Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 39436

جشن تولد دوازدهمین امام شیعیان در کابل

27 جولای 2010, 09:05, توسط ba omida khorasan zamin

گامها بسوی پاک ساختن نام مسعود از صفحه تاریخ

پس از آنکه سرزمین خراسان پارچه شد و کشور جدیدی بنام افغانستان با حاکمیت پشتونها توسط حمایت انگلیسها ایجاد گردید، سیاستهای پیشبرد حکومتها در افغانستان همشه به گونه ی طراحی و دنبال شده اند که هر چهره سیاسی، جنگی، فرهنگی و نابغه باید از یک قوم (پشتون) برگزیده شده و در صفحات تاریخ ثبت گردد و متباقی همه اقوام علاوه از محروم بودن از این افتخارات به القاب گوناگون چون سرکش، معامله گر، خاین و غیره شناخته شوند تا باشد که روحیه قهرمانی، عشق بوطن و خواستن حق و حقوق مساویانه در آنها از بین رفته و همیشه خودرا از جمع برادران کوچک محسوس نمایند. گرچه این روند تا به امروز هم به همان شدت آن ادامه دارد اما در جریان سه دهه اخیر یعنی از زمان سرنگون شدن حکومت محمد داود، شروع حکومت کمونستی و ورود روسها به افغانستان یک مانعی بعلت خیزش عمومی مردم در مقابل روسها در برابر این سیاستها ایجاد گردید زیرا شرایط سیاسی در افغانستان به گونه ای پیش آمد که مقابله با آن کار یک قوم نه بلکه نیازمند اتحاد ملی همه اقوام کشور بود. با توجه به اینکه اتحاد عمومی اقوام کشور توانست که نیروهای اشغالگر روس را وادار به خارج شدن از مملکت نماید اما در پهلوی آن اقوام زیر ظلم قوم عظمت خواه (پشتون) توانستند از خود چنان قهرمانی ها و افتخارات را تبارز دهند و چنان شهره گرددند که آوازه و شناخت آن از مرزهای کشور به بیرون رفته، جهانشمول گردند. در پهلوی هزاران افتحارات و سربلندیها که همه اقوام کشور از خود نشان دادند یکی آن همانا پدید آمدن یک چهره قهرمان و ضد اشغالگری بنام احمدشاه مسعود بود.

این فرزند دلیر که در استان پنجشیردر یک خانواده نادار به دنیا آمد، با خوردن و نوشیدن از حاصلات روییده از آب و خاک پنجشیر رشد کرده و جوان شد. مسعود وقتی بخاطر بیرون راندن اشغالگران روس اسلحه برداشت و وارد میدان نبرد شد، چنان جنگید و از خود قهرمانی نشان داد که امروز کشوری را نمیتوان سراغ داشت که هم سیاسیون و هم مردم عادی آن نام این شخص را نشنیده باشند.

گرچه سیاسیون جهانی نبرد شجاعانه مردم افغانستان در برابر روسها را جهاد نه بل استفاده جویی بلوک غرب (امریکا) از مردم افغانستان در برابر بلوک شرق (شوروی) زیر نام جهاد تعریف مینمایند ولی جدا از اهداف سیاسی نهفته در پشت پرده جنگ افغانستان، با آن روحیه و باور که مردم ما جنگیدند و روسها را از خاک خود بیرون راندند چه چیز دیگری جز جهاد میتوان آنرا نام نهاد. اگر مردم ما بجای روحیه جهاد بخاطر بیرون راند ن روسها چنین باور را میداشتند که این جهاد نه بلکه زورآزمایی دو قطب اقتصادی است آیا آنها حاضر میشدند که بخاظر منافع یکی از آنها خودرا به کشت و خون داده و همه چیز خودرا از دست بدهند. به یقین که پاسخ نه است"

در اینجا ما نه کاری به برداشت سیاسی سیاسیون جهانی از جهاد مردم افغانستان داریم و نه هم کاری به درگیریها و دشورایهای داریم که پس از روسها بالای گروه های مجاهدین بعلت منافع کشورهای دور ونزدیک تحمیل شد و چهره افتخار آفرین آنها را نزد مردم افغانستان به یک چهره منفی مبدل ساخت، ولی آنچه که برای ما حایز اهمیت است درخشیدن احمدشاه مسعود و مبارزات دلیرانه او در این مدت در برابر روسها و پس از آن در برابر طالبان و پاکستانیها میباشد که سبب شد لقب قهرمان ملی کشور را بدست آورد و ثبت تاریخ کشور گردد.

