Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 39039

پروپاگاندای طالبان علیه هزاره ها

16 جولای 2010, 18:01, توسط ba omida khorasan zamin

اوغانستان تــجــزیـــه شود یا نــــابــــود ؟! .
از زمانی که قبایل اوغان بر یک بخش خراسان بزرگ تسلط یافتند و پسان ها نام ساختگی اوغانستان را بر ساحه تحت تسلط خود نهادند ، این سرزمین روی خوشی و آرامی درست را ندیده است . دو صد و شصت سال فاجعه

پشت فاجعه و مصیبت دنبال مصیبت از چهار سو بر سر مردم ما ریخته است . کشتار ، غارتگری ، جنگ های مداوم ، ظلم ، استبداد ، ستمگری ، بی عدالتی ، فقر ، پسمانده گی و هزاران سیاهروزی و بدبختی دیگر دامنگیر مردم بوده است . از برکت حاکمیت دوصد شصت ساله ای پشتونسالار ، اوغانستان امروز یک کشوری است که در میان همه کشور های جهان مقام اول را در همه بدی های قابل تصور کمایی کرده است . اوغانستان مقام اول را در تولید و قاچاق هیروئین و چرس دارد ، مقام اول را در فقر و مرض دارد ، مقام اول را در فساد اداری دارد ، مقام اول را مافیا سالاری دارد ، مقام اول را در بی نظمی و بی قانونی و بی ثباتی دارد . اوغانستان در واقع یک کشور بی دولت و بی سر و سامان است که هیچ چیز آن به یک کشور به مفهوم واقعی آن نمی ماند .

