Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 78216

حال و روز کرزی امروز و فردا بخیر

3 دسامبر 2013, 18:05

دو توافقنامه در دوکشورهمسایه و هم دین وهم فرهنگ بنام ایران و افغانستان دریک روز ، یکی زیر نام توافقنامه هسته ایی بین ایران و شش قدرت بزرگ جهانی در ژنو بین هیائت مذاکره کننده ایران و ووزرا خارجه شش کشوربزرگ جهان ..

دیگری هم تآ ئید امضاءأ توافقتنامه امنیتی از جانب لویه جرگه و یا هم مجلس بزرگان ملت ومردم افغانستان که به مواد این توافقنامه مهر تآئید گذاشتند و رئیس جمهور مملکت را موئظف به امضای آن در مدت یکماه آینده کردند…

نگاهی مختصر به این دو موافقتنامه ( هسته ای ایران و امنیتی کابل ) بخوبی نشان میدهد که هیآت مذاکره کننده ایرانی با امضا موافقتنامه هسته ئی درژنو به عزت و وقار جهانی دست یافتند امضا این موافقتنامه بصورت کل به عنوان به رسمیت شناختن ایران به عنوان ملتی باقدرت وباعزت و مطرح و درخورمذاکره از جانب کشور های جهانی تلقی میشود.

توافقنامه که دادوفریاد رهبران اسرائیل و حریف قارونی واحمق ایران را بنام عربستان سعودی بلند کرد نتیاهو رئیس کشور اسرائیل با خشم و غضب تمام آن را یک پیروزی دپلماتیک برای ایران دانست و از جانبی دیگر شهزاده ولید طلال ملیاردر سعودی ان را خطر بزرگ در منطقه قلمداد نمود و گفته است اگر اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله کند، رهبران عرب به طور علنی آن را محکوم می‌کنند ولی در خفا بابت آن خوشحال می‌شوند. وشاید تلفنی به اسرائیلی ها گفته باشند که هزینه ومصارف حمله جنگ علیه ایران ر پرداخت مینمایند !

ملت ایران علی الرغم مشکلات داخلی و درگییری های جناحی محافظ کارواصلاح طلب، وغیره ، از مسلمان ایرانی تا مسیحی و زردشتی وسنی و شیعه فارس وترک کرد وبلوچ لور همه این پیروزی را جشن گرفتند و برهمید یگر تبریک گفتند !!

امضا این توافقنامه بین ایران و شش کشورقدرت مند جهان آدم را به یاد برنامه هسته ای کشورهای بیچاره مانند لیبی و سوریه و عراق می اندازد که با بلند پروازی های غیرمدبرانه نه تنها برنامه های هسته ای شان بلکه نظام و روئسای خودکامه ه ومستبد شان هم به عالم فنا ونابودی پیسوستند ..

درآن طرف این کشور در فاصله هزار کیلومتری در شهر کابل پایتخت مملکت ما مجلس لویه جرگه ویا مجلس بزرگان این قوم گرد هم آمدند تا توافقنامه امنیتی کابل و آمریکا را به تصویب برسانند و بر حضور سربازان آمریکا ئی در خاک افغانستان مهر تائید بگذارند …. اکثریت اعضای لویه جرگه که با مواد مندرج در این توافقتنامه موافقت کردند ، بیچاره اعضای شرکت کننده در اجلاس لویه جرگه تائید و موافقت خودشان را از روی ناچاری و ناتوانی در دفاع از کشور و مردمی بنام افغانستان اعلام کردند تا در صورت تهاجم و قدرت گیری دوباره ملیشاهای نظامی پاکستان بنام طالبان و القاعده ، نیروهای آمریکائی به داد این مردم مظلوم برسند و از جان ومال ناموس شان دفاع کنند …..

سوال اساسی و قابل بحث این است که چرا ملت ومردم ما به این ذلت و رسوائی افتیدند ملتی که برای دفاع ازخودش به ماندن و حضور سربازان الحاح وزاری میکند ،ملتی که توان دفاع ازخود را نداشته باشد وبه پای بیگانه بایستد یقینا نمیتواند ملت سربلندوبا وقاری باشد درحالیکه سی سال قبل همین ملت بنام افغانستان وقتی مورد تجاوز اتحاد جماهیر شوری سوسیالستی قرارگفت جانانه از خودش دفاع کرد وباقربانی کم نظیر درتاریخ ، با شهامت و پای مردی دربرابر نیروهای متجاوز تا به دندان مسلح اتحادشوروی مقاومت کرد، با جان ومال وخون خود از شرف ،عزت وناموس خودش قهرمانانه دفاع کرد تا انکه نیروهای متجاوز مجبور به ترک سرزمین ما شدند و لی با گذشت سی سال همه آن شهامت ها ،دلاوری ها عزت وقارها یکباره به باد فنا رفت و جایش را ذلت وخاری ،سرافگندگی و شرمساری دنیا وآخرت گرفت ، آن ملت مجاهد و غیورامروز برای دفاع ازخودش در برابر ملیشای مذهبی پاکستان بنام طالب مجبورمیشود که دست گدائی وکمک به سربازان خارجی دراز کند وبرای ماندن نیروهای بیگانه با همه توان التماس کند

