Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 83459

غریو ضد جنایتکاران جنگی در کابل

5 می 2014, 13:32

بخش دوم وآخري
برعکس آنچه از جنایات به نام مجاهدین صورت گرفته است تقریباً همۀ آن جنبۀ شخصی و انفرادی داشته است. جنایاتی که در کابل پس از 1371 صورت گرفت، هیچیک صورت سازمانیافته نداشت. هیچ حزبی از احزاب مجاهدین به کشتار و زندانی ساختن و غارت مال و دارایی مردم دستور نداده و فیصله صادر نکرده است. انارشی ناشی از سرنگونی یک حکومت و ساخته نشدن یک حکومت مشروع و مورد حمایت همه احزاب سبب شد که هر تفنگداری، مجاهد یا غیر مجاهد، جنایت کند و به نام مجاهدین تمام شود.
و اما آیا رهبران مجاهدین ملامت و مسوول استند یا خیر؟ رای من اینست که بلی، صد فیصد مسوول استند. جنایت و دست درازی به جان و مال و ناموس مردم نه تنها در ساحات جنگی بلکه در ساحات زیر کنترول دولت مجاهدین نیز به صورت می گرفت. در همان زمان در جریدۀ مجاهد مضمونی زیر عنوان "عمق فاجعه" از این قلم به نشر رسید که از چگونگی و میزان جنایت در ساحات تحت کنترول دولت- آنهم در کابل شکایت شده بود.
همچنان شعر معروف "خط مشی" از قلم شاعر دردآشنای کشور مان، محمدافسر رهبین، آیینۀ تمام نمای وضعیت سیاسی و اجتماعی دوران پس از پیروزی مجاهدین در کابل است.
با اینهمه، هفتم و هشتم ثور دو رویداد تاریخی درین وطن است. هفتم ثور آغاز جنایت و اشغال و فاجعه ییست که کشور را به دامن جنگ و منازعات درونی و بیرونی انداخت. هشتم ثور پایان مبارزۀ اکثریت قاطع جامعۀ ما در برابر یک نظام جنایتکار و اشغالگر و در عین حال سرآغاز فصل دیگری مقاومت در برابر تجاوز مخفی دیگری بود که تا کنون ادامه دارد. درین دوران فاجعه و جنایت از رنگ دیگری و با بازیگران داخلی و خارجی دیگری بود.
مخالفین جهاد و مقاومت با هیچ تهمت و هیاهوگری و هوچیگیری نمی توانند مشروعیت جهاد و مقاومت را زایل بسازند. آنها می توانند افراد را به خاطر اعمال شان از مشروعیت براندازند، اما نهاد جهاد و مقاومت برحق مردم را نمی توانند از میان بردارند. صد انتخابات دیگر شود، مشروعیت جهاد و مقاومت را و حقانیت هشتم ثور یا هم بطلان و ناروایی هفتم ثور را نمی توانند زایل بسازند. چرا که در قضاوت در مورد هردو تاریخ ارادۀ مردم نقش دارد. با اینهمه هستند کسانی که هفتم و هشتم و ثور را یکی می دانند. چرا چنین می کنند و اینها چه کسانی اند؟ از دید این قلم آنهایی که هفتم و هشتم ثور را یکی می دانند اینها اند:
1- تمامی کسانی که امتیازات خود را در اثر کودتای ثور و سرکشیدن مجاهدین از دست دادند. اشرافیت سلطنتی و نواله خوران دربار سلطنت نخستین کسانی اند که هفتم و هشتم ثور را یکی می دانند. چرا که هردو رویداد سبب به میان آمدن اقشار محروم جامعه در قدرت سیاسی شد. هفتم و هشتم ثور آن عده از اقوام و اقشار کشور را به میدان حاکمیت سیاسی کشاند و تا به امروز مشروعیت و جایگاه بخشید که در دوران نظام خاندانی و سلطنتی از نگاه سیاسی و اقتصادی محروم و مورد سرکوب بودند. هرچند حزب خلق لاف از توده های مردم می زد اما هرگز نتوانست توده های مردم را در کنار خود داشته باشد اما کودتای ثور و جنایات حزب خلق سبب شد که توده ها به میدان جهاد بروند و از قعر جهاد راه خود را به قدرت سیاسی بازیابند. امروز توده های محروم حاکم به سرنوشت سیاسی خود شده اند. ازینروست که اشرافیت خاندانی سلطنتی و ریزه خواران خوان سلطنت، هردو، هفتم و هشتم ثور را یکی می دانند و با آن دشمنی می کنند.
