Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 79607

رابطۀ ثبات سیاسی و فساد در افغانستان

7 جنوری 2014, 13:25, توسط nawab

خاله ايجاب دارپرويزبهمن ! اگرعفت قلم رارعايت نکنم . مگس هرگ... هستي وتاامروزگاهي بنام چپي وزماني درماهيت اصلي وچپاولگرانه ات دردفاع ازچوروچپاوگرانه شوراي نظارگرفته وبااصل بنيادگرانه ات که احجاب راجزي ارتفکرخاهنانه وبنيادگرايانه ميدانيد قرارگرفته وبه آدرس اين وآن دشنام وفحش ميفرستي ؟؟؟ وتودريقين همان اکرام هستي که چادري چوشيده اي وشخصيت کشي مينماي ....
ينهم سزاي قروت آب گرم ....
درسالروز ترور جنرال داود داود، مقامات ارشد جمیعت اسلامی که دردوازد سال اخیر جزو جرگۀ قدرت در ارگ بوده اند، هی داد می زنند که دولت، عاملان «قتل های زنجیره ای» شخصیت ها و نظامیان ارشد وابسته به جمیعت اسلامی را پیگیری نمی کند. این آقایان درواقع حلقه مسئولیت و حسابگیری را به گردن خود شان می اندازند.
منظور آقایان از «حکومت» و «دولت» چیست؟
شروع ترور ها از سیدمصطفی کاظمی تا رسول خان اندرابی که ازسوی انتحاری ها آماج قرارگرفتند، درسال هایی صورت گرفته که خود مقامات و شخصیت هایی که حالا دولت را به اهمال درپیگری عاملان ترور متهم می کنند، یا وزیرخارجه، یا وزیرداخله یا رئیس امنیت و یا رئیس ولسی جرگه یا والی و...بوده اند. ازهمان زمان فهیم قسیم و استاد خلیلی معاونان چپ وراست رئیس جمهور بودند و حالا هم هستند؛ از همان زمان، بسم الله محمدی لوی درستیز ووزیر بوده حالا هم شکر خدا برحال است. و اسماعیل خان استاد عطا هم دررأس مقامات عالیه قرار داشتند و حالا هم برسرکاراند.
گذشته ازین، بقیۀ «نخبه ها» در ولسی جرگه و جمع مشاوران ارشد رئیس جمهور و یا به حیث سفیران و فرماندهان اردوی ملی و پلیس، شورای امنیت ملی یا دررأس شورا های ولایتی و یا هم به عنوان متنفذین محلی، برحال و حاضر در صحنه بوده اند و حالا هم هستند. پس هدف آقایان منتقد و شاکی ازین که دولت و حکومت نتوانسته سرنخ های ترور های شخصیت ها را کشف کند، چه کسانی است که تا حال از آسمان نازل نشده ویا درسیارۀ مریخ یا کره ماه سکونت گزیده اند!
همین امنیت ملی از زمان انجنیر عارف سروری، شروع تا امرالله صالح به طور کامل دراختیار حکومت حاکم قرار داشت. اسدالله خالد فرد نزدیک به استاد سیاف، کرزی و فهیم است. همین امنیت ملی از الف تا ی تحت فرمان شان است و هر روز هم از طریق مطبوعات و اعلامیه های رسمی دولت توضیح می دهند که آدرس اصلی ترور و تروریست ها، «شورای کویته» یا حلقات وابسته به آی اس آی است. پس آیا یک تکسی ران کابل بیاید شبکه های ترور را برای شان رد یابی کنند؟
همه چیز روشن است و هیچ چیزی هم نا شفاف باقی نمانده است. خود منتقدان، هم دولت، هم حکومت، وهم قاضی اند و اردو وپلیس و امنیت ملی زیر ریش شان است. پس چه کم دارند که زبان به شکوه می گشایند و از «دولت» طوری یاد می کنند که گویا دولتی است که تشکیلاتش از کدام سیارۀ دیگر نازل شده و درنظر این آقایان کاملا ناشناخته است. یا دولت از الف تا ی به طور کل پیچ ومهره اش برضد «مجاهدین» است و همدست گروه های طالب که به جان قوماندان ها و سیاسیون «مجاهدین» ساطور برداشته اند! به شمول کرزی و صدها مشاور وسکرتر ودستکی ها، همه به اردوگاه خود آقایان یا «خودی» های شان تعلق دارد؛ حتی یک مدیر دریک وزارت بدون مجوز و تایید دسته بندی های مقامات، مقرر نمی شود. از کی توقع دارند گره از مشکل شان بگشاید؟
چرا نمی گویند که تاریخ مصرف آقایان پوره شده؛ خسته شده اند، درجا زده اند و درعین قدرت وارتباطات پیچ درپیچ، به زبونی افتاده اند. مشکل شان این است که به تغییر و راه بازکردن به دیگرنیروهای جوان وبرومند هیچ اعتقادی ندارند. صلاح الدین «داود» فرزند فرمانده تازه جوان و معصوم جنرال داود فقید را آورده اند که حرف های تکراری خود شان را به او قرض بدهند و بدین وسیله دم بلند گوهای مطبوعات صحنه سازی بدون جاذبه درست کنند. آخر کسی نیست به صلاح الدین داود بگوید که پسرجان خودت را با این نمایش ها خسته نکن. سعی کن از دست این جماعت دربروی! هرچه زودتر، بهتر!
همه چیز در دست آقایانی است که پدرترا شهید می خوانند. همه چیز در ید اختیارات همین آقایان بود اما انجام ندادند. پول، اسلحه، قدرت دولتی، قدرت اطللاعاتی، قاضی، پلیس وهرآن چه در امر پیگری و تحقیق درخصوص ماجرای ترور پدرت ضروری است دردست همین آقایان قرار داشت و دارد. یک بار فکرکن این حضرات کی ها اند که عدالت طلب شده اند؛ اقامه علیه دولت برپا داشته اند که آدم فکر می کند؛ هدف شان شاید کدام دولت دیگری است!
قانونی، عبدالله، امرالله صالح و ده ها تن دیگر که برو بازوی همین حکومت ونظام بودند و هستند، مگرتوقع دارند که به جای خود شان یک کیله فروش بازار فروشگاه باید می آمد و ماجرا های ترور و کشتار سیاسیون مجاهدین را تعقیب می کرد؟ مگر اوباما، آصف علی زرداری یا احمدی نژاد بیایند تحقیق کنند تا جنرال داود و استاد ربانی و انجنیر عمر و مولانای سیدخیل را چه نیروهایی از صحنه حذف کرده اند؟ این درحالی است که طالبان به حیث پیشقراول جنگ وترور، هماره اعلام می کند که این کشتارها را ما انجام داده ایم. بنا برین، آیا «نخبه »ها راه را گم کرده اند یا قصد گمراهی اذهان عامه دارند؟ آیا ما با یک سوژۀ طنز سیاسی دارای مواد ومصالح تراژیک سروکار نداریم؟

جستجو در کابل پرس