Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 79440

بررسی تولد زبان فارسی – ۲

4 جنوری 2014, 19:55, توسط پرویز "بهمن"

جناب محترم معظم شير ساپي تفاله خور!
باور كن كه خوانندهء كابل پرس را ازين همه تفاله خوري آنهم از خزعليات يك إيراني ديوانهء عقده ايي بيمار بنام پور پيرار حالت تهوع دست داده است، سخنان تكراري توأم با چاشني هاي دشنام وناسزا گويي هرگز نتوانست كه خوانندهء كابل پرس را قانع بسازد كه گويا جناب شير ساپي يا شبير كاكر كشف جديدي در فن فارسي شناسي انجام داده باشند حتي همين دوستي كه بنام حميد پيام گذاشته خيلي بيطرفانه وعلمي به نواقص وكاستي هاي زبان فارسي در دو حوزهء نوشتاري وگفتاري پرداخته است، من نيز نظر او را تاييد ميكنم كه در قرآن نيز واژه هاي غير عربي وجود دارد
تنور :در قرآن فارسي است
استبرق: فارسي است
سندس: فارسي است
قسطاس: رومي است
نسل امروز عرب ميخواهد بعض واژه هاي جديد را مانند تلويزون و راديو و دكتور و كامپيوتر را وارد قاموس زبان عربي سازد وآنها را با اندك تغييراتي ميخواهند معرب سازند مانند:؛ تلفاز، راديو كومبيوتر و دكتور:
زيرا ترجمهء تحت اللفظي اين نامها به عربي چون: إذاعة ، إذاعة المرئية ويا إذاعة المسموعة هرگز آن مفهوم خلص ودقيق راديو وتلويزون را نمي دهد واز نظر زماني نيز وقت گير است، يا مثلا دكتور كه معناي تحت اللفظي آن طبيب در زبان عربي. ترجمه شده است ، بيشتر درحوزهء پزشكي قابل فهم ميباشد تا حوزه هاي ديگري چون حقوق؛ يا اقتصاد ويا جيولوژي
گذشته ازين ؛ نامهاي فوق دست آورد خود عربها نيست، اگر خود عربها مخترع چيزي مي بودند حتما نام عربي را بالاي شان ميگذاشتند، مثلا قهوه را عربها كشف كرده اند، ونام اصلي آن در تمام زبانهاي اروپايي ( كافي) است اما خود عربها واژه ( قهوه) را استعمال ميكنند، بخاطر اينكه اين گياه را يك دهقان عرب بنام عبدالكافي كشف كرده است ولي روايت ديگر درمورد نام كافي حاكي از آن است :اين كشف دهقان عربي براي خود عربها جالب نبود، وبراي اولين بار مرد عربي كه اين گياه تلخ را در آب جوشانده ؛ انداخت وبعد نوش جان كرد، هم خيلي تلخ وبي مزه بود وهم به مدت چند شبانه روز ؛ خواب را از چشمانش ربود، واو بعد از آن تصميم گرفت كه ديگر قهوه ننوشد ، يعني به همان مقدار كفايت كرد، وبه همين ترتيب نام كافي يعني كفايت كننده نزد اروپاييان افتيد وآنها بر خلاف عربها بيشتر مشتاق اين گياه گرديدند و آهسته آهسته نوشيدن قهوه در بين خود عربها نيز رواج گشت، اما عربها بدون آنكه خود در بارهء اصالت عربي اين نام فكر كننده آنرا دو باره ترجمه نمودند به قهوه و فكر كردند كه شايد لفظ كافي لاتين باشد.
بهرحال؛ خلاصهء مطلب آنست كه همانطوريكه آقاي حميد فرموده اند؛ هر زبان خصوصيات و ويژه گيهاي خودرا دارد، زبان عربي، بيشتر زبان اشتقاقي است كه از مصادر قابل اشتقاق از هر يكي : ميتوان چهارده صيغهء فعل ماضي ومضارع هم براي مرد وهم براي زن ، درحالتهاي مفرد تثنيه ( دوگانگي) وجمع ، شش فعل امر حاضر وشش فعل امر غايب، شش فعل نهي حاضر وشش فعل نهي غايب، سه اسم فاعل براي مرد، مفرد ، تثنيه وجمع ، سه اسم فاعل براي زن ، مفرد، تثنيه وجمع ، همچنان سه اسم مفعول براي زن ومرد ، مفرد، تثنيه وجمع اشتقاق نمود. همچنان ازهمان مصدر ميتوان : اسم مكان فعل، اسم آلهء فعل را اشتقاق نمود.
درحاليكه در زبان آلماني حتي براي جنس مخنث نيز ضمير در نظر گرفته شده است، در زبان انگليسي ضمير براي مرد وزن واشياي بيجان مد نظر گرفته شده است، از نظر گرامر ؛ زبان انگليسي امروز با زبان ويليام شكسپير فرق كرده است.
انگليس هاي مدرن ضمير مخاطب مفرد را you وجمع را يكي ساخته اند، در حاليكه در نوشته هاي شكسپير ضمير مخاطب مفرد dig آمده است، همچتان در ترجمهء آيات قرآن امروز از همان أدبيات كلاسيك استفاده ميشود وضمير مخاطب dig كاربرد دارد