یک سکتگی کوتاه در حاکمیت مطلقه ی پشتونی در جریان جنگ ضد روسی رو نما گردید ، اما پس از خروج روسها ، چه هنگامی که طالبان را ساختند و به قدرت رساندند و چه پس از برافتیدن طالبان از قدرت برنامه ای را که دولت پاکستان و امریکا و انگلیس روی دست داشته اند ، این بوده است که حاکمیت مطلقه ی پشتونی را باز سازی و احیا کنند . در هشت یا نو سال گذشته ، با شتاب عجیب در همین راستا کار های چشمگیری انجام شده است و به ظاهر قسمی به نظر می رسد که پروژه ی احیای حاکمیت پشتونی با موفقیت به پیش می رود . اما مساله این است که با تمام این کارها ، هیچ گونه امنیت و ثبات و پیشرفت در اوغانستان پدیدار نشد و وضع به حد نهایی بحرانی و ملتهب و نا امید کننده میباشد . دیدن این وضع باعث شده است که برخی از صاحبنظران و کارشناسان غربی طرح های جالب دیگری را به میان کشند که از آن جمله طرح تجزیه و طرح از میان بردن اوغانستان می باشد .
ما طرح فدرالی ساختن اوغانستان را از سالها به این سو و همچنان طرح انتخابی بودن والی ها و کاهش نظام متمرکز ریاستی را در این پسین ها زیاد شنیده ایم و روی آن ها صحبت کرده ایم . اما باید گفت که طرح های دیگری هم از جانب هموطنان ما پیشکش شده اند . چندی قبل ما شاهد آن بودیم که آقای لطیف پدرام از سپردن بخش های جنوبی اوغانستان به طالبان و ایجاد یک نظام طالبی ( در صورتیکه خواست مردم پشتون همین باشد) در جنوب آشکارا سخن گفت . همچنان ما شاهد بودیم که در رسانه ها ، مساله ای تجزیه ی اوغانستان به دو کشور جداگانه نیز از طرف خود هم میهنان ما مطرح گردید و نقشه هایی را هم که اوغانستان تجزیه شده را نشان می داد در تارنما ها مشاهده کردیم . کسانی هم از وطنداران ما بودند که انحلال اوغانستان را به مثابه یک راه حل رفع بحران منطقه مورد بحث قرار می دادند . اما این طرح ها و نظریه های تجزیه و انحلال ، مورد توجه قرار نمی گرفت .
در چند روز پسین ما دیدیم که یکی از سیاست مداران امریکایی به نام " رابرت بلک ویل " سابق سفیر امریکا در هندوستان ، طرح تجزیه ی اوغانستان به دو کشور را در میان گذاشت و توجه بسیاری از رسانه های همگانی و مردم جهان را به خود جلب کرد . رابرت بلک ویل گفت که جنوب اوغانستان به طالبان داده شود که خودشان در آن حکومت دلخواه خود را تشکیل دهند و کابل و بخش های غرب و شمال و مرکز و نواحی از شرق اوغانستان به صورت یک کشور از جنوب جدا گردد و یک دولت جداگانه داشته باشد .
هنوز گپ بر سر تجزیه اوغانستان بود که چند روز بعد از گفتار آقای ویل ، یکی از روزنامه نگاران امریکایی به نام " جک کلی " در نشریه ی " پتزبورگ پوست گازت " به تاریخ یازده هم جولای 2010 ، طرح نابود کردن اوغانستان را در میان گذاشت !
جک کلی ، در مقاله ای تحت عنوان " اوغانستان را باید نابود کرد " نخست به این مقوله مشهور که " اوغانستان گورستان امپراتوری هاست " اشاره می کند و می نویسد که (( واقعیت این است که اوغانستان " پای پاک دم دروازه ی امپراتوری ها " بوده است . سر زمینی که اکنون اوغانستان خوانده می شود ، توسط اسکندر بزرگ ، کوشانی ها ، ساسانی ها ، چنگیزخان ، تیمور لنگ ، مغول ها و دزد ترکمن نادرشاه و انگلیس ها ، بدون کدام مشکل تسخیر شد . ))
در مقاله آمده است که اوغانستان یک مخلوق استعماری است که توسط انگلیس ها در قرن نوزده هم به حیث یک منطقه ای حایل در میان امپراتوری روسیه و هندوستان تحت تسلط انگلیس ساخته شد. همان طوری که استعمار در افریقا و شرق میانه کشورهایی را به صورت مصنوعی به وجود آورد ، انگلیس مردمان کاملا متفاوت و بیزار از همدیگر را در یک جا با هم انداخت و کشوری به نام اوغانستان را اختراع کرد .
جک کلی اشاره می کند که با وصف موجودیت اقوام مختلفی چون تاجیکان ، هزاره ها ، اوزبیک ها ، ایماق ها ، بلوچ ها ، ترکمن ها و غیره ، که اکثریت مطلق شان به زبان های دیگری غیر از پشتو صحبت می کنند ، انگلیس اوغانستان را به مثابه یک امپراتوری پشتون خلق کرد که توسط گروه های قومی دیگر با بیزاری به سویش نگریسته می شد . نویسنده می گوید که امروز نیز ما همان تلاش انگلیس را ادامه می دهیم و کوشش داریم که یک دولت مرکزی قوی را به دور رئیس جمهور اوغانستان حامد کرزی بسازیم . صرف به دلیل اینکه او یک پشتون هست . ما فکر می کنیم که حامد کرزی به خاطر بی کفایت بودن و فاسد بودنش از محبوبیت برخوردار نیست ، در حالیکه اگر تنها به خاطر همین پشتون بودنش هم که باشد حامد کرزی در میان تاجیک ها ، اوزبیک ها و دیگران محبوبیتی نخواهد داشت .
