Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 78713

ده کرسی غصبی کوچی ها حذف و یک کرسی به اهل هنود و سیک داده شود

17 دسامبر 2013, 15:03, توسط ارمان

مذهبهاى هندويسم با سرودهاى مهاباراتا پيوند دارند که بیش از یکصدهزار بیت دارند.
واژه «مها» پیشوند است و بمعنای سترگ بکار برده می‌شود و بهاراتا ويا "بهارت" نام باستانى کشور هند است. درعربى "بهارت" به مرچ سياه گفته مى شود که از طريق سرکهاى ابريشم به اروپا واز راهاى دريايى و خشکه
به متوسپانيم مى آمد. مرچ سياه و نمک در قرون ميانه ارزش زر را داشت . به نمک طلاى سفيد وبه مرچ سياه طلاى سياه گفته مى شد

هند نام نو درخارج از هند ساخته شد و واژه بهارت واژه خودى آنها اند. نام هند در زبان فارسى باستانى در نوبهار بلخ - ٣٦ کيلومترى شهر بلخ در جنوب غرب شهر مزار شريف, در بين تپه رستم و تخت رستم و رشته کوهاى البرز قرار دارد.

"آتشکده نوبهار یا معبد نوبهار (سانسکریت: برگرفته از واژۀ ناواویهارا "معبد نو"، از دوران برمکیان به بعد: مسجد نُه‌گنبد)، نام آتشکدۀ زرتشتی و بعدها معبدی بودایی در بلخ بود. دقیقی balkhi در گشتاسب‌نامه آورده‌است که در زمان لهراسب و گشتاسب شهر بلخ از مراکز مهم دینی بوده و در آنجا آتشکده‌ای ساخته بودند و آن را نوبهار می‌خواندند. و همچون مکه که امروزه مورد توجه مسلمانان جهان است، از نقاط مختلف دنیا برای زیارت به آنجا روی می‌آوردند. پادشاهان ایرانی این مرکز و متولی آن را احترام زیادی داشتند و آن را با حریر سبز پوشانده بودند و در زمان ساسانیان از بزرگترین آتشکده‌های زرتشتی بود."

‏چو گشتاسپ را داد لهراسپ تخت‎
‏فرود آمد از تخت و بربست رخت‎
‏به بلخ گزین شد بران نوبهار‎
‏که یزدان پرستان بدان روزگار‎
‏مران جای را داشتندی چنان‎
‏که مر مکه را تازیان این زمان

أبو الحسن علي بن الحسين المسعودي‎
مروج الذهب ومعادن الجوهر‎
"النوبهار بناه (منوشهر) بمدينة (بَلْخَ) من خراسان، على اسم القمر، وكان مَنْ يلي سِدَانته تعظِّمُه الملوكُ في ذلك الصقع، وتنقاد إلى أمره، وترجع إلى حكمه، وتحمل إليه الأموال، وكانت عليه وقوف. وكان الموكل بسدانته يدعى (البرمك)، وهو سمة عامَّة لكل من يلي سدانته، ومن أجل ذلك سميت البرامكة؛ لأن خالد بن بَرْمَك كان مِنْ وَلَدِ مَنْ كان على هذا البيت، وكان بنيان هذا البيت من أعلى البنيان تشييداً‎"
Mas’ūdī: Les Prairies d’Or. Texte et traduction par Barbier de Meynard et Pavet de Courteille. 9 vols. Paris 1861–1877. [5], Vol. 4 de 9, Pg. 47f

آئین هندو در قدیم دین برهمایی خوانده می‌شد . هند و هندو نام خود را از رودخانه سهند گرفته که سهند هم "سهندو" خوانده مى شد. به دينگونه که مردم و يا کشور در دو سوى رود بزرگ سهند زنده گى مى کند ويا قراردارد.

