Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 79503

بررسی تولد زبان فارسی – ۲

5 جنوری 2014, 17:51, توسط پرویز "بهمن"

بخش نخست

يكى از چفته و دروغ بستنها و بدنام کردن نیاکان نامدار ما ایرانیان، انگ زدن و نارواگویی است که آنان با نزديكان خود زناشویى میکرده اند. این سخن یاوه از سوى دشمنان ايران و کسانیكه از باور و آیین نیک ايرانيان باستان آگاهی ژرفی نداشته اند میباشد که به نياكان نامدار ما وارد آمده و آنها را به اين کردار زشت بزه ور نموده اند. اين دروغ گفتنها نخست از سوى يونانيان كه با پدران و مادران ما دشمنى ديرينه داشته اند به شوند ویژه ای به آنها نسبت داده اند و سده ها پس از آنكه خاک پاک ايرانزمین لگدكوب سم اعراب مسلمان ددمنش گرديد آنان نيز تا آنجا كه توانستند به اين آتش دامن زدند و در سده پایانی چند تن از خاورشناسان و اوستا شناسان باختری، با پيدا كردن واژه اوستایى (خيتودت) بگمان خودشان به اين جستار و نکته انگ درست گذاشتند و ما اينک میكوشيم تا به اين انگ و تهمت ناروا كه پايه و ریشه ای ندارد با دانش و خرد پاسخ گویيم و براى اينكه نوشته و سان ویژه ای برخوردار باشد نخست از پيوندهای گوناگون زناشویى با نزديكان میپردازیم و به انگهای وارده يكى پس از ديگرى با بنمایه و فرنود و خردورزی پاسخ میگویيم.
در آیين زرتشتى چند زن داشتن روا نيست و به داشتن يک زن فرمان داده شده است و ايرانيان باستان كه از پيروان زرتشتى بودند حق نداشتند در یک زمان بيش از يک زن داشته باشند. ولى پيوند زناشویى در دوران باستان بنا به چگونگی و نِهش شوهر به پنج نام گوناگون به انگیزه گزاره زير ناميده میشد. در دفاتر زناشویى به همان نام نگارش میگرديد:
١- پادشاه زن. ٢- چاكر زن. ٣- ايوک زن. ٤- ستر زن. ٥- خود راى زن.
١- پادشاه زن از رساترين هوده ها و برتریها و فزونیهای زندگى زناشویى بهره مند میشد و کارهای خانه و فرزندان را با شوهرش اداره مینمود و به باور پدران ما در ايران باستان پس از درگذشت نيز در جهان ديگر باز همان خویشی زناشویى ميان يک زن و شوهر بويژه جفت و همسرانی كه پیمان آنها به پادشاه زنى گرفته باشد موجود است.
٢- چاكر زن:
هرگاه زنى بيوه پس از درگذشت شوهر نخستش به پیوند ازدواج ديگرى درمیآمد اين پيوند زناشویى زير نام چاكر زنى ثبت میشد. اين زن در سراسر زندگى در خانه شوهر جایگاه كدبانویى خانه داشت و از همه مزد و هوده و مزاياى پادشاه زن در درازای زندگی خود برخوردار بود ولى پس از درگذشت، آیين خاکسپاری و دیگر مراسم دینی براى او تا سيزده روز از سوی شوهر دوم برگزار میشد و همه ی هزينه هاى پس از آن به بر دوش بستگان شوهر نخستش بود.
ايرانيان باستان بر این باور بودند كه در جهان ديگر اين زن از آن شوهر نخستين خواهد شد و به همين شوند پيوند زناشویى او با شوهر دوم زير نام چاكر زن بسته میشد. واژه چاكر زن نويسندگان غير زرتشتى که به بنیاد مزديسنى و گونه های پيوند زناشویى زرتشتيان آشنایى نداشتند بر آن داشت كه نسبت چند زنی به زرتشتيان بدهند. آنها گمان میكردند كه پادشاه زن، زن عقدى و چاكر زن، زن اى است. چنانچه بن و ریشه داستان به انگیزه گزاره ای كه داديم بجز اين است و ايرانيان باستان در هيچ دوره اى از دورههای زندگى تاريخى خود، روا به گرفتن بيش از يک زن نبوده اند و کردار يكى دو تن پادشاه خودكامه را در گرفتن چند زن نمیتوان بحساب همه ی ايرانيان باستان گذاشته و پروانه و روادیدی براى چند زنى آنها بشمار آورد. افزون بر آن اگر آیين چند زنى در ايرانيان باستان وجود داشت پس چرا با اينكه پدران ما در ميان تیره و تباری زندگى میكردند كه چند زنی در میان آنها رسم دینی بود و بازدارنده براى پدران ما وجود نداشت كه چند زن بگيرند، يکبار آنها از چند زنى دست كشيده و به يک زن بسنده كردند كما اينكه تا امروز هم زرتشتيان در هر كجاى جهان كه زندگى میكنند به همين رسم يک زنى پایبند هستند.؟
