Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 85170

چه کسی در موقعیت های دشوار به یاری رژیم ایران می رسد

6 اكتبر 2014, 14:43, توسط پرویز "بهمن"

آقای محمد!
چرندیات وجعلیات جنابعالی در اتهام زنی و ساختن روایات کذایی وبی اساس را پایانی نیست بهمین نسبت من وقت خودم را بالای این چرندیات ضایع نمی سازم. از نظر اصول اعتقادی تمام مذاهب اسلامی: تاریخ مصدر تشریع نمیتواند باشد. روایت های تاریخ احتمال صواب وخطا را دارا می باشند. تعصب ورزیدن کورکورانه به یک روایت ضعیف وموضوعی کار انسانهای متعصب وکور مغز مانند جناب عالی می باشد. نزد من همهء یاران واصحاب پیامبر چه آنانی که شامل اهل بیت پیامبر بودند وچه آنانیکه خارج از اهل بیت پیامبر بودند مسلمان ومومن بودند. هیچ آیهء قرآنی دلالت به کفر ونفاق وارتداد یاران واصحاب باوفای پیامبر نمیکند وهیچ نوع قصه های ساختگی صفوی ایمان مرا در بارهء پیامبر ویاران پیامبر متزلزل نمی سازد. خودت این افسانه های ساختگی را میتوانی برای کسانی بیان کنی که تمام وجودش پر از نفرت قومی وعرب ستیزی باشد. برای من کفایت میکند که یک افترای بزرگ شما را که تایید آنرا به ابن حزم اندلسی نسبت داده بودید غلط ثابت نمودم. جناب عالی که قبلا مدعی بودید که ابن حزم ترور پیامبر را توسط ابوبکر وسعد وطلحه وعمر تایید نموده ولی زمانیکه متن کتاب ابن حزم را آوردید خجالت ورو سیاه گردیدید. بدون شک اگر تمام این افسانه های بی پایهء شما را ردیابی نمايیم همان قصهء ابن حزم اندلسی تکرار میشود.
در قسمت احادیث من نظر خودم را داده ام وبر نظر خویش تا هنوز ایستاد می باشم هیچ نوع تناقض و تضاد را شما درحرفهایم نسبت به حدیث پیدا کرده نمیتوانید.
شما با این چرندیات تان زیاد تقلا بخرچ میدهید که تا از گفته های من درقسمت حدیث تناقض را کشف نمایید. این کوشش شما بیجا است. من همانطوریکه قبلا خدمت شما عرض نموده ام یک بار دیگر تکرار می نمایم که:
در احادیث احتمالات صواب وخطا وضعف وقوت موجود است ولی باور نمودن مطلق به روایات ازنظر من کار یک مسلمان عاقل ؛ با انصاف و باجدان نیست.
خصوصا آن نوع روایات جعلی که برتری طلبی قبیلوی میان اصحاب تاکید دارد. بخش از یاران پیامبر را معصوم وپاک و شایستهء جانشینی پیامبر وبقیه را منافقان ومرتدها گزارش میدهد. این نوع احادیث وروایات ازهرطرف واز هرمرجع وازسوی هر راویی که روایت شده باشد مردود است.
اینجا مسالهء نفع گروهی وضرر گروهی مطرح نیست. این خیلی احمقانه است که جنابعالی بار بار تاکید میکنید که : احادیث که به ضرر شما باشد آنرا قبول نمیکنید.
بلی! هرحدیث که بوی تفرقه ونفاق وافترا وجعل از آن بمشام برسد نزد بنده بحکم آیهء قرآن مردود است.
یا ایها الذین آمنو ان جاء کم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهالة فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین
در طول این چهارده صد سال فاسفان زیادی بنام علی ومعاویه کتابهای زیادی نوشته اند واز نام وآدرس اصحاب ویاران پیامبر روایتهای را ذکر نموده اند که فقط به خنده می ارزد.
من در بالا بطور ضمنی خدمت جنابعالی اشاره نمودم که : بسیاری از کسانی را که شما آنها را ایمهء معصومین نامگذاشته ایدآنها ازطرف مادر ایرانی تبار اند. امروز از حضرت امام رضا درمشهد وبالاتر از آنها در دامان مادران ایرانی تولد وبزرگ شده اند. بعداز حملات مغول و متعاقب آن استقرار دولت صفویه در ایران امروزی سلسله روایات جعلی واختراع احادیث جعلی رونق بیشتر یافت. بهمین ترتیب خلافت عثمانی در قلمرو ترکیهء عثمانی کمتر از صفوی های ایرانی در اختراع احادیث جعلی دست کم از صفوی های ایرانی نداشتند.

درقسمت آیهء سورهء نسا وصفات اولی الامر که جناب عالی تاکید دارید که باید خصوصیت معطوف ومعطوف علیه باید یکسان باشد این مساله صرف به یک خنده می ارزد.
این اصلا یک قاعدهء نحوی است که معطوف ومعطوف علیه إعراب یکسان باید داشته باشند. اما اینکه ازنظر خصوصیت های باطنی هم باید معطوف ومعطوف علیه یکسان باشند پس باید خدا ورسول واولی الامر همه یکسان اطاعت شوند. آیا این ادعا مسخره نیست.
ضمیر « منکم» اضافت بسوی مسلمانان دارد نه بسوی الله ورسول.
اگر قول شما می بود بخداوند چه مشکل وجود داشت که میفرمود که: اطیعوالله واطیعوالرسول و اولی الامر من جانب الله و ومن جانب الرسول علیکم» می آمد. درحالیکه ضمیر جمع مخاطب مذکر؛ اشاره بطرف مسلمانان دارد. این موضوع ؛عقل افلاطونی نمیخواهد ونه هم میتواند بحث را بسوی کج راهه ببرد. پرسش من از شما این است آیا چنین تفسیر های من درآوردی شما تحریف آیات قرآن نیست ؟
خداوند گفته است که : از الله اطاعت نمایید واز حضرت رسول اطاعت نمایید واز صاحبان امر خود اطاعت کنید. شما میفرمایید که صاحبان امر را هم الله ورسول او بما قبلا تعین نموده اند. کجای این آیت دلالت بر تعین جانشین از جانب پیامبر دارد؟
اگر شرط «اولی الامر »تعین آن ازجانب پیامبر می بود چرا این موضوع در آیهء مذکور اشارتا دلالتا وصراحتا به چشم نمیخورد؟ شما این برداشت غیر منطقی را از آیهء مذکور چگونه گرفتید که ضمیر « منکم» عطف به الله و رسول دارد. چرا داشته باشد؟ خداوند چه ضرورت دارد که اینگونه منافقانه با بنده گان خودش حرف بزند.
«منکم » یعنی« من بینکم»
طبعا زمانیکه الله ؛ مومنین را مخاطب می سازد که از اولی الامر خود اطاعت نمایند این اولی الاوامر ازمیان مسلمانان می باشد ومسلمانان نیز بحکم بشر بودن شان خطاکار و اشتباه کار اند ؛ برای تعین اولی الامر درقرآن شرط آن معصومیت وپاکی مطلق درنظر گرفته نشد ونه هم پیامبر چنین تفسیر از این آیت دارد.. اگر می بود چرا این را قرآن صراحت نداد چه مشکل بود که خداوند این موضوع را گنگ گذاشت تا آنرا جناب عالی کشف نمايید؟

جستجو در کابل پرس