پس از محو طالبان که با کمک جامعه چهانی صورت گرفت، مردم افغانستان امیدوار تآسیس یک حکومت مردمسالار که صد در صد متعقد و پابند به تساوی حقوق همه اقوام کشور میبود بودند اما اکنون شرایط طوری به نظر میرسد که گویا قوم عظمت خواه (پشتون) همان خواب و خیالهای گذشته را در دل میپروراند و میکوشد که شرایط سیاسی کشور را مانند گذشته اداره نماید. در اینجا میخواهم از جمع هزاران مورد به یکی یا دوتای آن اشاره نمایم.

1- تخطی دولت از ماده های قانون اساسی کشور که یگانه مدرک برای گردهم آمدن اقوام و پیشکش کمکها از سوی جامعه جهانی به مردم افغانستان میباشد.

.2- ترویج تبعیضات قومی، زبانی، حزبی و سمتی از سوی قدرت حاکمه در دولت

خرج نمودن کمکها و امکات جامعه جهانی برای اغراض سیاسی، سمتی، و قومی

3- اختلاس و غارت کمکها توسط اعضای بلند پایه دولت و عدم دسترسی مردم به این کمکها

4- عدم جلوگیری از غارت اموال، دارایی و هستی مردم خلع سلاح توسط غارت گران و زورمندان. (یکی نمونه آن هجوم کوچیها بالای مردم بهسود و غارت اموال و مواشی آنها میباشد)

مواردی که در بالا بیان شد تنها مواردی اند که از جمع سیاستهای آشکار دولت بوده که آنرا بدون کدام دلهره و تشویش از ناحیه مواجهه شدن با اعتراضات مردم و جامعه جهانی به پیش میبرد ولی هستند سیاستهای که بدور از نگاه مردم یا به عباره دیگر از پشت پرده پیاده میشوند که یکی از آنها بی اعتبار ساختن لقب قهرمانی احمدشاه مسعود از سوی قوم پشتون بعلت تعلق نداشتن وی به این قوم میباشد. مسعود که اکنون به عنوان یک قهرمان ملی شناخته شده است اگر این لقب وی دروغی هم میبود ولی صرفا متعلق به قوم پشتون میبود باز کسی نبود که با وی دشمنی نماید.

بنابر اطلاع از دانشگاه آموزش و پرورش که در زبان تحمیلی از سوی دولت (پوهنتون تعلیم و تربیه گفته میشود) جناب محمد اعظم دادفر وزیر آموزش عالی کشور بتاریخ 18 جوزا سال 1387 خورشیدی به این نهاد آموزشی رفته و یک عکس بزرگ از مسعود را که در داخل این نهاد قرار داشت با یک نوع احساس توهین آمیز پایین نموده و آنرا بدور انداخته است. گرچه این کار وی با اعتراض جمعی از دانشجویان این نهاد روبرو گردیده است که باعث راه اندازی یک مظاهره صلح آمیز از سوی آنها گردیده است ولی بمنظور جلوگیری از پیدا شدن سرو صدای زیاد از بیرون شدن دانشجویان از داخل محوطه این نهاد از سوی پلیس ممانعت صورت گرفته شده و به آنها گوشزد شده که کسی اجازه ندارد برای مظاهره به بیرون راه پیدا نماید.

تعبیر این کار آقای وزیر چه بوده میتواند؟ آیا این از همان تلاشهای گام بگام برای پاک ساختن نام و چهره مسعود از صفحه تاریخ نیست؟ بلی که هست. امروز عکسهای اشخاص سیاسی تاریخی کشور که تعداد آنها خوب ولی تعداد دیگر آنها حتی خائن بوده اند در هر گوشه و کنار شهرها و واستانها دیده میشوند که همه آنها تقریبا متعلق به یک قوم اند ولی چرا در میان این همه تصاویر یک تصویر مسعود نمیتواند جا یابد؟ ِآیا این یک اقدام سیاسی نیست. بلی که هست. اثبات این ادعا را میتوان از نحوه فعالیت تارنمای های انترنیتی که به زبان پشتو فعالیت دارند دریافت کرد. اگر شما سری به تارنماهای بینوا، افغان جرمن آنلاین، دعوت، و غیره بزنید بعدا میفهمید که چه کاری نیست که برای بی اعتبار ساختن قهرمانی مسعود روی دست نیست

جستجو در کابل پرس