Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 80829

کرزی و پایتخت فرهنگی جهان اسلام؛ عبدالله و رای به شورای نظار

25 فبروری 2014, 17:24, توسط ارمان

به پيشواز نوروز اين جشن زيستى وخوشى

غزنه و يا غزنى يکى از مراکز دانش هنر وادبيات بود. وزبان فارسى در همين زمان تورکشاهى ويا وزبان فارسى در همين زمان تورکشاهى ويا توران شاهى گسترش کرد. وتورکتباران..باخال مغولى (Mongolian spot) چين و ماچين و..اوزبيک و ترکمن وهزاره از شش هزار پيش در هندوکش ومازندران تا ترکيه و هنگرى ساکن اين منطقه شدند . و با مردمان هندو ايرانى سرک ابريشم راساختند. قسمت مرکزى آسيا بدون توران فرهنگ وتمدن مرکز تمدن نمى شد. قسمت شمالى قطبى همين مردمان تورانى بودند که سرک دريايى بيرينگ را ساختند اينويتهاى قطب شمالى وسابيريا هنديانرها و مردمان اصلى پيش از مهاجرت سفيدپوستان اروپايى قاره امريکاه از شما تاجنوب هم در زمان تولد خود داراى خال مغولى مى باشند که مهتر اين خال ناپديد مى شود وياکه در پشت کمرشان نشانه وياخالى هنوز باقى مى ماند.
همين توران تباران بودند که مدنيت مايا وچين و توران زمين راساختند. تورانى ها بودند که مدنيت کوشانى ها وغزنه راآباد کردند وپيش زمينه هاى دانش وهنر را به عرب بردند و پس از آن به غرب بردند. همين تورانى ها بودند که سمرقند و بخارا, کابل وهرات را تکامل دادند. وزبان فارسى را از قله اى به ا وج ديگرى گسترش دادند
شهر آرا بنام نام نامى دختر بابرشاه بزرگ و جلال آباد و ده ها شهرهاى ديگر را ساختند. ٢٠ باغ کابل وقصر چهلستون کابل را در زير تخت رستم کابل که در جوار تالار رستم چاى خانه بود که چاينکى اش در کابلستان وزابلستان شهرت داشت (مهمندها تغيرنام دادند)

نادر خان افشار سرور پشتونها , آزادخان افغان وهمچنان احمدخان افغان پس از گرفتن قدرت درانى کرد نام و پدر زمان خان و برادر اش هم با تخلص خان همه نواده اش شد تا به زمان داود خان!

همين تورانى ها بودند که فرهنگ هند را غنى ساختند تاج محل را سمبول هند ساختند و به افغانها يعنى پشتونها خان دوسره دادند. پس بگرديم به غزنه!
غزنويان تورانى براى همه دانشمندان از پشته ايران و توران زمين وشمال هند پايه دانش ودانشگاه را طرح ريزى کردند. اولين کتابخانه و کلينک ويا شفاخانه علمى در غزنه تاسيس شد. اولين عمليات چشم را البيرونى انجام داد. آفتابگرفتگى را همين بزرگ مرد توران در ايران تحليل کرد در اروپا فکر مى کردند که زمين کره وى نيست.

از گياها و زنبق ها و بته هاى هاک ويا هاگ ......ادويه مى ساخت:

1- حاجى که از آن عسل الحاجى از بته گياه هاگ بود که براى اولين بار مرد نامى غزنه باستان نابغه بشريت البيرونى ادويه ساخت و او را از غزنه به همدان به حکيم سينا فرستاد. در زمان اين مردان بزرگ ايران وتوران هنوز چار حرف مخصوص فارسى ساخته نشده بود. امروز به پته "هاگ" , ويا حاج "اشترخار" گفته" مىشود.

هاگ به شخصى گفته مى شد که خوش و خندان با موسيقى خبر نوروزرا مى آورد و جشن نوروز را پيروز مى گفت در ايران به اين مرد حاجى فيروز گفته مى شود و در افغانستان بيچاره بابا نوروز شده کوه حاجى کشته و در زبان کوردى حاجى کوشته به گچ مرده گفته مى شد گچ را آهگ هم مى گفتند که او هم حاجى شد. در تمام زبانهاى هندو ايرانى هاک (تخم دانه نبات خسته وغيره) به حاجى تبديل شد, ولى اين نام در زبان شرين پشتو همان قسم ماند: هگى!!!

