من هزاره نیستم، چرا که در تقسیمبندی اجتماعی، هزاره به عنوان شهروند سوم جایگاه دارد. بله! هزاره کسی است که از توزیع قدرت سیاسی برایش کرسی سوم رسیده است. هزاره کسی است که تیکهداران سرنوشتش برای سلطانسازی در افغانستان او را به کمترین بهایی میفروشد. هزاره خلیلی، محقق و سرور دانش است. من تاجیکم، کسی که افتخار شهروندی دوم را در افغانستان دارم. کسی که تمام افتخارات و پایمردیام را فدای کرسی دوم قدرت سیاسی کردهام. من و هزاره بودن؟ خیلی خندهدار است، خیلی... ما مظلومان قرنیم، مظلومان قرن بیستویکم. من و هزاره را کسانی میکشند که داعیه اصالت شهروندی سر دادهاند. من و هزاره را کسانی میکشند که برادر بزرگشان را حاکم شهر ساختهایم. هزاره حقش است کشته شود چون متعلق به این مرزوبوم نیست، هزاره ایرانی است و میبایست به ایران برود! تاجیک از تاجیکستان آمده است. اصلاً این مملکت متعلق به قوم خاصی است، ما به این سرزمین یورش آوردهایم حق شان است که ما را بکشند. هزاره عبدالخالق است تاجیک احمدشاه مسعود است، کی گفته اینها کشته نشوند؟ لطفاً با گفتن این شعارهای دردآور «من هزاره هستم» بر زخمهای دیرین ما نمک نزنید. تو نه هزارهیی و نه هیچ چیز دیگری! تو کسی هستی که قاتل برادر و مادر و خواهرت را حاکم بر سرنوشتت برادر میخواند و تو خاموش نظارهگری! تو کسی هستی که به خاطر چونوچندی تن به معامله دادهیی و از فیض حضور تو در این وادی، گرگها گرگتر شدهاند! تو کسی هستی که بارها برای بدستآوری چوکی دولتی فروخته شدی امّا بیدار نشدی! در فرجام تو همانی که هستی، لطفاً این مقام و عزت شهروندی و کتهگوری را از دست نده، با این شعار «تنزیل مقام» نکن! وای از آن روز که بگویی من «پشتونم»! در همان روز من انتظار قیامت را خواهم کشید.
نجیب بارور
11 Std. ·
من هزاره نیستم!
من هزاره نیستم، چرا که در تقسیمبندی اجتماعی، هزاره به عنوان شهروند سوم جایگاه دارد. بله! هزاره کسی است که از توزیع قدرت سیاسی برایش کرسی سوم رسیده است. هزاره کسی است که تیکهداران سرنوشتش برای سلطانسازی در افغانستان او را به کمترین بهایی میفروشد. هزاره خلیلی، محقق و سرور دانش است. من تاجیکم، کسی که افتخار شهروندی دوم را در افغانستان دارم. کسی که تمام افتخارات و پایمردیام را فدای کرسی دوم قدرت سیاسی کردهام. من و هزاره بودن؟ خیلی خندهدار است، خیلی... ما مظلومان قرنیم، مظلومان قرن بیستویکم. من و هزاره را کسانی میکشند که داعیه اصالت شهروندی سر دادهاند. من و هزاره را کسانی میکشند که برادر بزرگشان را حاکم شهر ساختهایم. هزاره حقش است کشته شود چون متعلق به این مرزوبوم نیست، هزاره ایرانی است و میبایست به ایران برود! تاجیک از تاجیکستان آمده است. اصلاً این مملکت متعلق به قوم خاصی است، ما به این سرزمین یورش آوردهایم حق شان است که ما را بکشند. هزاره عبدالخالق است تاجیک احمدشاه مسعود است، کی گفته اینها کشته نشوند؟ لطفاً با گفتن این شعارهای دردآور «من هزاره هستم» بر زخمهای دیرین ما نمک نزنید. تو نه هزارهیی و نه هیچ چیز دیگری! تو کسی هستی که قاتل برادر و مادر و خواهرت را حاکم بر سرنوشتت برادر میخواند و تو خاموش نظارهگری! تو کسی هستی که به خاطر چونوچندی تن به معامله دادهیی و از فیض حضور تو در این وادی، گرگها گرگتر شدهاند! تو کسی هستی که بارها برای بدستآوری چوکی دولتی فروخته شدی امّا بیدار نشدی! در فرجام تو همانی که هستی، لطفاً این مقام و عزت شهروندی و کتهگوری را از دست نده، با این شعار «تنزیل مقام» نکن! وای از آن روز که بگویی من «پشتونم»! در همان روز من انتظار قیامت را خواهم کشید.