هدف اين است كه مطابق فرمودهء حميد جان هر زبان از خود ويژه گيها وكمبودات خاص خود را دارد، اما هدف جناب محترم شير ساپي ازين همه تفاله خوري ؛ آنهم بزبان فارسي توهين نمودن متكلمان آن ميباشد، واين ريشه در عقده هاي روحي ورواني اين آقايون دارد كه يكي دغدغهء مردن زبان پشتو سرا پاي وجودش را فرا گرفته وبخاطر أكسجين بخشيدن به اين نعش مردار گاهي ميخواهد از اختلافات تركيه و ايران به سود پشتونها استفاده كند وأقوام ترك زبان را در برابر فارسي زبانها تحريك كند ، زمانيكه اين هدفش بر آورده نشد ميرود بجان فردوسي و احمدي نژاد ، وحرفهاي مرقوم ميفرمايند كه نه تنها سليمان لائق را خنده ميگيرد بلكه حتي خر هاي اين سرزمين را بخنده وا ميدارد ، وآن ديگري كه از كشور و مردم خود رانده شده وكسي به حرفهاي توخالي اش اهميت نداده حتي بدشمن ننگ وناموس و وطن خود كه صدام بود تسليم شده وبر ضد كشور ومردم وتاريخ خود آنقدر مرداري دشمن را تناول فرموده اند كه ديگر كشيدنش ازين مرداري محال است، اين آقا كه نامش ناصر پور پيرار باشد و در أوج تجاوز دشمن خارجي به كشورش در خدمت آن دشمن قرار گرفته باشد وعليه وطن وناموس كشور خود دشمن متجاوز را حمايت نموده باشد، چنين إنسان بي همت وبي غيرت بدرد ساپي صاحب چي ميخورد.
روايت است كه روزي كسي از هتلر پرسيد كه ذليل ترين مردم كي ها را يافتي؟
هتلر در جواب گفت: آنانيكه مرا در اشغال وطن شان كمك كردند
بهر حال اگر جناب محترم پور پيرار اين نوشته را ميخوانند ويا اينكه تفاله خور شان با ايشان ارتباطي دارند، لطفا براي شان بگويند: شما كه براي مردم خودتان، وكشور تان خائن شديد و در برابر پول ومقام ؛ خود تانرا بدشمن متجاوزيكه تمام دنيا او را متجاوز خواند، حتي خودش نيز خود را متجاوز خواند فروختيد پس من بحيث فارسي زبان افغانستاني چگونه باورم شود كه تمام نظريات شما جنبهء إنساني دارد وخالي از هرگونه غرض ومرض مي باشد؟
من اگر جاي ساپي ميبودم به روي پورپيرار تف ميكردم وبرايش ميگفتم تو كه به مردم و وطن خود خيانت كرده ايي، بدرد من اوغان هم نميخوري
اما متاسفانه كه چنين نيست؛ فاشيستهاي پشتوني با تمام تظاهرشان به بيگانه ستيزي واستقلال طلبي، زمانيكه منفعت شان تقاضا ميكند حتي تفاله خور همان بيگانه ها هم ميشوند،
خيلي جالب است كه فاشيستهاي اوغان هميشه گوش ما را از شكست گرگين وقيام هوتكي ها وسوختاندن اصفهان كر كرده اند وجز أيل جليل اوغان ديگران را همه نوكر ايران وفارس ميدانند، و استعمال ألفاظ و واژه هاي فارسي را بر مردم منع كرده اند، ولي براي خودشان نه تنها كه استعمال چنين واژه ها جواز دارد،بلكه حتي تفاله خوري و دزدي از ديوانه هاي ايران هم جواز بپدا ميكند.
بهر حال با وجوديكه محترم شير ساپي، بخاطر گريز از أصل موضوع وجواب ندادن به پرسشهاي محترم كاوه عمدا وقصدا به دشنامگويي ونا سزا گويي پناه برده اند وبعد مجددا سيل از مقالات نشرشدهء پور پيرار را كه هر كدام آن مبحث جدا گانه دارد، كاپي نموده وآن را به نشر مي سپارند،، من خدمت شان ميخواهم عرض كنم كه : تا وقتيكه از مغز خودتان كار نگيريد واز داشته هاي خودتان استفاده نكنيد، شما بيشتر در منجلاب گمراهي و رسوايي غرق شده وخواننده گان زيادي ازشما طالب معلومات ميگردند.

جهت معلومات مزيد تان آخرين نوشتهء پسر سليمان لايق را به شما پيشكش ميكنم كه در بخش ديگر كابل پرس خود گواه توانمندي زبان فارسي است كه متعصب ترين قوم پرستان پشتون را وا داشته است كه اعتراف نمايند كه هيچ كسي آنها را در افغانستان وأدار نساخته تا فارسي بگويند ويا فارسي بنويسند بلكه ؛ آنها خود اعتراف دارند كه فارسي وهويت خراساني مال آنها نيز هست . بگذريم از اينكه او چرا به جنايات همتبارانش اعتراف نكرده است ، اما قدر مسلم اين است كه : پشتونها براي يك لحظه هم بي زبان فارسي زنده گي كرده نميتوانند واين چيزيست كه آنرا تاريخ ثابت كرده است، همچتانكه براي خود جناب پورپيرار تا كنون محال بوده است كه بزبان ديگري اينقدر لاطايلات بنويسند، واين زور وقوت زبان فارسي است كه همانقدر غنا دارد كه حتي دشمنانش نيز از آن استفاده ميكنند

جستجو در کابل پرس