Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 17991

شاه امان الله قهرمان یا ضد قهرمان

30 جولای 2008, 01:09, توسط اسداله غالب

اسدالله غالب

پدرام و امان الله خان

۰

چند روز می شود که سازمان «افغان ملت» و رسانه های گروهی آن باند بد نام و گروهک متعصب و مزدور سر و صدایی را به راه انداخته و دست به مظاهره و گردهمایی زده اند. این مظاهره بخاطر اجساد کشته شدگان هزاره هایی نیست که با تفنگ جانوران بادیه نشین در خون غلطیده اند بلکه بخاطر آنست که چرا لطیف پدرام بر امان الله خان یورش برده و بر پدر او لعنت فرستاده است که می سزد تبصره ای بر این حادثه داشته باشیم.

در اینجا من نمی خواهم خدا نا خواسته بسان یک افغان ملتی عمل کرده و هر آنچه هم زبان و هم نژادم گفته است آن را سراپا تایید نمایم. بلکه من معتقد هستم که مشکلات استخوانسوز افغانستان را نمی توان با دشنام حل کرد و آن هم دشنام مرده ها. این از یکسو و از سوی دیگر دشنام دادن امان الله خان و آن هم در این شرایط ، چیزی جز ( ازدم قیزه کردن) و (سوراخ دعا را گم کردن) نیست.

ولی انچه مربوط به امان الله و غیر امان الله می شود لازم است گفت که باید همه این تابو ها را شکست و در زباله دان افگند. امان الله فرشته ای نیست که حریم شخصیت او نقد بردار نباشد. برای امان الله همین قدر کافی است که پدر خودش را کشت. برای امان الله همین قدر کافیست که دشمنان شخصی خودش را بدون محاکمه و باز پرس از حلق آویزان می نمود. برای امان الله خان همین قدر کافیست که می گویند لودویک دبلیو آدمک از فرزندان غیر شرعی امان الله خان بوده و به تعبیر روشنتر محصول اقامت چند روزۀ آن شاه در اروپا می باشند. برای امان الله خان همین قدر کافی است که می گویند با خیاشنه «خواهر همسر» خودش رابطه داشت. برای امان الله خان همینقدر کافیست که با آوردن اصلاحات کودکانۀ خویش جامعه افغانستان را بر دهانۀ آتشفشانی گذاشت.

اما کسانی که سنگ دفاع امان الله را مروز به سینه می کوبند هیچگونه رابطه ای با او ندارند. اگر امان الله استقلال افغانستان را اعلام نمود این گروه ، سر سپرده ترین مزدوران سازمانهای استخباراتی اند که از طرف خلیلزاد در آنجا نصب شده اند. این چه گپ است که نود سال پیش خانهای اینسوی خط دیورند یک مرد دروازی (شاه ولی خان دروازی) را به جرم دوستی با امان الله خان اعدام می کنند و نود سال بعد از آن ، همان خانها می آیند و دروازی دیگری (لطیف پدرام) را به جرم خصومت با امان الله محکوم می نمایند. یک روز خانهای قبایل با یک بغل ریش در برابر او می ایستند و امروز همان کرکتر ها با یک بغل ریش می آیند و در دفاع از همان امان الله به مظاهره می پردازند و جلسۀ اعتراضیه بر پا می کنند.

اما به نظر من ، عکس العمل تیوریسن های تعصب قبیلوی سخت به نفع پدرام تمام خواهد شد. آنها ندانسته اند که چنین عکس العمل هایی است که موقعیت مردمی شخصیتهای سیاسی را در جامعه تثبیت می کند. تا امروز امان الله یگانه شخصیتی بود که بصورت نسبی مورد احترام همه بود ولی با عکس العمل تهاجمی قبیله، دیگر مردم این سمبول را هم در زباله افگندند. امان الله دیگر قهرمان ملی و سمبول وحدت آن نیست. تیوری پردازان بیسواد افغان ملت در این اندیشه اند که شاید بتوانند بر بنیاد اظهارات فردی چون پدرام سرمایه گذاری نمایند ولی این کودکان نمی دانند که با دفاع خویش از امان الله ، سیمای او را با کثافات خود شان آلوده ساخته اند.

ببینیم که رحم تعصب دیگر چه خواهد زایید؟

جستجو در کابل پرس