آغای مجددی که در خواب پدرکلانش هم نمی دید که یک چنین پول کلانی را از لاتری آمریکایی نصیب گردد ، از فرط دست پاچه گی و ذوق زده گی ، بی اختیار در یخن کرزی افتاده گفت :
معطل نکو امضاء کو ، فوراً امضاء کو ، وگرنه من از پهلویت میروم ، بی پیر میشوی ، هجرت می کنم .
خبرنگار امنیتی در میدان هوایی از جناب مجددی پرسید :
« جناب مجددی صاحب ، شما میگفتی به مقابل روس های کافر جهاد کردی ، مگه ای امریکایی ها مسلمان اند که شما برای شان صلوات میفرستی ؟
مجددی در حالی که عجله داشت ، با نفس سوخته گی گفت :
امریکایی ها برادران بزرگ ما هستند ، در وخت جهاد ما را زیاد کمک نموده اند . بعد با خرجین دالر در پشت و عصای در مشت به سمت هواپیما راه افتاده و پله های زینه را دوتا یکی پیموده داخل طیاره شد و به شاه محمد پیلوط گفت : عجله کو بچیم ، هوا بده که بانکها بسته میشه .
پیلوط گفت : حضرت صاحب کمی صبر کنید وخت نماز است .
مجددی با برافرخته گی گفت :
عجله کن هوا بده ، نماز را در دوبی با ملابرادر میخوانیم .
صبر نکو هوا بده . هوا
و زیر لبش زمزمه کرد . هوا هوا الله الله چه دلربایی امریکا
آغای مجددی که در خواب پدرکلانش هم نمی دید که یک چنین پول کلانی را از لاتری آمریکایی نصیب گردد ، از فرط دست پاچه گی و ذوق زده گی ، بی اختیار در یخن کرزی افتاده گفت :
معطل نکو امضاء کو ، فوراً امضاء کو ، وگرنه من از پهلویت میروم ، بی پیر میشوی ، هجرت می کنم .
خبرنگار امنیتی در میدان هوایی از جناب مجددی پرسید :
« جناب مجددی صاحب ، شما میگفتی به مقابل روس های کافر جهاد کردی ، مگه ای امریکایی ها مسلمان اند که شما برای شان صلوات میفرستی ؟
مجددی در حالی که عجله داشت ، با نفس سوخته گی گفت :
امریکایی ها برادران بزرگ ما هستند ، در وخت جهاد ما را زیاد کمک نموده اند . بعد با خرجین دالر در پشت و عصای در مشت به سمت هواپیما راه افتاده و پله های زینه را دوتا یکی پیموده داخل طیاره شد و به شاه محمد پیلوط گفت : عجله کو بچیم ، هوا بده که بانکها بسته میشه .
پیلوط گفت : حضرت صاحب کمی صبر کنید وخت نماز است .
مجددی با برافرخته گی گفت :
عجله کن هوا بده ، نماز را در دوبی با ملابرادر میخوانیم .
صبر نکو هوا بده . هوا
و زیر لبش زمزمه کرد . هوا هوا الله الله چه دلربایی امریکا