جک کلی می نویسد که (( با ادامه دادن همان کارهای استعماری انگلیس ، ما بر ضد منافع خود عمل می کنیم . زیرا ، طالبان تقریبا به صورت کل پشتون ها می باشند و " اتحاد شمال" که ما را در بیرون راندن طالبان در سال 2001 کومک کردند تقریبا همه از اقوام دیگر تشکیل شده بودند. )) . بهترین کاری که از نظر نویسنده ی مقاله به نفع همگی است این می باشد که اختراع استعماری ( اوغانستان ) را از میان ببریم و بگذاریم که جمعیت های قومی مختلف به ملت های اصلی خود در ماورای مرزهای کنونی ، از جایی که انگلیس آنها را بریده بود ، باز وصل شوند .
جک کلی ، می افزاید که (( اوغانستان و تاجیکستان 750 مایل مرز مشترک دارند . بگذاریم که هشت میلیون تاجیک های اوغانستان با شش میلیون تاجیک های تاجیکستان که یک مسلمان سیکولار و دوست امریکا برآن حکومت می کند ، وصل گردند.
اوغانستان و ترکمنستان 450 مایل مرز مشترک دارند . بگذاریم که نهصد هزار ترکمن های اوغانستان با 4.9 میلیون ترکمن های ترکمنستان بپیوندند.
اوغانستان و اوزبیکستان 85 مایل مرز مشترک دارند . بگذاریم که 2.5 میلیون اوزبیک اوغانستان با 28 میلیون اوزبیک در اوزبیکستان یکجا شوند.
هرچند که پشتون ها درپیوستن به دیگر پشتون های آن سوی مرز کنترول خود را بر دیگر اقوام از دست می دهند ، اما شاید بسیاری از 13 میلیون پشتون های که در اوغانستان به سر می برند ترجیع دهند که با 27 میلیون پشتون های پاکستان بپیوندند، یا تحت حاکمیت دولت پاکستان و یا به صورت یک دولت جدا گانه ای پشتون . پاکستان خودش هم یک اختراع استعماری انگلیس است که زیر سیطره ی پنجابی ها قرار دارد . ( ا)
در قرن نوزده هم استعمارگری یک تفکر و کردار بد و منفی بود . اینکه ما امروز در قرن بیست و یکم کشورهای مصنوعی و اختراع شده ای استعمار را هنوز هم با همان دلایل و منطق کهنه پاسداری کنیم ، نه تنها که دیوانگی و جنون است بلکه یک کار غیر اخلاقی و شرم آور نیز می باشد . )) .
اینکه نظریه پردازان کشور های دیگر در مورد اوغانستان چه میگویند ، برای ما اهمیت حیاتی ندارد . اما ، مهم این است که حاکمیت و ستم دو صد و شصت ساله ای قومی در اوغانستان و تلاش های شوم و خائنانه ی برتری طلبان و عظمت جویان پشتون در شرایط کنونی ، کشور را واقعا به طرز وحشتناکی به سوی تجزیه و انحلال کشانده اند.
تمام این کشمکش های و جنگ های زرگری که گروه های مختلف پشتونی به راه انداخته اند ، یکی شان تگ می شود و دیگر شان تگمار ، به خاطری است که همه قدرت و حاکمیت و دولت دربست در اختیار شان قرار داده شود و هیچ کسی هم بازخواست نکند که بر سر مردمان دیگر چه بلاها را می آورند . در هشت یا نو سال گذشته تا همین امروز ، هنوز جنگ و جنجال ظاهری در میان خود پشتون ها است و مردمان غیر پشتون در مناطق مختلف اوغانستان ، بدون جنگ زنده گی می کنند ، اما مشکل اصلی و جنگ واقعی هنگامی شروع خواهد شد که حاکمیت پشتون ها قایم شود و نیرو های خارجی خود را کنار کشند . موضوع می ماند در بین پشتون ها و اقوام دیگر که به هیچ صورت و به هیچ قیمت حاضر به پذیرش حاکمیت تک قومی پشتون نمی باشند .
از طرف دیگر ، مردمان غیر پشتون در اوغانستان ، واقعا از درجا زده گی ، جهالت ، سرتنبگی ، واپسگرایی ، تمدن ستیزی ، وحشی گری و دهشت افگنی مردمان قبایلی که رهبری شان به دست گروه های تاریخ زده ای چون طالبان ، حزب گلبدین حکمتیار ، گروه حقانی و اوغان ملتی ها و سورخلقی های نفرین شده است ، بسیار به تنگ آمده اند و کاسه ای صبر شان به لب رسیده است . دو صد و شصت سال مردم در زنجیر تعصب و جهالت قبیله بسته بود ، دیگر کسی نمی خواهد که دو صد سال دیگر منتظر بماند که قبایل به سوی ترقی و تمدن روی آورند و کشور فلاکت زده ی اوغانستان از این وضع شرم آور بیرون گردد و به کاروان کشور های متمدن جهان بپیوندند.

جستجو در کابل پرس