Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 79819

مکث کوتاہ روی نژاد و زبان ھزارہ

15 جنوری 2014, 11:10, توسط ارمان

پرسش اصلى من آن است:

پسوند و يا علامه و يا علامات مصدر در زبان هزارستانى کدامين اند. مصدر در هر زبان جايگاه عمده درهر زبان دارد . در هندى ديوانگرى و اردو علامه مصدر "نا" (na) است. باوجود که تمام واژه هاى يک جمله هندى واردو , فارسى ويا عربى ويا تورانى باشد, چونکه مصدر هندى وسانسکريت
است زبان هندى ويا اردواست. زبان اردو يک زبان تازه و ساختگى است.

علامه و يا علامات مصدر در آلمانى ين (en ) مى باشد. در زبان لاتين که يک زبان مرده است علامه مصدر "رى" re است.
1- در زبان ترکى مک و ميک mak mek
2-در زبان فنلدى : a ä
3- در روسى : ت t
4- دنمارکى e
5- يونانى: a o e
6-فرانسوى <زبان همخانواده رومن ( لاتين) ايست: re
7- هسپانيوى<زبان همخانواده رومن ( لاتين) ايست ar, ir
8-آذربايجانى : maq, mək
9- مغولستانى: akh, kh ekh
مى باشد.
بلاخره در زبان هزاره گى چه است.
دوستان گرامى,
تمام مليتها عزت و افتخارمن است. شعر حکيم شيراز و شعر حکيم رومى تصور برجسته از پندار نيک کيهانى وچرخ فلکى انسانيت و بشريت اند شعر بنى آدم شيراز در هال لوبى ملل متحد بند است. يگ گويش هم فرهنگ است مثلن گويش بواريايى در استان بايرن آلمان . اين گويش از نگاه ميراث فرهنگى نگهدارى مى شود.
واما دانش زبانشناسى از خود معيارها و قواعدى دارا اند که چه وقت به يک زبان زبان گفت وچه وقت گويش , ديالک وسوسيولک
دانش تنها دانش ادبياتى نيست. دانش اصلن بسيار آسان وساده است. در دانشگاهها قوانين ميکروى Mikro و مکروى Makro را برسى مى کنند
. اين قوانين از سوى همه دانشمندان قبول مى شود دريافهاى شان از طرف هرکس ڇنين تصديق مى شوند:“ ها ولا درست گفتى” Eureka effect
ويا تازه آن aha! effect,

شما بزرگواران در اين راه گام بگذاريد که ثابت کنيد که زبان هزارگى يک زبان جداگانه باقوانين و قاعده هاى زبانى خود اند.

قابليت, توانايى ٬ شاهيستگى, زيباىى و .... زبان هزارگى را در کوچکى وفقر زبان ديگر ثابت نکنيد بلکه در ساختار درونى خود زبان. شوربختانه در دنيا ديده شده که نفرى خودرا بزرگ جلوه داده که شخص ديگر کم زده است. من فقط و فقط با حاکمان افغان مشکل دارم ونه با پشتونها
حاکمان پشتون ويا افغان = جعل واقعیت, دروغ هاى پى درپى, نيرنگ , فريب, چال, بازى دادن, جهل ودرجهل نگاشتن مردم شريف پشتون, شادى بازى فرهنگى, تخريب , ويرانى, آوارکردن آبادى ها, کشت نفرت, جنگ انداختن بين ملتها, سوزاندن, تاخت وتاز, کشتن حيوانات, ريشه کن جنگلها, کاريدن نباتات براى مواد, کاشت نباتات براى مواد مخدر, آزاردادن, زنستيزى, غارت , غصب چمندزارهاى غير پشتون بويژه درهزارستان , ونسل کشى

وحدت ملى در ستان افغان سراب است
حاکمان اوغان در پشت آن دوان دوان است

تغيرنام افغانستان ضرور است
تا که نام افغان است ملک درفغان است
تا که افغانستان است نام اش بطلان است

جستجو در کابل پرس