Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 79511

بررسی تولد زبان فارسی – ۲

5 جنوری 2014, 18:13, توسط پرویز "بهمن"

پرچم درفش کاویانی شکوهمند و سرفراز چیست؟
درفش کاویانی بیگمان یکی از پرارزشترین پرچمهای جهان است که از روز آفرینش آدمی و خوی شهریگری (تمدن) گرفتن، بر افراشته شده است. زیرا این پرچم چندین برتری به همه پرچمهای جهان دارد و فرادادهایی (امتیازاتی) که در آن است در هیچیک از دیگر پرچمها در سراسر جهان یافت نمیشود. این پرچم از دل تودههای مردم بیرون آمده و از یک پیشبند چرمی آهنگری دلاور که برای درهم کوبیدن ستم و شکنجه بیدادگران تازی به پا خواست، فراهم آمده است.
این پرچم مردمی است و بدست مردم ساده ولی دلیر کوچه و خیابان درست شده و پرچم رسمی کشور بشمار آمده و پذیرفته گشته است. ولی همه پرچمهای دیگر جهان پیمانی (قراردادی) میباشند که از سوی گردانندگان کشور ساخته و پرداخته و به مردم پذیرانده شده اند. تا جاییکه من بیاد می آورم هیچ پرچمی در جهان با رای مردم و همه پرسی برپا نشده است. از این رو کمتر خواسته مردم در آنها نمایان است. ولی درفش کاویانی بدست مردم ساخته شده و از میان آنها بیرون آمده است. هر کشوری پس از گزینش پرچم برای رنگها و نشانه های آن درونمایه هایی برگزیده است. ولی درفش کاویانی هنگام برافراشته شدن همه درونمایه خود را بهمراه داشت؛ زیرا در پیکار با دشمن خونخوار و برای سرنگونی او پیشاپیش مردم به پا خواسته به جنبش و چرخش درآمد.
۱- این پرچم برای آزادی ایران زمین از دست بیگانگان چیره برآن از دل توده های به خروش آمده برپا گردید.
۲- این پرچم زنده کننده ابرتنی، والایی و گران منشی (غرور) درهم کوبیده و نابود شده ایران و ایرانی است.
۳- این پرچم کهن ترین پرچم جهانی میباشد که به دست ایرانی برافراشته شده است. پس در جهان هیچ پرچمی را نمیتوان یافت که اینهمه فراداد، بویژه فراداد نبرد با اهریمن و سرکوبی بیدادگری و رهایی کشور از دست دشمن همه را با هم داشته باشد. پس به جا و شایسته است که ما آنرا پرچم سرافراز خویش بدانیم و بر آن سر ستایش فرود آوریم.
تاریخ نویسان درباره درفش کاویانی چه مینویسند؟ تاریخ تبری مینویسد که درفش کاویانی از پوست شیر بود و پادشاهان آنرا به زیب و زیور بیاراستند و زر و سیم و گوهر بر آن پوشاندند، آنرا اختر کاویان نیز مینامند که جز در کارهای بزرگ نمی آورند و جز برای شاهزاده ای که به کارهای بزرگ فرستاده میشد، بر نمی افراشتند.
مسعودی در "مروج الذهب" آنرا از پوست پلنگ میداند که بر چوبهای بلند می آویختند. او درازیش را دوازده و پهنایش را هشت ارش نوشته است (هر ارش از نوک انگشت تا آرنج دست است).
در "برهان قاطع" و "فرهنگ جهانگیری" آمده است که درفش کاویانی چرمی از پوست پلنگ یا ببر بوده که آهنگران هنگام کار بر میان میبستند و کاوه آهنگر آنرا بر سر نیزه کرد و به نبرد با ضحاک پرداخت.
استاد "اسکارمن" مینویسد که از سنجش سه بنمایه به دست آمده، تخته سنگ کنده کاری شده پمپیی، سکه های دودمان "فرته کاره" و شاهنامه فردوسی چنین برمی آید که درفش کاویانی تکه چرمی پاره چهارگوشی بوده که بر بالای یک نیزه آویخته شده و نوک نیزه از پشت آن بسوی بالا نمودار بوده ست. بر روی این چرم آراسته به پرنیان و ابریشم و گوهرهای ناب، ستاره ای میدرخشیده است. این درفش چهار پره داشته است که در هسته آن دایره کوچکی دیده میشود و دربالای آن همین دایره به چشم میخورد. در بخش پایینی چرم، چهار رشته نوار به رنگهای گوناگون سرخ و زرد و بنفش آویخته شده است که در نوک آنها گوهرهای ناب آویزان میباشند.
