی طالبان را پدید اورندگان ملت با قوه ای قهریه می دانست. ایا می شود این منطق را که ریشه در توحش و بربریت دارد نادیده گرفت و در مقابل ان لااقل غیر پشتون ها را به اتحاد و یک پارچگی دعوت نکرد؟

من از همین حالا می گویم که جنرال دوستم از سازش با احمدزی هیچ چیزی به دست نمی اورد و تاز اگر احمدزی پیروز شود سهم جنرال دوسم سرشکستگی و فلاکت خواهد بود. همچنان که خلیلی معاون دوم بود اما قریه اش را طالبان زیر نام کوچی و با هدایت کرزی اتش می زدند. همچنان که فهیم را یک روز در مقابل کمره ها گریان می دادند و روز دیگر باز پیش خود می خواندند و برای تضعیف همکارانش استفاده می کردند. پشتونیزم تجربه ای طولانی در سرکوب دارد و نباید دست کم گرفته شود. برای پشتونیست ها مزدوری برای بیگانه و استعمار و باداران خارجی در صورتی که حاکمیت قبیلوی شان تامین شود یک افتخار است. تاریخ در این مورد ثبت ها دارد.

باز هم سپاس از شما و امیدوارم روزی شاهد همدلی های بیشتر میان استبداد زدگان باشیم.

جستجو در کابل پرس