Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 39169

پروپاگاندای طالبان علیه هزاره ها

20 جولای 2010, 13:35, توسط شیلا شمالی

وقتی که تنویرو عمر به قهرمان میلی شهید مسعود توهین میکونه همچی کتاب گمرا کونینده را خوانده

( دویمه سقوی ) حاصل کار دسته جمعی یک گروه از پشتونیست های تند رو اوغانستان ، کسانی مانند اسماعیل یون ، انزور گل سور خلقی ، انورالحق احدی ، حسن کاکر ، عثمان روستار تره کی ، سلیمان لایق و چند نفر دیگر از فاشیست های دکتورا دار و پروفیسوری دار شان ، اما در روی جلد آن تنها یک نام مستعار " سمسور اوغان " درج شده است !کتاب دویمه سقوی ، به زبان پشتو ، بار نخست به سال 1377 هجری - خورشیدی از طرف " د اوغانستان کلتوری ودی تولنی " در پشاور چاپ شد و با شتاب فراوان به هر سو فرستاده شد و در دسترس پشتون ها قرار گرفت . به مدت بسیار کوتاه ، بار بار و در چندین کشور ، باز چاپ شد و پخش گردید. کتاب مقدس دویمه سقوی ، در زمان حاکمیت باند پشتونیست و ضد بشری طالبان ، به هزاران هزار نسخه چاپ و باز چاپ گردید و در پشاور و دیگر بخش های پشتون نشین پاکستان و اوغانستان مفت و رایگان تقسیم شد . از زمانی که زبان قبیله یی پشتو ، صاحب دبیره ( رسم الخط ) گردیده است ، هیچ کتاب پشتو به اندازه ی کتاب مقدس دویمه سقوی پرشمار چاپ و باز چاپ نشده است . استقبال گرم و خروشان تمام پشتون ها و پشتونیست ها از این کتاب ، در تاریخ زبان پشتو ، کم نظیر می باشد. در مقدمه ای که برای چاپ دوم کتاب دویمه سقوی ، نوشته اند میخوانیم : " زمانی که این کتاب پخش شد ، شمار زیاد از موافقین و مخالفین پیدا کرد ، هر دو جناح خواهان چاپ بیشتر این کتاب شدند . از این رو ، بدون اجازه ی ناشر اصلی ، این کتاب در پشاور چندین بار بازچاپ گردید که شمارش از ده ها هزار هم بیشتر می رسید . در ماسکو هم دو هزار نسخه اش چاپ و پخش شد . در برخی جای های دیگر هم چاپ شد . ... و به نقاط مختلف جهان رسانیده شد . .... اینکه چرا این کتاب این همه دوستدار پیدا کرده است .... باید گفت که این کتاب به همان آرزو و آرمان ملی که نوشته شده بود ، به همان هدف خود رسیده است . اوغان های ملت پرست از چاپ این کتاب خوشحال شده اند ..... " ( نگاه کنید: سمسور اوغان ، کتاب دویمه سقوی ، چاپ دوم ، 1379 هجری – خورشیدی ، صفحه پنجم ). در ذهن کسانی که کتاب مقدس فاشیست های اوغانستان ( دویمه سقوی ) را هنوز نخوانده اند ، این پرسش پیدا خواهد شد که در کتاب دویمه سقوی چه چیزی نگاشته شده است که در میان پشتون ها و پشتونیست ها و فاشیست های اوغانستان این همه محبوبیت و مقبولیت پیدا کرده است ؟ آن کتاب چه چیزی دارد که سورخلقی ها ، اوغان ذلتی ها ، گلبدینی ها ، طالبان و دیگر پشتونیست های چپ و راست و میانه ، همه به آن چنگ می زنند و در پی عملی ساختن دستوراتش می باشند ؟ برای یافتن پاسخ مناسب ، بهتر است هرکس خودش کتاب را مطالعه کند . اما ، بسیار کوتاه می توان نوشت که کتاب مقدس فاشیست های اوغانستان ( دویمه سقوی ) ، نخستین بار ، همه آن سخنان دل و همه آن حرفهای نهان هر پشتونیست و فاشیست اوغانستان را، بدون هراس از کسی و بدون تشویش از چیزی ، روشن و آشکارا نوشته است و برای عملی شدن آرمان های تمامیت خواهی و عظمت طلبانه پشتونی در اوغانستان رهنمود های مشخص و قطعی پیشکش کرده است . افزون بر حرفهای بسیار دیگر ،از خواندن و مطالعه کتاب مقدس فاشیست های اوغانستان( دویمه سقوی ) به این نتیجه گیری ها می رسیم که : * پشتون ها یک قوم اکثریت در اوغانستان استند که نفوس شان دو برابر بیشتر از نفوس جمعی تمام اقوام دیگر در آن کشور می باشد . یعنی تاجیک ها ، اوزبیک ها ، هزاره ها ، ترکمن ها ، بلوچ ها ، پشه یی ها ، ایماق ها ، عرب ها و همه اقوام بزرگ و کوچک دیگر را که در اوغانستان در کنار هم بگذارید و جمع کنید ، برابر نصف نفوس پشتون ها هم نمی شوند ! * پشتون ها ، بنیانگذاران ، به وجود آوردنده گان ، نگهبانان و پاسداران آزادی ، استقلال و تمامیت ارضی اوغانستان در طول تاریخ اش بوده اند و همیشه پیش تر و بیش تر از هر قوم دیگر قربانی داده اند . همین پشتون ها بودند که سه بار پوز تجاوزگران انگلیس را به خاک مالیدند و آزادی و استقلال اوغانستان را بدست آوردند. همین پشتون ها بودند که در مقابل تجاوزگران شوروی ( روس ها ) مردانه وار ایستادند و جهاد کردند و با قبول قربانی های بیشمار اوغانستان را از چنگ ارتش سرخ آزاد ساختند و باعث شکست و نابودی شوروی شدند. اقلیت های قومی در جنگ های آزادیبخش هیچ سهم شایسته نداشته اند و تاجایی که دست شان رسیده است خیانت کرده اند و خواسته اند که نام اوغانستان را از نقشه جهان پاک سازند . * پشتون ها ، از هر نظر و جهتی که نگاه کنید ، سزاوار ، مستحق و شایسته ی حاکمیت و رهبری کشور می باشند و باید قدرت سیاسی در اوغانستان در دست پشتون ها باشد . * پشتون ها ، یگانه قومی استند که توانایی و تجربه و مشروعیت حکومت کردن در اوغانستان را دارند . * اما ، با وصف اینکه پشتون ها اکثریت مطلق و دو برابر بیشتر از نفوس جمعی همه اقوام دیگر استند و با وصف آنکه به ظاهر حاکمیت سیاسی در دست شان بوده است ، از سال ها به این سو در جایگاه یک اقلیت قومی قرار داده شده و از هر نگاه از حقوق خود محروم بوده است . در حقیقت همه قدرت و امتیازات و حقوق به اقوام کوچک داده شده و با پشتون ها برخورد درست صورت نگرفته است . * زبان پشتو که زبان اکثریت مطلق باشنده گان اوغانستان است ، مورد تبغیض و بی مهری شاهان و حاکمان به اصطلاح پشتون قرار گرفته است . * پشتو باید زبان اصلی ، رسمی و ملی اوغانستان می بود ، اما هیچ کس به این مساله توجه نکرده است و در عوض ، زبان فارسی را که یک زبان خارجی و زبان یک اقلیت کوچک و ناچیز در اوغانستان است بالای تمام ملت اوغانستان تحمیل کرده اند و مخصوصا مردم بیچاره و محروم پشتون را مجبور ساخته اند که به فارسی صحبت کنند . این یک جنایت بزرگ و فراموش ناشدنی است .