Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 46937

کدام استقلال؟

19 آگوست 2011, 01:17, توسط baqi samandar

باقی سمندر

بیست وهشتم اسد سال 1390 خورشیدی
اگست سال 2011 میلادی

سالگرد استرداد استقلال افغانستان را گرامی میداریم

سخنی در مورد
استرداد استقلال افغانستان در سال 1298
یا 1919
نود ودومین سالگرد استرداد استقلال افغانستان در بیست وهشتم اسد سال یک هزار ودوصد نود هشتم خورشیدی راگرامی میداریم .
پیش از استقلال افغانستان :
نخستین تجاوز بریتانیای کبیر بر افغانستان :
استعمارگران بریتانوی از راه هند بریتانوی در آغاز سال 1893 میلادی افغانستان را مورد تاخت وتاز خود قرار دادند وشاه شجاع شاه دست نشانده خود را بار نخست در قندهار وبعدن در کابل بر اورنگ فرمانروایی نصب کردند.
" ملت مسلمان وقهرمان افغانستان که به آزادی خود عشق می ورزید و در طول تاریخ با هر قدرت متجاوز ولو نیروی عظیم هم داشته مقابله کرده اینبار درمقابل انگلستان نیز آرام ننشست . قیامهای محلی بتاریخ دوم نوامبر 1841میلادی شکل قیام عمومی وملی را بخود گرفته و در طول دو ماه مبارزان ملی تحت زعامت مخلص ومدبر وخودی توانستند انگلیسهارا با شکست افتضاح آمیزی روبرو سازند و لشکر هفده هزار نفری آن با تمام ساز وبرگ نظامیش در بین راه کابل _ ننگرهار به دست مردم دلیر کشورسر به نیست شد"
(1)
تجاوز دومین دولت انگلیس
و مبارزه مردم افغانستان
" جنگ دوم انگلیس وافغان دنباله همان جنگ اول انگلیس وافغان است که فقط با یک متارکه 35 ساله از هم جدا میشوند زیرا علت جنگ ( سیاست پیش روی استعمار انگلیس در آسیای وسطی )تغیر نکرده بود ، منتهی وسایل جنگ بنفع انگلیس وضرر افغانستان تغییر یافته بود " (2).
" دولت انگلیس در جنگ دوم افغان وانگلیس عملا متیقن شد که تسخیرو حفظ افغانستان باقوه نا ممکن است ، پس در عوض ماشین نظامی ، دستگاه دیپلوماسی برتانیه در افغانستان بکار افتاد . زیرا در رزم نظامی طرف برتانیه ملت افغانستان بود وبرتانیه برآن غلبه نمیتوانست ، در حالیکه در رزم سیاسی مقابل برتانیه یک فرد یعنی پادشاه مملکت قرار میگرفت و غلبه بر او آسان بود . چنانکه در جنگ دوم سپاه انگلیس طی یک سال وهفت ماه درجنگهای خوست ، خیبر، گرشک ، قندهار ، قلات ، غزنه ، کابل ومیوند مغلوب گردید و اینک قوای او در کابل تحت خطر استیصال قرار داشت . در اینمدت انگلیسها تلاش میکردند که قبل از رسیدن زمستان سپاه خود را زنده سر از افغانستان به هندوستان برسانند . در چنین وقتی امیر عبدالرحمن خان با صد هزار مرد مسلح ومبارز نزدیک قشون انگلیس رسیده و آواز انتقام در سرتاسر افغانستان بلند بود . معهذا دیپلوماسی برتانیه توانست از شکست خود هم مانند زمان فتح استفاده نماید ، چنانچه در جنگ اول انگلیس و افغان این عمل را موفقانه انجام داده بود " (3)