به گونه ايکه سرودها ويا گاهتاهاى در ژند اويستا که پسانها ژنده حضرت شاه مردان شد و در اين روزگار از سوى باسوادها وبويژه از سوى هم ميهن ما که از ايران به کشور خودشان بازگشت نموده اند جهنده حضرت على واز سوى بى سواد ها جنده گفته مى شود. ژند اويستا وگاهتاهاى اويستا (بيتهاى بندهيشن بندهيشن هندى ويا بندهيشن کوچک و بندهيشن ايرانى ويا بندهيشن بزرگ) به عنوان داستانهاى پيش از زردشتى درجمله آئین ژند اوستا (Zand /Zend of Avesta ) به شمارمى روند.
سرودهاى مهاباراتا و بيتهاى بندهيشن Bundahischn آفرینش بنیادین آثار شاهنامه گونه اند که گذشته اسطوره فرهنگى را نگارش مى نمايند. کوه ها وکوه پاره ها نامهاى خدايان اديان هندويسم را گرفته اند. نامهاى رشته کوهاى هیمالیا و هندوکش پرازنامهاى مهابارتها و ويدها و پارسى باستان مى باشد.

سرزمين ما که امروز نام همچم ناله را مى دهد گهواره سه فرهنگ وسه دين و و يا جهانبينى آسيايى واريوآسيايى است .

1- آريانا , آريا, ارين, آرين ايران, اران, ايرانان ارانيان گردانهاى فارسى باستان يونان باخترى و معرب شده ايران است پسوند انا ويا يا باستانى مى باشد. پسوند انا قديم باستانىبه گونه نمونه: باختريا و باختريا نا.
پسوند ان ويا اسم در آخر واول اسم مکان مى آيد ستان و يا آباد ويا گاه که بشکل پسوند در آخر مى آيند نسبى نواند. توجه تان را به نامهاى استانها وشهرها وشهرستان هاى کشورهاى نامنهاد افغانستان و پاکستان و تاجکستان ووغيره و هند و ايران زمين و توران مى خواهم که به هزارها نام با ان پايان مى آبد :
لغمان و پغمان , بغلان وتالقان ملتان و مردان خلتان , سهريان , بوستان وگلستان , گيلان, ومازندران, سمنان وکاشان وکرمان و صدها جاهاى ديگر
رود سهندو (Indus)دريا و يا اقيانوس معنى مى دهد مانند درياى آمو (Oxus).
ناگفته نبايد گذاشت که بزرگ رود سهند از دو بزرگترين رشته کوهاى گيتى سرچشمه مى گيرند: هیمالیا و هندوکش . سرچشمه هاى رود سهند در سرزمينهاى ريگويدا و اوستا بهارت قراردارند. کوه بابا توران زمين وتمام رودخانه هاى مانند پنجشير وکنرو و به رود کابل يکجا مى شوند و پس ازشهر پشاور به درياى سند يکجا مى شود

2- فرهنگ توران زمين زيادتر مذاهب خورشيدى, ميترايى وبوديسم بودند. اين فرهنگ ورسم ورواجها درتاروپود مردمان همين سرزمين پيچ خورده است: درموسيقى در گفتار درکردار ودرخوراک وپوشاک

3- فرهنگ مهاباراتا مذهبهاى هندويسم بودند که يکى ديگر خود را تکامل بخشيد. اين فرهنگ و رسم و رواجها هم در تاروپود مردمان همين سرزمين گره خورده است
هرکدام اين سه حوزه فرهنگى ودينى از اديان آسيايى در هرچارطرف کوهاى "هر برز" در اوستا هر = کوه ; برز = بزرگ---> البرز به کوهاى بزرگ جهان گفته مى شد: مقايسه با رشته کوه هاىآلپ ويا اورال

کل از اين مردمان از مردمان ديرينه اين سرزمين اند که همه چه توران وچه هندوچين وچه گورگان وچه مازندران وچه سغد وچه ساسان وچه کوشان وچه پارت وکرد وبلوچ از همين سه حوزه فرهنگى پيداشده اند .

درقدم اول کليه انسانها در مهاجراتهاى اول ودوم شهرنشين (منظور جاگزين) شدند. آخرين مردم ايکه دراين سرزمين جاگزين شدند عربها ويا مردمان سامى بودند که تعداد شان اکنون به 200000 مى رسد. وبايد به گونه شهروند باشند باوجود آنکه حاکمان شان وبنيادگران شان کشور راويران کردند.

زمانيکه هندوان وپارسييان وتورانيان گذشته چندين هزارساله دارند ولى جنگهاى تحميلى آنها را مجبور به مهاجرت کردند.

