Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 78083

نایب سالار محمد حسین خان پیکارجوی رزمگاه میوند و غزنیگک

29 نوامبر 2013, 21:56, توسط چنداولی

شاد روان سپهسالارمحمد حسین خان جاغوری ، اصلاً چنداولی بود . منزل شخصی او کمی بالاتر از سقاو خانه ی « معروف به سقاو خانه ی رجب علی آشپز » در کوچه ی بالا جوی بود . دروازۀ بیرونی خیلی بزرگ داشت و به دو طرف آن دو سکوی بلند برای منتظرین و بعداً دروازۀ وسط و دروازۀ درونی و حویلی خیلی بزرگ داشت با صالون های مزین با شیشیه های رنگه ای کلکین هایش و گدام غله و طویله ای بزرگ اسبان و چاه آب و صحن حویلی آن با خشت پخته مفروش و یکی از بزرگترین و قدیمی ترین خانه های چنداول بود که تاریخ بنای آن را به دورۀ تیموریان نسبت میدادند که در مکان بلند دامنه ی کوه شیر دروازه بناء گردیده بود واز قدیم ترین خانه های شهر کابل به شمار میرفت . بعد ها این حویلی توسط دولت غصب گردید و پسانها اعلیحضرت امان الله خان این حویلی را به مامایش ( کرنیل محمد عمرخان ) بخشش نمود . در کوچه ای سمت چپ این خانه یک دالان بود و شادروان فیض محمد کاتب با مادرش در حویلی دوم همین دالان بودوباش داشتند . سپهسالار محمد حسین خان جاغوری و فیض محمد خان کاتب ، هردو چنداولی بودند و هم کوچه ای نگارنده این قلم . من و خانواده ای مادری ام در همین حویلی ( سابق منزل محمد حسین خان جاغوری ) به دنیا آمدم و نوجوانی من در همین منزل سپری گردید که به شاد روان حاکم نبی جان « مامای مادرم » تعلق داشت . سه دهه پیش این حویلی به مزایده گذاشته شد و چند نفر آنرا به شراکت خریدند و از آن چهار حویلی جداگانه ساخته شد . گرچه ما مردم چنداول پیشنهاد نمودیم که دولت آنرا خریداری نموده و به حیث یک بنای تاریخی محفوظ بماند که مورد قبول واقع نگردید و این عمارت قدیم تاریخی قسماً تخریب و تجزیه گردید .
چنان که در تاریخ مذکور است ، سپهسالار محمد حسین خان چنداولی ( مشهور به جاغوری ) به طرف بخارا با سردار محمد اسحاق خان پیوست . محمد اسحاق خان مردی درویش صفت بود و خیلی زنده گی ساده داشت . دروازه خانه اش به روی مردمان باز بود و زیارتگاه خاص و عام . بلند قامت و سبز چشم بود . پسان ها عبدالرحمان خان به قطغن و بدخشان لشکر کشید و هر کسی را که با محمد اسحاق خان رفت و آمد داشته ، اعدام نمود . وی هنگام عبور از شهر هر کسی که سبز چشم بود کور نموده می گفت : « چشم های این مردک به اسحاق می ماند ، کور اش کنید ! »
قرار یک احصاییه ، بیشترین نابینایان کشور از مردمان قطغن و بدخشان بودند که در زمان همین سلطان جبار نابینا گردیده بودند .
ظالم برفت و قاعده ای ظلم از او بماند .

جستجو در کابل پرس