در نمایشگاه باستانی لوور پاریس در بخش ایران کاسه هایی یافت میشوند که در ته آن درفش کاویانی کشیده شده و بر روی آنها نوشته شده است: ٤٦٠٠ سال یش از زادروز مسیح؛ بدینگونه دست کم کهن بودن درفش کاویانی تا ٦٦٠٠ سال پیش میرود.
درفش کاویانی چگونه برپا گردید؟
فردوسی توسی استاد سخن و قهرمان سترگ پیکارجوی تاریخ ایران که با قلم، منش زخم خورده ایرانیان را مرهم نهاد و درمان کرد و آنها را به منش از دست رفته شان آگاه نمود و به خویشتن خویش برگرداند، از درفش کاویانی بارها از "اختر کاویانی" یاد کرده است و در برپا خیزی "کاوه آهنگر" چگونگی درست شدن آنرا بازگو میکند که چنین است: پس از آنکه کاوه آهنگر در بارگاه آژیدهاک ماردوش، به بزرگان بیخرد پیرامون آژیدهاک میتازد و نامه ای را که آنها برای این خونخوار بیدادگر دستینه (امضا) کرده و او را مردی نیکوکار، نیک سرشت، برجسته و مردمدار شناسانده بودند، از هم میدرد، همراه فرزندش از بارگاه بیرون میرود و به میان توده های به خشم آمده میدود و با پاره کردن پیشبند چرمین خود و بر نیزه کردن آن، پیکاری سهمگین و دشمن کوب را پی میریزد که در این باره فردوسی بزرگ چنین میسراید:
بر او انجمن گشت بازارگاه / چو کاوه برون شد ز درگاه شاه
جهان را سراسر سوی داد خواند / همی بر خروشید و فریاد خواند
بپوشند هنگام زخم درای / از آن چرم کاهنگران پشت پای
همانگه ز بازاز برخواست گرد / همان کاوه آن بر سر نیزه کرد.
همانگونه که در گفتار پیش گفته شد، کاوه بسوی فریدون میشتابد و او را مییابد و به یاری مردم او را پادشاه ایران زمین میخوانند. از اینرو فریدون با رایزنی مردم بر درفش کاویانی برسر نیزه که به جنبش درآورنده مردم پر خروش بود ارج مینهد و آنرا غوته ور در زر وسیم گوهری تابناک میکند:
سراندر کشید و همی رفت / راست بدانست خود کافریدون کجاست
به دیدنش آنجا و برخاست غو / بیامد به درگاه سالارنو
به نیکی یکی اختر افکند پی / چو آن پوست بر نیزه بردید کی
ز گوهر بر و پیکر و زرش بوم / بیاراست آنرا به دیبای روم
همی خواندش کاویانی درفش / فروهشت زو سرخ و زرد و بنفش.
این چرم بی ارزش پیشبند آهنگری، بدینگونه برجسته ترین و بزرگترین پدیده فروزانی میگیرد که بر تارک مینشیند و پرتو می افشاند. از آن پس هر پادشاهی که به تخت مینشیند و تاج شاهی بر سر مینهد به آن سوگند یاد میکند و بر پهنه آن زر و گوهر می افشاند و بر آن ارج بیکران مینهد و آنرا میستاید و بر فراز سر ی افرازد و آنرا نماد شکوهمند آزادی و یکپارجگی و نیرومندی کشور بشمار می آورد:
به شاهی به سر بر نهادی کلاه / از آن پس هرآنکس که بگرفت گاه
برآویختی نو به نو گوهران / برآن بی بها چرم آهنگران
بر آنگونه گشت اختر کاویان / ز دیبای پرمایه و پرنیان
جهان را ازو دل پر امید بود / که اندر شب تیره، خورشید بود
همی بودنی داشت اندر نهان / بگشت اندرین نیز چندی جهان.