به نباتات همي رقم در جرمنى وانگليسى "هاگ بيرى " توت حاجى, "هاگى بوتى" به آلمانى به بوته گلاب دشتى که ازآن چاى و شيرنى و مرحبا ساخته مى شود

داستان با هاگ غرور آلمانى شباهت دارد حاجى نوروز اين زن را عروسى نکرد و خودش تا که خورشيد است مجرد است. اين هاگ هم حاجى شد. به چنين اشخاص که بزرگ سال هستند وعروسى نکردند به آلمانى غيرت هاک گفته مى شوند.
آهگ هم حاجى شد.زبان آلمانى وانگليسى ولاتينى با زبانهاى هندوايرانى همخانواده اند . همين کلمه "هاگ" که در نباتشناسى و جيلوجى به گياها

1- حاجى که از آن عسل الحاجى از بته گياه هاگ بود که براى اولين بار مرد نامى غزنه باستان نابغه بشريت البيرونى ادويه ساخت و او را از غزنه به همدان به حکيم سينا فرستاد. در زمان اين مردان بزرگ ايران وتوران هنوز چار حرف مخصوص فارسى ساخته نشده بود. امروز به پته "هاگ" , ويا حاج "اشترخار" گفته" مىشود.

هاگ به شخصى گفته مى شد که خوش و خندان با موسيقى خبر نوروزرا مى آورد و جشن نوروز را پيروز مى گفت در ايران به اين مرد حاجى فيروز گفته مى شود و در افغانستان بيچاره بابا نوروز شده کوه حاجى کشته و در زبان کوردى حاجى کوشته به گچ مرده گفته مى شد گچ را آهگ هم مى گفتند که او هم حاجى شد.

به نباتات همي رقم در جرمنى وانگليسى "هاگ بيرى " توت حاجى, "هاگى بوتى" به آلمانى به بوته گلاب دشتى که ازآن چاى و شيرنى و مرحبا ساخته مى شود

داستان حاجى نوروزى و خاله کمپيرک با هاگ غرور آلمانى شباهت دارد حاجى نوروز اين زن را عروسى نکرد و خودش تا که خورشيد است مجرد است. در شب نوروز خاله کمپیرک ، لباس و لباسهای پاکیزۀ نو به تن نمود ه و خودش را آرایش میکند. وى مى پندارد که سال نو امسال حاجى نوروزى وى را عروسى مى کند. به چنين اشخاص که بزرگ سال هستند وعروسى نکردند به آلمانى غيرت هاک گفته مى شوند.

حاجى در زبانهاى ايرانى مفاهيم زيادى را مى رساند:

1- حاجى از واژه حج کلمه سامى (عربى وعبرى ) آمده ومعنى کسيکه قصد و عزم واراده وکوشش دارد. به گونه نمونه قصد سفر

2- حاجى نوروز از واژه هاگ گرفته شده و با آمدن الفباى عربى حاجى شده است اين واژه با زیست‌شناسی , گیاهان، جلبک‌ها، قارچ‌ها، و برخی تک‌یاختگان و باکتری‌های گرم‌مثبت سروکار دارد.

1.2. اين واژه در قدم اول حاجى معنى هجو دارد که آواز و آهنگ آن مانند حاجى شد. اين جاجى هاگ خوشى , رقص آوازخوانى و نواختن موسيقى وخواندن سرود معنى مى دهد. ونوشيدن الحاجى Alhagi از هاگ کشته (کشته ميوه هاى خشک شده معنى مى دهد ) واين ميوه پيش از نوروز در آب تر مى شد) در زمانهاى پيش عسل الحاجى در سفره نوروزى مانده مى شد.

2.2. حاجی بادام از هاگى بادام گرفته شده است , بادام تلخ را گويند و در کردى هم حاجى بادم و در ترکى اسى بادم گفته مى شود گفته مى شد وهم به شرينى مخصوص ترکى که اصلن کوردها به آنجا رواج دادند
3.2.هاگ در فارسى باستان به تخم که درزبانهاى ايرانى مانند کوردى وبلوچى و پشتو هم هاگ گفته مى شد. اين کلمه در زبان پشتو هگى شد.
4.2. حاجی کشته آهگ و معرب آهک کشته آمده که به گج ويا گج و يا چونه گفته شده است (جيولوژى) کوه حاجى کشته در سمنگان نزديک سمنگان و کوه حاجى کشته در نزديکى هاى سبزوار خراسان رضوى کوه حاجى مرده هم در ايران.
5.2. حاجى به سنگ فلزات معدن آهن ومس وجوهر وگوهر هم گفته شده است مانند کوتل حاجى گگ معرب حاجى گک معدن حاجى گگ ..

جستجو در کابل پرس