اگر اندکی دقت کنیم بخوبی می یابیم که خلوص و صداقت رهبران و زمام داران دوکشور ( ایران – افغانستان ) در این فرایند عزت و ذلت نقش اساسی وتعین کننده دارد

رهبران ایران از بنیاد گرای افراطی تا اصلاح طلب از روشنفکردینی گرفته تا واعظ وخطیب منبر ومسجد بطور اکثریت با مردم وپیروان وحامیان خودشان راست و صادق بوده اند

هرجناح وحزب درگیر درقضایا ، صلاح وخوشبختی مردم وملت ایران را ازدیدگاه وتفکر خودشان به تصویر میکشیدند ولی وقتی پای منافع ملی و مصلحت ایران در میان میشود همه گان به نحوی باهم کنا ر می آیند و منافع ملی را مقدم برمنافع گروهی وحزبی تلقی مینمایند

اما درکشور مصیبت زده ما کار به نحو دیگر است ، منافع ملی اصلا مطرح نبوده ونیست همه چیز بر اساس منافع شخصی میچرخد و این منافع شخصی است که بعدا رنگ وبوی دین ومذهب و حزب وگروه وحتی قوم وزبان ومنطقه را می گیرد

آن روزیکه اشغال گران روس کشورمارا ترک کردند واحزاب مسلمان وجهادی وارد شهرکابل گردیدند ،سرنوشت مردم ما به نحوی به دست آ قایون ربانی مسعود حکمتیار ومزاری افتید اگر عقلانیتی درکار میبود وترسی از خدا وشرم ازمرد وجود میداشت و برای بهانه های واهی ومضحک مانند ( حضور ملیشاهای ازبک – دوستم – درکابل ) پایتخت مملکت موشک باران نمیشد و حزب وحدت وشورای نظار برای بدست آوردن برسریک وزارت کلیدی بجان هم نمی افتیدند وجناب استاد برهان الدین ربانی و احمد شاه مسعود حکومت موئقت را بعد از مدت معین سه ماه به شورای رهبری جهادی تسلیم میکردند ومجلس شورای حل و عقد بی پایه وبی اساس به ان افتضاح درتاریخ را درست نمیکردند و اگر برای همه این استادان و رهبران ومسئولین احزاب وگروها ی سیاسی اصلی بنام منافع ملی وجود میداشت و یا این آ قایون بنام بندگان خدا ترسی ازخدا دردل وبصیرتی درفکر میداشتند کار ما مردم به این رسوائی نمی کشید وامروز این ملت مجبور نمی شد که زندگی خو درا امروز درپناه حضور وحمایت سربازان خارجی در کشور خودش ممکن بداند و این لکه ننگ را درتاریخ زندگی شان قبول کنند ولویه جرگه مردم آن را باکمال رضا و خوشی به تصویب برساند

امروز اگر صبغته الله مجددی پیر مردبالای ۸۸ ساله به عنوان رئیس لویه جرگه میگوید اگر این توافقنامه امضا نشود من از این کشور هجرت میکنم دارای معنی ومفهوم است تنها یک احساس نیست مجددی بخوبی میداند که اگر نیروهای آمریکائی بروند وکاراین ملت بدست همین دزدان و غا رت گران بیفتد معلوم است که آ ی اس آی پاکستان لشکر خون آشام را خودرا بعد اندک مدتی وارد کابل میکند وآنگاه ناموس این مردم بیچاره بدست طالبان وپنجابی ها وازبکهای وچچنی های مربوط به القاعده در بازارجهان به عنوان کنیزک های به اسارت درآمده به حراج گذاشته میشوند ،

عمل کرد نیروها ی بخصوص القاعده د ر سوریه ، بنام اسلام و جهاد درراه خدا وجنایاتی که در آن سرزمین رخ میدهد ا ز بی ناموسی و ناموس فروشی و قتل عا م وسربریدن های مردم مجددی سال خورده را وادار ساخت که به وضاحت سخن خودش رابگوید وتشویش خودش را ار برگشت ملیشاهای نظامی پاکستان بنام طالبان به روشنی ابراز کند گرچه او وهر عاقلی بخوبی میداند که امضا توافقنامه با قانونی ساختن حضور سربازان خارجی درکشور چه مصائب و بدبختی های در آینده را بوجود می آورد ،کشوریکه سربازن ونیروهای مدافع ا زننگ وناموسش را دیگران تعلم وتربیت کنند وجیره خوار بیگانگان باشد معلوم است که چه آینده در پیش می داشته باشد .ولی درشرائط فعلی با تهدید دشمنان جاهل و عقده مند این ملت چه میتوان کرد بعضی اوقات شما مجبور میشوید که بدرا نسیت به بدتر ترجیح دهید !!.