رنگهای درفش کاویانی: بررسیها و پژوهشگرهای گسترده نشان میدهد که درفش کاویانی چرم پاره چهارگوشی بوده که بر بالای یک نیزه که نوک آن از پشت نمایان بود، آویزان میشده است. در میان پرچم یک ستاره بزرگ یا چهار پره به چشم میخورد که به چهارگوشه آن پایان میافته است. در بالای آن اختر دیگری یافت میشد که چنبره کوچکی بود. بدینگونه در درفش کاویانی دو ستاره در میان و بخش بالایی یافت میشده است. در زیر آن در همه گوشه و کنارهایش، رشته نوارهایی که گویی تا پنج تا میرسید، آویزان بوده است که به زر و سیم و گوهرهای تابناک و ناب زیوربندی شده بودند. رشته های آویزان شده بخش زیرین چرم چهارگوش به سه رنگ سرخ و زرد و بنفش آراسته بودند. فردوسی برگزیدن این سه رنگ را از آن فریدون میداند که خود درفش کاویانی را نیز به زیور و دیبای رومی و ابریشم و پرنیان نیز آذین بندی نمود که در همین باره سراییده است:
همی خواندش کاویانی درفش / فروهشت ازو سرخ و زرد و بنفش.
فردوسی در جایی دیگر نیز به همین سه رنگ انگشت میگذارد و میسراید:
ز تابیدن سرخ و زرد و بنفش / هوا شد بسان پرند درفش.
درونمایه رنگهای درفش سرفراز کاویانی چیست؟
رنگ سرخ: رنگ سرخ رنگ روز "تیر" سومین روز هفته ایرانیان باستان است که امروز به آن "چهارشنبه" میگویند. "تیر" نام فرشته باران نیز میباشد و به یاری و کوششهای اوست که زمین ازریزش باران بهره مند و کشتزارها و مرغزارها سیراب و سبز و خرم میشوند. این رنگ نماد شکوه و توانایی، خروش و جوشش، پایداری برای پاسداری و نگهبانی از مرز و بوم است.
رنگ زرد: رنگ زرد رنگ روز "مهر" پایان هفته است که امروز به آن "یکشنبه" میگویند. این روز نام فروغ و روشنایی را با خود دارد، زیرا زادروز "مهر تابناک" میباشد. این رنگ نشان پاکی و نیکخواهی، نمایانگر فر و بزرگی، روشنگر گران منشی و سروری و بازگو گر درخشندگی، فروزش و روشنایی است.
رنگ بنفش: رنگ بنفش رنگ "اورمزد" چهارمین روز هفته است که امروز به آن "پنجشنبه" میگویند. این رنگ نشانه جنگاوری و دلیری و نبرد سرسختانه با دشمن و پیکار در راه آزادی کشور و نگهبانی از یکپارچگی و شکوه آن است.
سرنگونی درفش کاویانی به دست تازیان:
درفش کاویانی که نماد فر و شکوه آزادی سربلندی و بزرگی ایران زمین بود بدبختانه در ١٤٠٠سال پیش در تازش تازیان ددمنش به ایران کهن از دست رستم فرخزاد سپهسالار ارتش ایران بر زمین افتاد و دیگر برافراشته نشد و این اندوه بر دل افسرده ایران پرستان همچنان برجا ماند. امروز بسیاری آنرا بدست فراموشی سپرده اند گروهی از آن یاد نمی آورند، دسته ای آنرا نمیشناسند، برخی بی انگار مانده اند، که همه اینها سخت دردآور و تلخ و رنج دهنده اند.
درباره سرنگونی درفش کاویانی و ارزش آن بلعمی (برگردان تاریخ تبری رویه ٣٠) مینویسد: چون مسلمانان فرومایه گنجینه و دارایی ایرانیان را چپاول کردند، آن درفش پیش عمرابن تازی بماند. پس فرمود تا آن گوهرها بگشادند و آن پوست بسوختند.
تبری در "تاریخ تبری" رویه ١٦٠٠ تا ١٦٠٣پوشینه چهارم، مینویسد که در جنگ قادسیه ضررین الخطاب، درفش کاویانی را از ایرانیان به تاراج گرفت و دیگر تازیان آنرا به ٣٠ درهم خریدند تا پاره پاره کنند و به فروش برسانند. بهای درفش کاویانی هزار هزار و دویست هزار درهم بود.
مسعودی (مروج والذهب و معادل الجوهر رویه ٨٢ و ٨٣) مینویسد: تا زمان یزدگرد سوم آنرا با رستم فرخزاد به سال ۱۶ هجری برای جنگ به قادسیه فرستاد و رستم کشته شد، درفش بدست ضررین الخطاب فهری افتاد و به در هزار هزار دینار بخش شد.