" در هرحال امیر عبدالرحمن خان طبق درخواست کتبی انگلیسها , عم خود سردار محمد یوسف خان را با جنرال کتال خان ، قاضی عبدالرحمن خان ، سید امیرالدین خان ونایب احمد امین خان بیات از چاریکار در شیرپور فرستاد تا درمجلس نظامی انگلیسی در 22 جولای 1880 شرکت نمودند . سردار در صدر مجلس قرار گرفت در حالیکه سردار ولی محمد خان لاتی در کناری نشسته بود . این مجلس از افسران نظامی و نمایندگان سیاسی پر بود . جنرال ستوارت وجنرال رابرتس هریک نطق هایی در انگلیس نمودند که در دری وپشتو بواسطه گریفن ترجمه شد . در این نطق ها سلطنت امیر عبدالرحمن خان را از طرف دولت انگلیس تبریک گفتند ودم از دوستی کذایی برتانیه با افغانستان زدند . سردار محمد یوسف خان مختصرا گفت که:
ملت افغانستان قبلا امیر عبدالرحمن خان را به پادشاهی کشور انتخاب کردند و دیگری منتی بر او نیست. با اینکه دولت انگلیس این سلطنت را برسمیت شناخته است تشکر .
انگلیسها بعد از این مجلس رجعت خود را به هندوستان اعلان نمودند و امیر عبدالرحمن خان از چاریکار به استقامت کابل به حرکت افتاد . دراین وقت تمام رهبران وقشون داوطلب ملی در معیت امیر حرکت میکرد"( 4)
" البته افغانستان هم در طی جنگهای اول ودوم انگلیس خساره زیاد برداشت . اراضی قیمت دار وراه های مهم نظامی ودریایی او در شرق و جنوب از دست رفت و استقلال سیاسی کشور در خطر افتاد . زراعت وصناعت ، تجارت وپیشه وری کشور صدمه برداشت وسیاست درهای بسته ، در برابر تکامل و تحولات اجتماعی افغانستان هشتاد سال دیگر سد سدیدی کشیده داشت . این خود از بزرگترین عامل ّپسماندگی افغانستان از دنیای معاصر او گردید . یعنی باختم جنگ دوم انگلیس وافغان ، مبارزه نظامی انگلیس از بین رفت نه مبارزه سیاسی او، در حالیکه مبارزه سیاسی انگلیس بمراتبی خطرناکتر از مبارزه نظامی او برای افغانستان تمام شد " (5)
" با آغاز نخستین جنگ جهانی در جهان و منطقه تغییرات ژرفی بوجود آمد ، در مقابل استعمار انگلیس جبهه های قوی بوجود آمدند . با اعلان بیطرفی افغانستان در این جنگ حکومت موقت آزادیخواهان هند در کابل تشکیل شد ، در روسیه انقلاب کمونیستی رژیم تزاری را سرنگون ساخت ، در ایران جنبش مشروطیت باقوت وحدت خویش ظهور کرده بود .
در افغانستان نیز مشروطیت دوم به تدریج با اهداف روشن ، جدی وانقلابی در عرصه سیاست کشور جولان داشت ودر نتیجه آن روشنفکران افغانستان موفق شدند به اهداف خود نزدیک گردند و سر انجام بتاریخ 20 فروری 1919 در کله گوش لغمان گوشهای امیر مستبد وعیاش وقت را که از شنیدن این همه هیاهوی ملی وجهانی کر بودند به زور تفنگچه باز نمایند و کله ومغز کوچک و سیاهش را پاش پاش نمایند . کسی راکه مغز های روشنفکران کشور را توسط گلوله های تفنگچه و توپ پاشان کرده بود . ؛؛
استرداد استقلال افغانستان
و سومین جنګ انګلیس وافغانستان
«بلی ! با قتل شاه تحت الحمایه , عیاش ومستبد مشروطه خواهان به اهداف خود رسیدند و در کشور تهداب حکومت قانونی مستقل ومشروطه گذاشته شد .