٣- ايوک ز:
هنگامی مردى داراى فرزند پسر نبود اگر فرزند او ویژه به يک دختر بود، ازدواج اين دختر و اگر چند دختر داشت، زناشویى دختر كوچكتر او زير نام ايوک زن- اين واژه اى پهلوى است كه به چم يک میباشد نگارش میشد و نخستين پسرى كه از اين زناشویى زاده میشد به فرزندى نیای مادرى خود در میآمد. نويسندگان ناآگاه غير زرتشتى اين رفتار را همچون ازدواج با خویشان زرتشتيان میپنداشتند و پدران ما را به ازدواج با نزدیکان بزه ور كردند.
٤- ستر زن:
واژه ستر زن در زبان پهلوى به چم فرزند آمده است و واژه های استر و سترون. در پارسى سره، از اين واژه گرفته شده اند. استر، مركب است از دو جزء اوستر، ا، از ادات نفى است و ستر به چم فرزند. بنابراين چم آمیخته آن میشود نداشتن فرزند به چم جانوری كه نازاست و کوتاه شده استر است و ون به چم مانند و چم كامل آن میشود مانند استر و به سخن ديگر نازا بودن و بچه دار نشدن. و سترون كردن در زبان علمى دانشی به چم اخته كردن است از نظر زاد و زایش. پس از بيان اين دیباچه گویيم كه در دوران کهن چون پسرى بالغ يا مردى با نداشتن زن و فرزند میمرد خويشان و بستگان او میبايستى دوشيزه اى را به هزینه خود و بنام آن درگذشته زير نام سترزنى به پیوند ازدواج جوانى در میآوردند. تنها به سامه ی اين زناشویى، آن بود كه همسران پایبند میشدند كه يكى از پسران خود را به فرزندى فردی درگذشته بدهند و اينگونه زناشویى در کردار، بهروزی و خوشبختى برخی از مردم بدبخت و بينوا را فراهم میكرد به اين چم كه هرگاه يكى از کسان توانگر بی زن و فرزند درمیگذشت، بستگان درگذشته هزينه زناشویى دختر و پسرى از رده تنگدست و تهیدست را و آنها را با گواه ستر زنى بهم پيوند میدادند و بهایی هم براى گذراندن زندگى به آنها میدادند. افزون بر اینکه پسرى كه از ازدواج خوشبخت چشم به جهان میگشود به فرزند خاندگى آدم درگذشته معين میشد که وارث او بشمار میآمد و اين زناشویى هم يكى از زمینه هایی بود كه بهانه بدست دشمنان میداد زيرا گاهى كه آدم درگذشته خواهر جوان و دم بخت داشت نزديكان او همين خواهر را با گواه سترزنى اروس مینمود و هنگامیكه پسرى از او زاده میشد او را به فرزند خاندگى آدم مرده و جانسپرده نامزد میكردند كسى كه براستی دايى کودک بود اينک جایگاه پدرى او را پيدا كرده است. بيگانگانى كه با فرهنگ و روش و منش زرتشتيان آشنایى نداشته و از بنیان داستان بی آگاه بودند با نگرش اين نِهش گمان میبردند كه برادر و خواهر با هم ازدواج نموده اند. چنانچه اين پندار سوء تفاهمى بيش نبود زيرا همانگونه كه گفته شد خواهر پس از مرگ برادر با آدم ديگرى ازدواج نموده و میان برادر و خواهر پیوند زناشویى وجود نداشته است.
٥- خود راى زن:
در ايران باستان چنانچه پسر و دخترى كه نزدیک به سن قانونى رسيده بودند به هم دلبستگی درونی پيدا كرده و خواستار زناشویى میشدند و پدر و مادر دختر به شوندی به اينکار خوشنود نبودند. پیوند زناشويى آنها چه بسا که وارونه ميل پدر و مادر برگزار میشد و نبود تمايل پدر و مادر يک زوج يا هر دوى آنها بازدارنده انجام اينکار نبود و در اين ازدواج كه زير نام خود راى زن ثبت شده بود دختر دادگرانه از ارث پدر و مادر بهره اى نداشت مگر آنكه آنها خودشان خواسته باشند ارث به دختر سرکش و نافرمان بدهند و آشکارکنند.

جستجو در کابل پرس