نگاهی به دشنامنامه هارون امیرزاده به آدرس خلق اوزبیگ
7 فبروری 2014, 12:35, توسط امضا محفوظ
در بخش دوم تبصرۀ خود جملاتی سخیف از دشنامنامۀ مستهجن شخصی به نام هارون امیرزاده نقل کرده اید که حوالۀ تورکتباران به خصوص خلق نجیب اوزبیک نموده و رهبر سربلند شانرا مورد اهانت قرار داده و خلق بزرگی را که طی بیش از دو هزارسال تاریخ، پرچمدار سیاست و دولتمداری در آسیا بوده و سهم بزرگ و غیر قابل انکار در ایجاد و شگوفانی مدنیت جهانی داشته است، با عبارت بازاری خام کله تحقیر کرده است و پرسیده اید، جواب شما و امثال شما در برابر مزخرفات این مرد نابکار چیست؟
پرسندۀ محترم، من این نوشتۀ مملو از ناسزا و فحش و دشنام را که تراویدۀ یک مغز رنجور و انعکاس دهندۀ یک فکر علیل انسان ستیزانه میباشد، خواندم. اما نتوانستم جز قدح و دشنام و اتهامات ناروا حتی یک مسئله ای که قابل پاسخ گفتن با معیارهای عقلی و فکر سالم باشد در آن بیابم. پاسخ دادن دشنام با دشنام کار خردمندان نیست. میتوان صدها جملۀ موهن و تحقیرآمیز ساخت و حوالۀ این و آن شخص و یا این قوم و آن قوم نمود. اما این کار اولا مغایر با اخلاق و فرهنگ انسانی است و ثانیا هیچ دردی را دوا نمیکند.
اساسا هنگامی که عقل و تفکر مغلوب احساسات میشود و زمانیکه پای منطق و استدلال می لنگد، شخصی که فاقد شخصیت است و ظرفیت ارزیابی منطقی مسائل را ندارد، به سراغ دشنام و ناسزا میرود و با پاشیدن آن بر سر وروی کسی یا قومی که اورا خصم خود می پندارد، عقده های حقارت ملی خود را باز میکند و آتش خشم خودرا فرو می نشاند.
در بخش دوم تبصرۀ خود جملاتی سخیف از دشنامنامۀ مستهجن شخصی به نام هارون امیرزاده نقل کرده اید که حوالۀ تورکتباران به خصوص خلق نجیب اوزبیک نموده و رهبر سربلند شانرا مورد اهانت قرار داده و خلق بزرگی را که طی بیش از دو هزارسال تاریخ، پرچمدار سیاست و دولتمداری در آسیا بوده و سهم بزرگ و غیر قابل انکار در ایجاد و شگوفانی مدنیت جهانی داشته است، با عبارت بازاری خام کله تحقیر کرده است و پرسیده اید، جواب شما و امثال شما در برابر مزخرفات این مرد نابکار چیست؟
پرسندۀ محترم، من این نوشتۀ مملو از ناسزا و فحش و دشنام را که تراویدۀ یک مغز رنجور و انعکاس دهندۀ یک فکر علیل انسان ستیزانه میباشد، خواندم. اما نتوانستم جز قدح و دشنام و اتهامات ناروا حتی یک مسئله ای که قابل پاسخ گفتن با معیارهای عقلی و فکر سالم باشد در آن بیابم. پاسخ دادن دشنام با دشنام کار خردمندان نیست. میتوان صدها جملۀ موهن و تحقیرآمیز ساخت و حوالۀ این و آن شخص و یا این قوم و آن قوم نمود. اما این کار اولا مغایر با اخلاق و فرهنگ انسانی است و ثانیا هیچ دردی را دوا نمیکند.
اساسا هنگامی که عقل و تفکر مغلوب احساسات میشود و زمانیکه پای منطق و استدلال می لنگد، شخصی که فاقد شخصیت است و ظرفیت ارزیابی منطقی مسائل را ندارد، به سراغ دشنام و ناسزا میرود و با پاشیدن آن بر سر وروی کسی یا قومی که اورا خصم خود می پندارد، عقده های حقارت ملی خود را باز میکند و آتش خشم خودرا فرو می نشاند.