ما چند قرن پيش از ميلاد رامى نويسيم:
در بگرامى مرکز بزرگ هندويسم بود که در نزديکى آن شيواکى وهندکى وجود داشت. درهندکى معبد بزرگى وجود داشت که آنرا "قصر جهان نما" ياد مى کردند.

پيشينه نگار بزرگ دوران عبدالرحمان خان درکتاب سراج التواريخ از اين قصر در هندکى نامبرده است. حتى قصر چهلستون را عبدالرحمان خان نساخته بلکه او را بازسازى کرد
The History of Afghanistan (6 vol. set): Fayz Muhammad Katib Hazarah’s Sirj ul Tawarikh,
von Robert McChesney,Mohammad Mehdi Khorrami, in English, S.

درشيواکى معبد "شاه بهار" بود که به نام معبد شيوا يادمى شد و پس از آن شتوبه بودايى شد. کوهاى شيواکى وهندکى , خم هند و کوهاى و دهها کوهاى 2000 مترى مانند شير دروازه و کوه آسمايى (سانسکريت کوه اميد مادر) کوهاى مقدس هندوان واهل هنود بودند. زنبيلک وزنبورک شاهان (Zunbil) وکابلشاهان مردمان پارينه اين ملک اند. هندوان اين سرزمين درگاها وعبادتگاهاى خود را در اروپا وامريکا آسمايى مانده اند درحاليکه دولت يک دينه در کشور فغان ونالشت نام اين کوه را تغير داده است . کوه آسمايى - کوه اميد مادر ) به کوه تلويزيون .

سوبهار در اول يک عبادتگاه هندوان وپارسيان زردشتى بود . وبعدا مرکزبودايى شد که همه در حالت دوستى زندگى ميکردند. سوبهار که درغزنى در نزديک کوههاى سنگ رستم قرار داشت به نام "تپه سردار" تغير کرد.

یعقوبیYaqubi, Ahmad ibn Abi Yaqub, Kitab Albuldan, herausgegeben von Juynboll Abrahamus Wilhelmus Theodorus, 1833-1887 [4], P. 67.
بت بوداى ١٠ مترى اش را که در دهه شست ميلادى قرن گذشته پيدا شده بود, همين طالبان در سال ٢٠٠١ ميلادى
تخريب کردند.

نوبهار, شاه بهار و سوبهار از جمله آباد يهاى و يا بناگاهاى عجايب هفتگانه ايران زمين اند که بزرگان ادبيات پارسى هفت پيکر هم گفته اند.

اسدى توسى

“چو آمد به بتخانه ی سو بهار‎
‏یکی خانه دید از خوشی پرنگار‎”

‏گهی نوبهار آید و گاه تیر‎
‏جوانست گیتی گهی ، گاه پیر‎

“‏برین مژده خواهم کزاین کار زار‎
‏چو رفتی به بتخانه ی سو بهار‎
‏بر آن خانه وآن بد پرستان گزند‎
‏نسازی ، که یزدان ندارد پسند‎
‏برین مژده خواهم کزاین کار زار‎”

مولوى بلخ رومى
‏آخر چنین شوند درختان روح نیز‎
‏پیدا شود درخت نکوشاخ بختیار‎
‏لشکر کشیده شاه بهار و بساخت برگ‎
‏اسپر گرفته یاسمن و سبزه ذوالفقار‎

‏چو رفتی به بتخانه ی سو بهار‎
‏بر آن خانه وآن بد پرستان گزند‎

زبان فارسى در جمله زبانهاى هندوايرانى اند. داستانهاى هند و ايرانى کنده هاى مشترک دارند:

1- کليله ود منه از "پنج کتاب" پنج تنترا بهارتمها امده
2- قصه هاى هزارويک شب از ايرانزمين
3- سند باد از باد درياى سهند آمده. درعربى واژه باد وزش باد وجود ندارد.
4- اعداد عربى همان اعداد هندى وصفرهندى است که دانشمند تورانى الخوارزمى در قرن ٩ ميلادى به بغداد برد وازآنجا شمارگان هندى به اروپا رفت و در آنجا مشهور به اعدادعربى شد.

جستجو در کابل پرس