واقعه قتل شاه عیاش ومستبد بدست مشروطه خواهان ، برای برادرش سردار نصرالله خان واقعه عادی تلقی شد وبه بهانه اینکه تا شاه نو تعیین نگردد دفن جنازه شاه روا نیست ، از اراکین موجود دولت در جلال آباد برای خود بیعت گرفت وخود را شاه اعلان کرد وانگلیسها را اطمینان داد که در روابط خویش از مشی برادرش پیروی خواهد کرد اما مشروطه خواهان که برای نیل به منافع ملی این اقدام را کرده بودند ، به زودی فعال گردیدند . از واقعه شهزاده امان الله خان را مطلع ساختند ، وی که عملا بر پایتخت قابض ووکیل شاه بود ( و نقشه قتل شاه هم عمدا در چنین یک فرصت مناسب طرح شده بود ) از بیعت با عمش سر باز زد ووی را در واقعه قتل پدر خویش متهم نمود و با بهره جستن از فرصت مساعد تمام عساکر، مامورین و مردم کابل را در مسجد بزرگ عید گاه گرد آورد وخبر قتل پدرش را با اندوه و تاسف فراوان به اطلاع آنها رسانید ، و از بی تفاوتی عمش سردار نصرالله خان وبرادرش سردار عنایت الله خان که امر تحقیق واقعه راصادر نکرده بودند پرده برداشت ومتعاقب آن حکومت خود را اعلان کردودر حالیکه دریشی سفر بری به تن داشت طی بیانیه موثری اظهار کرد :
" ملت عزیز من !
من این لباس سربازی را از بدن بیرون نکنم تا که لباس استقلال را برای مادر وطن تهیه نسازم "
من این شمشیر را در غلاف نکنم تا که غاصبان حقوق ملتم را به جای خودشان نه نشانم "
" ای ملت عزیز وای سربازان فدا کار من !
بیاورید آخرین هستی خود را برای نجات وطن ، بیایید تاکه سرهای پر غیرت خود را برای خلاصی وطن فدا سازیم !"
همین اعلان آغاز اهداف مشروطیت نیز بود وهمان بود که مشروطه خواهان پیش آهنگان استرداد استقلال کشور گردیدند . انگلیسها از قبول استقلال افغانستان انکار کردند اما حکومت مستقل افغانستان برای حفظ استقلال خویش هم دست به شمشیر برد و هم تدبیرپیشه کرد ، جنگ آزادی در سرحدات شرقی ، جنوبی وجنوب غربی کشوربا انگلیسها آغاز گردید وبرای به رسمیت شناختن افغانستان شاه هیاتی را به ریاست محمد ولی خان به اروپا گسیل داشت وبا بهره جستن همزمان از فشار نظامی و تدبیر سیاسی بنیاد استقلال کشور را استحکام بخشید ، با کشورهای آزاد جهان روابط مساوی برقرار کرد ، سیستم برده داری را که امیر عبدالرحمن خان بوجود آورده بود ، لغو کرد ،رگه های معارف را در تمام کشور گسترش داد ، مشعلهای مطبوعات را در مرکز وولایات کشور روشن کرد ، برای تصویب قوانین اساسی و اتخاذ تصامیم ملی لویه جرگه ها را دایر کرد، شورای دولتی را تاسیس وبرای تاسیس شورای ملی اقدام کرد ، کابینه وتقسیم کار رابوجو آورد ، ارمغان جدید تمدن را به کشور وارد کرد وبرای تعلیمات عالی پسران ودختران را به خارج فرستاد ، قانون اساسی را نافذ و در حدود هفتاد قانون ونظامنامه فرعی را طرح و تصویب و نافذ کرد وبدینترتیب خواسته های مشروطیت اول ودوم را در کشور به منصه تطبیق گذاشت " (6)
نود ودومین سالگرد استرداد استقلال افغانستان در بیست وهشتم اسد سال یک هزار ودوصد نود هشتم خورشیدی راگرامی میداریم .

جستجو در کابل پرس