اگردر این کشور رهیران و گروهای سیاسی بجای خیانت و دزدی وچپاول سرمایه های این مردم طی بیش ازده سال به فکر آن می بودند که مشکل جنگ با طالبان راکه ریشه در سیاست پاکستان دارد ، چگونه حل وفصل نمایند امروز ملت ما مجبور نمی شدند که درپناه مواقتنامه امنتی با آمریکا امید به حیات و زندگی داشته باشند ،

متا سفانه حماقت ونادانی رئیس جمهو ر مملکت جناب کرزی د رامورکشورداری به جائی رسیده است که چندین ماه را برای ،آزادی ودیدار با ملابرادر که پا کستانی ها زنجیرو قلاده سگ را به گردنش انداختندو د رتلویزون ها به نمایش گذاشتد صرف نموده است و اخیرا هیآت بلند مرتبه را به ریاست رئیس شورای صلح برای ملاقات ملا بابرادر به پاکستان اعزام نماید درحالیکه ملا براد وملا خواهر در این جنگ تحمیلی برمردم ما کاره نیستند این ها سران میلشاهای هستند که هرکدام را مقامات پا کستانی در زمان و مکان مشخصی تعین نموده است و بعد از برکناری به عنوان مهره بی ارزش و ناکاره به گوشه می خزند تا می میرند .

واقعیت امر این است که در میان رهبران طالبان چه درگذشته وحال هیچ یک شخصیت دینی ومذهبی وملی وجود نداشته وندارد که با قدرت ونفوذ ملی و یا مذهبی خودش در آن جایگاه رسیده باشد حتی همان امیر المومنین ملاعمر رهبر بزرگ در اولین سال به قدرت رسیدن طالبان وقتی مولو فضل الرحمن پاکستانی برای انجام ماموریت داشته اش وارد قند هارشد مصادف با عید ماه رمضان المبارک بود مقام و جایگاه امیرالمونین ملاعمر ایجاب میکرد که نما زعید به امامت امیرالمومنین ملاعمر اقامه می شد ، ولی وقتی مولوی فضل الرحمن وارد مسجد شد ملاعمر به مانند یک خدمه ونوکر بدست وپایش افتاد و بادست بوسی ،از ایشان به جایگاه امامت نماز ( محراب ) دعوت نمود این جالب است که اولین نماز عید فطرد راولین سال حکومت طالبان در قندهار به امامت مولوی فضل الرحمن و مشارکت ملاعمر و اکثریت شورای طالبان اقامه گردید وبعد از نماز تمامی اعضای امارت اسلامی به دست بوسی از مولوی فضل الرحمن صف بستند،

حضور مولوی فضل الرحمن در قند هار خود نمایشی بود از جانب مقامات پاکستان تا برا ی طالبان در داخل وخارج بفهماند که ساحه قدرت ونفوذ امیر مومنان ملا عمر محدود درساحه افغانستان است و در خارج از افغانستان بخصوص درپاکستان جناب ملاعمر از زمره شاگردان دستبوس مولوی فضل الرحمن پاکستانی محسوب میشود که طالبان باید حد ومرز امارت خودشان را بدانند و سوء تفاهمی دراین مورد پیش نیا ید !!

ولی چندمین ماه است که جناب کرزی به عنوان رئیس جمهور کشوربه دنبال آزادی و ملاقات با ملا برادر سرگردان وپریشان حال میگردد که بعضی ها بشوخی میگویندکه شاید جناب کرزی مورد سحروجادوی ملا برادر قرار گرفته باشد !

امروز جناب کرزی با شیادی وفریب کاری از استقلال وعزت مردم افغانستان در لویه جرگه سخن میگوید و طوری وانمود میکند که ایشان به عنوان مرد ازاده ، وطن دوست وبا ایمان مخالف امضا این توافقنامه است درحالیکه حکومت داری ده ساله ایشان و فساد بی داد گر اطرافیان ومتحدین وبرادران شان آبروی این کشوررا درسطح جهان برد ودولت ایشان به عنوان فاسد ترین دولت درجهان معرفی شد آیا این داد وفریاد ها وحقه بازی های ایشان میتواند گذشته سیاه وننگین ایشان را سفید و پا ک سازد وآیا مردم افغانستان میتوانند باورکنند که این داد وفریاد ها بخاطر حقوق مردم افغانستان است ویا هم برای خواسته های پنهان و زیرکاسه که هنوز برای مردم ما برملا نشده است … خداوندا این ملت مظلوم وبیچاره مدد گارو پناه گاهی بجزتو ندارد.

جستجو در کابل پرس