ثعالبی (غرر اخبار ملوک الفرس، رویه۳۲ تا ۳۹) مینویسد: درفش کاوه پس از پیروزی فریدون به زر و گوهر آراسته شد، دانش ورجاوند ایران بود تا در جگ قادسیه بدست عربی از قبیله نخع افتاد. سعدابن وقاص آنرا جزو ذخایر و جواهر یزدگرد نزد عمرابن الخطاب فرستاد. عمر امر کرد که آنرا از چوبه برگرفتند و خود درفش را پاره پاره کرد و در میان مسلمانان بخش کردند.
نیازی به گفتن نیست که تازیان چه کشتاری از ایرانیان کردند و با آوردن دین بیابانی اهریمنی خود به سرزمین مهر و مردمی و نیکی و نیکخواهی، چه زشتی و بدبختی و تبهکاریهایی که نیافریدند و چگونه روزگار ایران و ایرانی را سیاه کردند بگونه ای که پس از ١٤٠٠ سال هنوز نتوانسته ایم از چنگ این آیین سیاه و از چنگ تازیان و تازی زادگان رهایی یابیم. با فرو افتادن درفش کاویانی و سوزانده شدن آن، گذشته شکوهمند ایران نیز به زیر زبانه های آتش فرو رفت و به خاکستر نشست.
امروز روزی است که این درفش سرفرازی که ١٤٠٠ سال است سرنگون شده و با فرو افتادن خود، بدبختی و سیه روزی برای مرم و کشور ما آفریده شده است، دوباره برپا گردد تا فرخندگی و بزرگی و گران منشی از دست رفته دوباره به چنگ آید. امیدواریم همه ایران پرستان به یاری برخیزند و برای دوباره زنده کردن دلاوریها و جانباختگان راه ایران زمین نیرو و توانایی مردمی و نیکوخواهانه نیاکان سربلندمان، گذشتها و رادمردیها و مهربانیها و مهرورزیهای بزرگان و بهمنشان نیک نژاد و تباران والاگوهرمان و سرانجام برای سرداران دلیر و سپهسالاران جانباز آریایی که از مرز و بوم مهر و اهورا پاسداری نموده و در این راه گاه جان باخته اند، نماد شکوهمندشان را که به آن سرفراز و خوشبخت بودند و بدست تازیان بدکیش واژگون شده است، از نو برافرازند. در این راه جوانان باید پیشگام شوند و درفش کاویانی باید بر دوش دختران و پسران جوان برافراشته گردد. به امید این روز بزرگ که چندان هم دور نیست.(نوشته دکتر کورش آريامنش)
درفش های ایران زمین از آغاز تاکنون:
در این جستار فرتورهایی از درفش های ایران زمین از گاه کهن و با درخشش درفش کاویانی نخستین درفش ایرانیان آغاز میشود.
درفش کاویانی: نخستین درفش ایران که بدست کاوه آهنگر و در جریان خیزش او در برابر زهاک تازی ساخته شد.
درفش هخامنشیان: در هنگام هخامنشیان ایران داری چندین درفش که همانا دارای چهره ای نزدیک به هم می باشند بوده است.
درفش اشکانیان: به شوند نابودی یادگارهای اشکانیان آگاهی درستی از چهره درفش آنان در دست نیست.
درفش ساسانیان: همانگونه که میدانید درفش رسمی ایران در زمان ساسانیان همان درفش کاویانی نخستین درفش ایران بود که با نگر به مهر ساسانیان به ایران کهن آن را برگزیدند. به گواهی تاریخ این درفش در هنگام تازش عربهای پلید به ایران و در جنگ قادسیه و پس از کشته شدن رستم فرخزاد سپهسالار ایران بدست عربهای فرومایه دد پاره پاره و بخشهای گوناگون آن میان آنان چون دژخیم اسلام علی تازی بخش میشود. — ‏با ‏‏‏‏پاپک خرمدین‏، ‏‏‎Khosro Pasargad‎‏، ‏‎Garshasb Pishdadi‎‏‏‏، ‏‏‎Arash Fa‎‏، ‏‏‎Persian Khosrow‎‏، ‏پاینده ایران‏‏‏‏ و ‏‎Behrouz Karimi‎‏‏.‏
پسندیدم · · اشتراک‌گذاری · نوامبر 22, 2013
برترین دیدگاه‌ها
‏‏78‏ نفر‏ این را پسندیده‌‌اند.

جستجو در کابل پرس