Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 79303

بررسی تولد زبان فارسی

1 جنوری 2014, 20:14, توسط كشف

مولانا ترک است و فارس نیست فقط چند روزی از خاک ایران رد شده،
مولاناا در خانه خود بزبان تورکی اوزبیکی (اؤز بئيگ – ازبک) صحبت می‌ نمود و تاجیکی را طوریکه از اشعار او برمی ‌آید بحد عالی می‌ دانسته و وی اشعار تورکی بسیار دارد.

با آمدن اسلام در تورکستان، زبان عربی زبان مذهبی و ادبی قبول گردید چنانچه علمای بزرگ تورکستان چون امام خواجه اسمعیل بخارایی، امام ترمزی، امام ابومنصور ماتریدی، ابوعلی سینای بخارایی، ابوریحان البیرونی، عمر نسفی، قفال چاچی و صدهای دیگر تألیفات خود را بزبان عربی نوشتند، اگر قرار باشد که دانشمندان یک مملکت به یکی از زبان‌ها تألیفات می‌نماید پس آنها به آن زبان و قوم متعلق باشند، علمای بزرگ فوق ‌الذکر تورکستان به زبان عربی تألیفات نموده‌اند پس به قرار فرمول شما٫ یعنی آنها عرب شمرده شوند؟؟

مولانا ترک (تورک) است، فقط چند روزی از خاک ایران رد شده است.

