Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 17252

nicked truth

11 جولای 2008, 01:42

جمعه، ۴ جولای ۲۰۰۸

مجاهد؟! دیروز، سرمایدار بزرگِ امروز

نویسنده: ع. ر. ا، از غور

خلقی و پرچمی دیروز، دست فروش، بیخانه، آواره، سرگردان، مفلس، ولی دارای وجدان راحت امروز:

افغانستان، پیکرۀ از خاکِ قارۀ اسیاست، که از آوان به وجود امدنش الی اکنون بسا سرد و گرم روزگار را تجربه کرده است، از هجوم چنگیز مغول، الی دورۀ سلطنت غزنوی، غوری ها، و سردار پیروز مند و کشور کشای تاریخ، احمد شاه بابای کبیر، و هجوم قشون تا دندان مسلح انگلیس و به وجود امدن اولین شاهی مشروطه در تاریخ کشور تا ختم رژیم سلطنتی و به وجود امدن اولین رییس جمهور در تاریخ افغانستان.

آنچه را که تاریخ (مرحوم غبار) الی ختم دورۀ ریاست جمهوری سردار محمد داود خان بیان میکند، کاملاً جنبۀ حقیقی بوده و موضوعات به صورت آشکار و بدون کدام تغیرات درج شده است، اما بعد از تغیرات و تحول کیفی بنیادی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی هفت ثور، حقایق هنوز درپشت پرده ها باقیست. و تا بحال این راز نگفته باقی مانده است، زیرا شرایط طوری به وجود امده است، که این فرصت هنوز هم، که آزادی بیان سر از گریبانش بدر آورده، برای هیچ کسی مقدور نیست.

چرا در هفت ثور، انقلابی به جود امد، که باعثِ به میان آمدن آزادی فکر و اندیشه در تمام کشور، در همه سطوح شد؟ ایا مرام انقلاب هفت ثور واقعاً یک مرام عاری از منافع علیای کشور و مردم پابرهنۀ افغانستان بود؟

اگر به این سوال بعضی جواب بدهند که بلی، این انقلاب عاری از منافع ملی کشور بود، جواب من این است، افغانستان در شرایطی قرار داشت که تازه از زیر یوغ نظام سلطنتی میراثی خلاص شده بود و داشتن نظام جمهوری را تجربه میکرد، اما این تحول در مرکز کشور رونما گردیده بود، نه در اطراف و اکنافِ کشور که خوانین و ملاکان با زندگی هزارن انسان بیچارۀ بی زمین بازی میکرد، کسی که زمین دار بزرگ بود با بکار گماشتن صد ها خانه بزرگر و مزدور آنان را در حقیقت به بردگی میگرفتند، آنان از خود هیچ گونه اختیاری نداشته، آنچه که زمین دار امرمی کرد، اجرا میگردید. این انقلاب، یوغ استعمارِ فرد از فرد را شکست و فیودالیزم را به زباله دان تاریخ فرستاد. زیرا آرمانش آزادی و برابری بود، در حقیقت آرمانهای انقلاب هفت ثور را امروز تمامی مردم استقبال میکند، حتی نهاد های حقوق بشر، که در تلاش بوجود اوردن یک جامعۀ مدنی در کشور می باشند، فریاد میکنند.

اگر این انقلاب، آرمانش تقسیم زمین های بیشماری، که ملاکان و زورمندان به صد ها حیله و نیرنگ بچنگ گرفته بودند، برای تمامی مزدوران و بزرگران پابرهنه بود، آیا این کار خلافِ منافع ملی کشور بود؟ به نظر من، انسان از انسان دیگر هیچ برتری ندارد، زندگی برابری، شعار این این انقلاب نبود؟.

دروازۀ ادارات تحصیلات عالی و مسلکی و لیسه های عالی صرف بروی پسران خوانین و اشراف گشوده میشد و پسر غریب حق استفاده آنرا نداشت، اگر این انقلاب دروازه تحصیلات عالی را بروی اولاد غریب گشود، خلاف منافع ملی بود؟.

اگر استثمار انسان توسط انسان در خلاف آرمان این انقلاب بود، آیا به منافع ملی ما صدمه زد؟.

اگر ازادی مطلق و بی قید و شرط بودن افغانستان یکی از اهداف این انقلاب بود، به منافع علیای این کشور نبود؟.