* شاهان و حاکمانی که در جهت تحکیم و گسترش زبان پشتو کار کرده اند و خواسته اند که زبان پشتو را به زبان همگانی تمام باشنده گان اوغانستان تبدیل کنند و پشتون ها را به عنوان اکثریت مطلق در جایگاه واقعی و شایسته شان در نظر داشته اند ، شاهان و حاکمان خوب بودند ، اما آن هایش که به زبان پشتو التفات و توجه لازم را نداشته و حتا خود شان و خانواده ی شان به زبان پشتو گپ زده نمی توانستند ، بد و نابکار بودند.* گل محمد خان مومند بابا یک قهرمان پشتون بود که برای حاکمیت همه جانبه ی ملت پشتون و اعتلا و تسلط زبان پشتو کوشش می کرد . تمام کسانی که در همان خط فکری " مومند بابا " حرکت می کنند و برای حاکمیت مطلق پشتون ها و مسلط ساختن زبان پشتو و فرهنگ پشتونی در تمام ساحات اوغانستان میکوشند ، اوغان راستین و پشتون واقعی می باشند. * هر کسی که پشتون هست ، هرکسی که پشتو را یاد دارد و میتواند گپ بزند ، هرکسی که برتری پشتون ها و زبان پشتو را می پذیرد ، خوب هست ، انسان هست ، قابل اعتماد هست ، وطن دوست هست ، باغیرت هست ، از اوغانستان هست ، اما هر کسی که پشتون نیست و پشتو را یاد ندارد و برتری پشتون ها و زبان پشتو را قبول نمی کند ، از اوغانستان نیست ، قابل اعتماد نمی باشد ، حتما خائن و نوکر خارجی هست ، مهم نیست که در کدام حزب و گروه و تنظیم مذهبی و سیاسی حضور دارد .* فارسیوان ها همگی شان " ستمی " استند . طاهر بدخشی ، ببرک کارمل ، برهان الدین ربانی ، احمد شاه مسعود و خیلی دیگر از فارسیوان های مشهور، با وجودی که اندیشه های متفاوت و متضاد حزبی و تنظیمی و عقیدتی داشتند ،همگی شان ستمی بودند و به دستور دستگاه های جاسوسی کشور های خارجی در داخل حزب ها و جریان های سیاسی و فکری مختلف جای گرفته بودند .همگی شان خائن و دشمن پشتون ها و زبان پشتو و دشمن اوغانستان بودند و میخواستند کشور را تجزیه کنند و اوغانستان را نابود سازند .* تاجیک ها و اوزبیک ها و هزاره ها و غیره اقوام ساکن در اوغانستان،همیشه به کشور خیانت کرده اند و آله دست دشمنان بیگانه قرار گرفته اند و وطنفروش استند . آنها از کشور های همسایه ، از تاجیکستان ، اوزبیکستان و ترکمنستان و غیره جا ها وارد خاک اوغانستان شده اند و کدام علاقه ی واقعی به آن کشور ندارند . تمام علایق قلبی و احساسی و فرهنگی و زبانی و مذهبی شان به کشورهای همکیش و همنژاد و همزبان شان می باشد . از همین خاطر است که آنها همیشه به ساده گی و آسانی در خدمت دولت های همسایه قرار میگیرند و بر ضد منافع ملی کشور میزبان ( اوغانستان ) عمل می کنند . از این خاطر است که مرز های شمالی و غربی کشور ما همواره به مثابه نقاط ضعف و بخش های زخم پذیر پیکر اوغانستان بوده است . هرگاه همسایه میل کرده اند که دولت مرکزی را در اوغانستان زیر فشار قراردهند و آنرا بی ثبات و مختل سازند ، از ساکنین مرز های شمال و غرب کشور ما ، از تاجیک ها ، اوزبیک ها ، ترکمن ها و شیعه ها ، حد اکثر استفاده را کرده اند و آنها را بر علیه دولت مرکزی تحریک کرده اند و باعث شورش ها و درد سر های مداوم شده اند. * هر گاه قدرت به دست پشتون ها که مالکان اصلی اوغانستان استند نباشد ، کشور به طرف تشنج و بی ثباتی و نابودی سوق می یابد . حاکمیت سیاسی باید به صورت مطلق و اساسی به دست پشتون ها باشد .

جستجو در کابل پرس