حضرت مولانا جلال ‌الدین بلخی ثم رومی در بلخ یا مرکز (تورکستان جنوبی) که فعلا مربوط مملکت افغانستان می‌ باشد تولد یافته و زبان مادری ‌اش تورکی و زبان دومش دری بوده، طوریکه در تورکستان افغانستان همه تورکی زبانان به عین شکل (در واقع) زبان دومی ‌شان دری می ‌باشد. مولانا در سن ۶ سالگی با پدرش سلطان ‌العلما از طریق ایران (امروزي) به قونیه تورکیه امروزی هجرت نموده است و در ایران با شیخ فریدالدین عطار ملاقات نموده، تمام علاقه و ارتباط مولانا بجز از چند روز در خاک ایران و بين مردم ایران همینقدر بوده و بس.
مولانا در خانه خود بزبان تورکی اوزبیکی (اؤز بئيگ – ازبک) صحبت می‌ نمود و تاجیکی را طوریکه از اشعار او برمی ‌آید بحد عالی می‌ دانسته و وی اشعار تورکی بسیار دارد او گوید:
تورکی همه تورکی کند
تاجیک تاجیکی کند
من ساعتی تورکی کنم
یک لحظه تاجیکی کنم
گویا تنها لحظه تاجیکی گویيهای او شعر سرودن وی (بوده) است و بس. اگر او ایرانی می ‌بود و یا به ایران تعلق می ‌داشت چرا به ایران حیات بسر نبرد؟ (زندگي نکرد) و معلوم است که او تورک بوده و با تورکان ترکیه احساس آرامش و قومیت و هم ‌زبانی می ‌نموده است. حضرت مولانا تورک بودن خود را اینطور ثابت می ‌نماید و پاسخ این سوال را که مولانای رومی از کجا است از خود او بپرسیم:
گفتم ز کجایی تو، تسخیر زد و گفت ای جان
نیمیم ز تورکستان، نیمیم ز فرغانه
و باز در بیت زیر تأکید می‌ نماید که او یک تورک است و طوریکه تورک ‌ها گوشت را نیم خام می‌خورند و می ‌فرماید که من تورک هستم و در تصوف، نیم خام می‌ باشم:
تورک جوشی کرده‌ ام من نیم خام
از حکیم غزنوی بشنو تمام
بیت بالا بصورت خاص حکم می ‌نماید مولانا به تورک بودن خود٫ هم اعتراف و هم افتخار می‌نماید. نوشتن و یا سرودن شعر بزبان تاجیکی این معنی را نمی‌ دهد که باید نویسنده و یا شاعر فارسی زبان باشد. حکیم انوری ابیوردی، خاقانی شیروانی، نظامی گنجوی، الخارزمی، شمس تبریزی یا مرشد عالی مولانا، حضرت ابوالمعانی بیدل، ابوریحان بیرونی، شیخ محمود شبستری، ابوعلی سینا بخارایی، زیب ‌النسا مخفی، میرزا اسدالله غالب، حضرت امیر خسرو بلخی ثم دهلوی فرخی سیستانی و صدهای دیگر تورکی زبانان بودند که بزبان تاجيکی آب حیات بشمار رفته و ستون فقرات ادبیات تاجيکی را تشکیل داده‌اند و تعداد زیاد اینها بشمول صائب تبریزی به هر دو زبان تورکی و تاجيکی شعر سروده‌اند و باید بدانید اشعار آبدار و ملکوتی صائب تبریزی هم به تورکی و هم بفارسی مقام ارجمند و عالی دارد.
بجای اینکه اندرز و پند خداوندگار بلخ را بپذیرید، برعلیه آن اقدام کرده‌ اید٫ جضرت مولانا می‌فرماید:
تو برای وصل کردن آمدی
نی برای فصل کردن آمدی
سلطان محمود کبیر، تیموریان عالی ‌مقام تورکستان هرات و هند، سلجوقیان، تورکان عثمانی، و غیره همه تورک زبانان بودند که از خان نعمت آنها، زبان فارسی رونق یافته است، شهنامه فردوسی به دربار یک تورک معظم سروده شده است و آن تورک برای فردوسی مستمری می‌ داد تا شهنامه را تهیه کند.
ميرزا بایسنقر تیموری، نسخه مفقود شدۀ آنرا بدربار شاهرخ میرزای تیموری تکثیرکرد. و شما برای اینکه دوستی این دو ملت تورک و فارسی را با هم نزدیک بسازید برخلاف فرمودۀ مولانا جلال‌الدین بلخی رومی عمل می‌نمایید.
برای روشنی موضوع جناب آقای شجریان لطفأ به شمارۀ ۷۲۶ در صفحه ۱۴ جریدۀ امید مراجعه فرمایید که دربارۀ « نقش تیموریان در تدوین دیوان خواجه حافظ نوشته اند. ما نگاهی سریع و سیال بر دیوان خواجه حافظ و جمع ‌آوری و تصحیح آن در عصر تیموریان هرات می‌افکنیم. تیموریان هرات نه تنها در رواج و پخش هنرخلاقه مینياتوری، تذهیب، و فن خطاطی کارهای تابانی کرده‌اند، بلکه در نقد و سره ساختن کتب ادبی و عرفانی همت گماشته بودند، بویژه در روزگار شاهرخ میرزا که با شهزاده بایسنقر میرزا سرپرستی هنرستان هرات را به عهده داشت.
مستشرقین عقیده دارند که، هرگاه تیموریان هرات در امور هنر و کتاب دوستی مساعی خود را صرف نمی ‌کردند، این ‌همه آثار شاید در برابر آماج نابودی قرار می‌گرفتند.
کار جمع ‌آوری و تصحیح کتب کار آسانی نبود، با آنهمه٫ این شهزاده هنر دوست بر مبنای مقدمه‌ای که بر حماسه شهنامه نگاشته، خدمات فراموش ناشدنی در اينمورد نموده است. همچنین انجمنی زیر نظارت شهزاده فریدون حسین میرزا، متوفای ۹۱۱ ه.‌ق، در هرات برگزار می‌شد که، منشی آن خواجه عبدالله مروارید بود. در متن مقدمه و شرفنامه ذکر رفته است که به حضور شخص شهزاده دو نسخه از دیوان خواجه حافظ از جانب سخن شناسان و کارآگاهان معروف وقت، صحیح و درست منتقدانه انتاج و سایر نسخ از روی آن تصحیح گردیده‌اند.
درشرفنامه خواجه عبدالله و دیباچه ‌هایی که در دو نسخه از دیوان خواجه حافظ، ساخته و پرداخته دوره سلطنت سلطان حسین بایقرا دیده می‌شود، جناب استاد واصف باختری یکی از بزرگان ادب دری در افغانستان، در محفلی سخنرانی داشتند، یکی از حاضران فارسی زبان ایرانی از وی پرسیده است که شما بسیار خوب فارسی صحبت می‌کنید، فارسی را از کی و در کجا آموخته‌ ا‌ید؟ استاد واصف در پاسخ فرموده‌اند: فارسی را از مادر کلانم رابعه بلخی و پدر کلانم مولانا جلال‌الدین بلخی رومی، در زادگاه خودم بلخ آموخته‌ ام. صفحه ۱۲ شماره ۷۱۳ جریده امید.
همچنان در هفته‌ نامه وزین ایرانیان صفحه ۴۳ شماره ۱۹۸ نیز در موضوع اشاره‌ ها شده، اما بدبختانه شاید شما آنرا نخوانده باشید و یا اگر خوانده باشید، نوشته‌ هايتان چنین مفهوم می‌ رسانند که دربارۀ تاریخ٫ خصوصأ تاریخ ادبیات فارسی مطالعه ندارید، و اگر می ‌داشتید باید منصفانه مینگاشتید و خوانند‌ه ‌ها را بر تاریکی نمی‌گذاشتید.
با آمدن اسلام در تورکستان، زبان عربی زبان مذهبی و ادبی قبول گردید چنانچه علمای بزرگ تورکستان چون امام خواجه اسمعیل بخارایی، امام ترمزی، امام ابومنصور ماتریدی، ابوعلی سینای بخارایی، ابوریحان البیرونی، عمر نسفی، قفال چاچی و صدهای دیگر تألیفات خود را بزبان عربی نوشتند، اگر قرار باشد که دانشمندان یک مملکت به یکی از زبان‌ها تألیفات می‌نماید پس آنها به آن زبان و قوم متعلق باشند، علمای بزرگ فوق ‌الذکر تورکستان به زبان عربی تألیفات نموده‌اند پس به قرار فرمول شما٫ یعنی آنها عرب شمرده شوند؟؟
یکی از دانشمندان محترم بنام دکتر محمد حیدر در صفحه ۱۲ شماره ۷۰۰ هفته‌نا‌مه امید “دربارۀ نفوذ فارسی دری” چنین می‌نگارد: لسان دری مثل تعداد زیادی از السنه در جهان، قطعأ ما یملک فرهنگی ممثل هویت کدام مملکت و یا کدام ملت مشخص نیست، بلکه این لسان زیبا نتیجه سهم‌ گیری تمام اقوام و ملل مسلمان در طول هزار سال اخیر می‌ باشد، خصوصأ اقوام تورک ‌نژاد آسیای مرکزی، جنوب و جنوب غربی سهم بارز داشته‌ اند.
البته در خور تمجید می‌باشد که بعضی کسان که حق می‌گویند بمانند جناب دکتر، نام گرامی ‌شان بخوبی یاد شود.
امیدواریم که جناب شجریان روش حق ‌نویسان را بمانند دکتر محمد حیدر تعقیب نموده خود را از شر تعصب و گزافه ‌گویی بدور سازند.
آقا بدانند مولانا جلال‌الدین رومی بلخی از نگاه هموطنی یا فارسی به ایران هیچ تعلقی ندارد، اما از نگاه معنوی به همه جهان ارتباط دارد.
با تقدیم احترام سعید نسفی

جستجو در کابل پرس