2- افغان ملت. حزب قومگرا و فاشیزم اندیشۀ افغان ملت نیز به قدرت رسیدن توده های مردم از اقوام مختلف در قدرت را مخالف برنامه های قومگرایانه و تمامیتخواهانه خود می داند. از همین روست که باهرچه در توان دارد و با خیانت به خون شهدای جهاد از هر فرصتی برای بی اعتبار ساختن مجاهدین و جهاد به منظور برون راندن اقوام دیگر از قدرت تلاش می کند. نشرات تلویزیون ژوندون بهترین نمونه برای ثبوت این ادعاست.
3- احزاب کمونیستی و چپگرای مائوویستی که در رقابت میان حزب خلق و مجاهدین از یکسو و در ناکامی شان در درک جامعه و فرهنگ مردم از سوی دیگر شکست سیاسی خوردند و امروز با عقده مندی دیوانه وار هفتم و هشتم ثور را یکی می دانند و برخون مجاهدین و ملت لجن می پاشند.
4- طالبان که در خدمت پاکستان و تامین منافع آن کشور بوده و حاکمیت و مشروعیت جهاد و مقاومت مانع بزرگ در برابر تامین منافع منافع شان است. جهاد و مقاومت بود که سبب جلوگیری از حاکمیت پاکستان شد و امروز هم مانع بزرگ در برابر پاکستان است و مزدران شان- طالبان و گروه های دیگر نبابتی پاکستان است.
5- کسانی هم هستند که جز عشرت و آرامش شخصی شان دیگر هیچ چیزی مهم نیست. برای این قشر سیب برسد و از بید برسد. اینها شماری از اقشار شهری اند که امنیت و آرامش برای شان اهمیت دارد. این که چه کسی حکومت می کند و چگونه حکومت می کند برای شان مهم نیست. اگر حکومت شاهی بود اینها دعاگوی بودند و زندگی می کردند، اگر حکومت کمونیستی آمد اینها مشغول کار و زندگی خود بودند و اگر هم حکومت دیگری آمده باشد، برای شان مهم نیست. ازینرو این قشر هم دشمن کل است و هم دشمن کدو.
6- شماری هم از وقایع و حقایق بیخبر اند و زیر تاثیر تبلیغات غربیها در یکسو نابکاری شمار زیادی از فرماندهان و تفنگداران بی مسوولیت، زراندوز و قلدری که نام جهاد و مقاومت دارند، هم از جهان بیزار اند و هم از مقاومت.
کوتاه سخن این که هفتم وثور و هشتم ثور را بیشتر کسانی یکی و یکسان می دانند که منافع و جایگاه سیاسی خود را از اثر این دو رویداد از دست دادند و یا تبعات این دو رویداد مانع رسیدن شان به اهداف سیاسی شان است.
7- کسانی هم که به نام رهبر و پیشوای مجاهدین و مقاومت حرمت خون شهدا و قربانیهای مردم را ندانستند و نمی دانند و با سوء استفاده از نام جهاد و مقاومت به خیانت، بیعدالتی، زورگویی، سفله گری، جنایت، زراندوزی و معامله دست می زنند، نیز در عمل از جملۀ کسانی اند که دشمن درجه یک جهاد و مقاومت بوده و ادعای یکی بودن هفتم و هشتم ثور از جانب دیگران را مهر تایید می گذارند. اینها به همان اندازه خاین اند که سایر دشمنان جهاد و مقاومت و حتی خاین تر از آنها.
هشتم ثور برای تمامی مردم استبداد زده و ستم کشیدۀ کشور افتخار و میراث مشترک و مقدس ویادگار خون هزاران شهید پاک باخته است.
روز پیروزی مجاهدین و سرنگونی حکومت مزدور و جنایت پیشۀ کمونیستی و روز آغاز مقاومت برای تامین آزادی ملی و عدالت اجتماعی را به همه هموطنان آزاده و عدالتخواه گرامی باد می گوییم!

جستجو در کابل پرس