اگر اموزش سواد را اجباراً اعلام کرد، که خود گامی بود برای باسواد شدن افراد جامعه، مطابق به گفته رسو ل اکرم ص نبود؟

زگهواره تا گور دانش بجوی

اگر نرخ ازدواج را جبراً پایین اعلام کرد و گرفتن طویانه و پول های گزاف را در مسئلۀ ازدواج منع قرارداد، خلاف منافع ملی ما بود، اگر این هدفِ انقلاب به سودِ مردم نبود، پس چرا امروز تمامی نهاد های حقوق بشر در از بین رفتن رواج های کهنه وفرسوده، که عبارت از گرفتن پول های گزاف را در ازدواج می باشد، تأکید میکند.

اما در موردِ اینکه، در شروع این انقلاب، از اینکه رژیم جوان و انقلاب جوان روی کارآمده بود، اشتباهات و جنایاتی هم صورت گرفته بود، هیچ کسی چشمپوشی نمیکند، ولی نه به آن حدی بود که کارکشتگان عرصۀ جهاد(!) بعد از هشت ثور خونین مرتکب آن شدند، که متأسفانه تا امروز نیز این جنایات شان در حق مردم و ملت مظلوم و کشورما ادامه دارد. اگر امروز آماری از سربه نیست شده گان وکشته شده گان بدست بیاوریم، براستی دیده خواهد شد که هشت ثور خونین در مقام اول خواهد بود.

بیایید به حقیقت نگاه کنیم، وقتی قوت های نظامی اتحادشوروی بنابر درخواست حکومت وقت به افغانستان امد، ارتشی بود از یک کشور و به مصلحت زمامداران وقت بود و تا وقتی که آنها به ان ضروت داشتند در افغانستان باقی بود، بعد از آنکه نخواستند، به مصلحت آنها از افغانستان بیرون شدند، اما بیچاره ها چرا به خود تهمت می بندند که ما بودیم که سربازان شوروی را از کشور بیرون کردیم.!؟

اگر شما در بیرون کردن ارتش بیگانه از افغانستان تجربه دارید، پس بفرمایید برعلیه این نیروهای اشغالگر که از چهل کشور دنیا به افغانستان سرازیر شده اند حتی یک بار جهاد اعلان کنید.

انان پرده ای را بنام جهاد برروی بدعت کاری، ادم کشی، ادم ربایی، مزدور بودن به بیگانه، وطنفروشی، زمرد فروشی، میخ به کلۀ انسان کوبیدن، سینه های زنان را بریدن، جنگهای قومی، دزدی اموال بیت المال، فساد اداری و صدها گونه بدعت دیگر، که قلم از شرح آن عاجز است، میکشند، ایا آنان به خانۀ خدا سوگند نخوردند، دروغ گو کیست، اگر دشمن خداست، پس بی شک و شبهه آنان دشمنان خدا هستند، زیرا آنان بعد از عهد دروغ گفتند.

ابرمردان جهادی(!)!

یکی از دست آوردهای که شما دارید، وفا(!) به همسنگران شما است، امروز، سیلی از بیوه زنان به دروازۀ ریاست شهدا و معلولین انتظار است، ولی شما صاحب صدها میلیون پول نقد در بانکها و صدها شرکت خصوصی هستید، آیا شما سوار بر شانۀ همان انسان بیگناه که دیروز فریب سخنان دروغین شما را خورده بود، جان خود را فدای آرمان پست فطرتانه شما کرده بود، به این مقام نرسیده اید؟، اگر نه، در جنگ های افغانستان چند تای از شما فرزند و یا برادر تانرا کشته دادید؟.

بلی، تو به قمیت خون آن انسان بیچاره به اینجا رسیده، ولی افسوس که سخت ناکس بودی که حتی به همسنگرت نیز خیانت میکنی.

اگر تو با شکم گرسنه(!) جهاد(؟!) کردی، زیرا اسلام در خطر(!؟) بود، پس امروز این کاخ های سر بفلک کشیده، شهرک های مسکونی تجارتی با عصری ترین نقشۀ پیشرفته دنیا، اندوخته های مالی و شرکت های هوایی از کجا شد؟، آیا از سابق تجار بودی؟، آیا از پدرت به میراث مانده؟.

امروز بعد از پیروزی(!) ات، سرباز امریکایی با مرمی به کتاب مقدس الهی توهین میکند، اما تو در کاخ بلند و موتر ضد گلوله ات نشسته ای و بی خبر از این آسوده میگردی. کجا شدی؟ امروز اسلام در خطر است، نه دیروز!

چه جوابی غیر از روسیاهی برای این مردم زجردیده داری؟

آنلاین : aie noweshta ma nist . ma aslan key board farsi nadarum. i do it copy just for you

جستجو در کابل پرس