در پاسخ به ادعاهاى بى مايه (خطا ها و تناقضات قرآن!!!)
1 نوامبر 2014, 07:22, توسط Sarwari
آقای جلیل زمینی بودن قرآن حتی در دوران خود حضرت محمد نیز به اثبات رسیده بود به داستان سعد بن عبدالله نظر بیاندازید. سعد بن عبدالله که کاتب حضرت محمد در نوشتن آیات قرآن بود و در عین حال در ادبیات تر دستی داشت آیات قرآن را که حضرت محمد به وی میگفت بنویس تغییر میداد چون آیات را حضرت محمد خود میگفت و از آنجاییکه حضرت محمد شخص بیسواد بود آیات اش هم از نظر ادبی بسیار بی کیفیت بود بنآ سعد بن عبدالله با مشورده حضرت محمد آنرا تغییر داده و ادبی تر میساخت. وی بعد از مدتی اسلام را رها کرده و علان نمود که اسلام دروغ است چون چطور امکان دارد که ادبیات من از خدا کرده خوبتر باشد یا حضرت محمد چطور پیامبر است که اجازه میدهد من حرف های خدا را تغییر بدهم. بعد از فتح مکه حضرت محمد دستور قتل سعد بن عبدالله را طوری صادر کرد که گفت اگر به دیوار کعبه هم چسپیده باشد باید کشته شود سعد که قرابت نزدیک با عثمان داشت به وی پناه برد و عثمان وی را گرفته نزد حضرت محمد آورد و خواهان بخشش وی شد حضرت مدتی سکوت کرد بعدآ گفت وی را بخشیده بعد از رفتن عثمان و سعد به اطرافیانش گفت که وی سکوت به خاطر کرد که یکی از شما گردن وی را میزدید.
آقای جلیل زمینی بودن قرآن حتی در دوران خود حضرت محمد نیز به اثبات رسیده بود به داستان سعد بن عبدالله نظر بیاندازید. سعد بن عبدالله که کاتب حضرت محمد در نوشتن آیات قرآن بود و در عین حال در ادبیات تر دستی داشت آیات قرآن را که حضرت محمد به وی میگفت بنویس تغییر میداد چون آیات را حضرت محمد خود میگفت و از آنجاییکه حضرت محمد شخص بیسواد بود آیات اش هم از نظر ادبی بسیار بی کیفیت بود بنآ سعد بن عبدالله با مشورده حضرت محمد آنرا تغییر داده و ادبی تر میساخت. وی بعد از مدتی اسلام را رها کرده و علان نمود که اسلام دروغ است چون چطور امکان دارد که ادبیات من از خدا کرده خوبتر باشد یا حضرت محمد چطور پیامبر است که اجازه میدهد من حرف های خدا را تغییر بدهم. بعد از فتح مکه حضرت محمد دستور قتل سعد بن عبدالله را طوری صادر کرد که گفت اگر به دیوار کعبه هم چسپیده باشد باید کشته شود سعد که قرابت نزدیک با عثمان داشت به وی پناه برد و عثمان وی را گرفته نزد حضرت محمد آورد و خواهان بخشش وی شد حضرت مدتی سکوت کرد بعدآ گفت وی را بخشیده بعد از رفتن عثمان و سعد به اطرافیانش گفت که وی سکوت به خاطر کرد که یکی از شما گردن وی را میزدید.