Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 85335

کاتب راوی روزهای دشوار

29 اكتبر 2014, 14:00, توسط ارمان

بلى حاکمان پشتون تقلب و جعل کردند.

ولى غذا هاى حاکمان پشتون تورانى , دول وسرناى شان هندوايرانى, جشنها اسلامى و ايرانى سال نو موسيقى هندوايرانى و تورانى ......
1936 بود که پشتو را با فرمان شاهى يگانه "زبان ملى" کردند. يگانه "زبان ملى" !!! زبان رسمى اول فارسى شد. سپس تغيربه فارسى درى کرد و چندسال پس باز تغير تنها به درى شد. صفت زبان جاى اصل زبان راگرفت!!!!!!

فرمان صادر شد که در دفاتر به زبان پشتو نوشته و گفته شود . در کانونهاى آموزشى بايد به پشتو تدريس شود. تمام دستگاههاى دولتى "پرچو" (فلج ) شد . بلاخره خود دودمان محمدزى و سدوزايى و بارکزى فارسى زبان اند و از قوم پشتون ظاهرشاه و داود يک سخنرانى به پشتو نه کردند. اولين وزارت که فلج شد خود وزارت درباربود.
دولت برادران نادر غدار - ظاهر شاه به نام پادشاه - پيش مردم مسخره شد. و درهمين سال دو حرف پشتو ساخته شد. توجه خواننده گان را جلب مى کنم به اين موضوع : دو حروف پشتو عبارت از [ځ] و [ڼ] بودند که انجمن پشتو آنرا 1936درهمين سال اختراع کردند.
به بيان ديگر اين دو حروف در قرن هشتم (700-799) ميلادى نبود . در همين قرن در کشورهنوز ساسانيان حکومت مىکردند.
حروف [ځ] و [ڼ] باعث نابودى "پته خزانه" شد!!!!!
پيرامون جهل تقلب و دروغ پته خزانه

علامه" عبدالحى حبيبى به گفته خوداش در سال 1944 انتولوژى پشتون (گلچين پشتون) گزيده از گرد آورى آثاراولين شاعران زبان و ادبيات پشتو را که خودشان شاهان هم بودند يعنى شاهنامه پشتو درقندهار "کشف" کرد.
آثارشاعران اين گلچين يا انتولوژى درسال 1729 ازسوى شاه حسين هوتک جمع آورى شده که از آن نسخه درسال1886 کاپى گرفته شده است. در گزينه ها سرودهاى زبان پشتو از شاعران قرن هشتم ميلادى (700-799) تا به قرن شانزدهم ميلادى 1500-1599) نگاريده وگنجانيده شده بودند.
شاعران اين گلچين حتى پيش از شاهنامه فردوسى ( قرن دهم تا يازده هم ميلادى ) و رودکى پدر زبان وادبيات فارسى ( قرن نهم تا دهم ميلادى) زندگى مى کردند. به پندار حبيبى ادبيات نوشتارى پشتو پيش از ادبيات نوشتارى زبان فارسى نگاريده شده است. "علامه" عبدالحى حبيبى خواست ثابت کند که بلاخره زبان پشتو هم اثرى "شاهنامه گونه" پيدا کرده است که تاريخ نوشتارى کهن تر از "شاهنامه" فارسى دارد !?!

انگارکه تاريخ ادبيات مسابقه است و انگار تاريخ از آينده و يا از اين زمان به سوى گذشته روان است و نه برعکس!

تاريخ افغان را در کشور نامنهاد وقلابى مربوط به اسطوره يما yama کردند وچنين وانمود کردند که يما و جمشيد دو شخصيت اسطوروى مختلف اند. يا در حاليکه جمشيد Jamsheed فارسى و يما لاتينى است Y= J. ولى فريدون و لهراشپ و گشتاسپ وسپنديار ونوش آذر و مهرآذر نوبهار و شاه بهار و سو بهار بلخ باستان, رودابه کابل و رستم زابل و تهمينه دخت سمنگان و بزرگان با پسوند بلخى و و غزنوى و خوارزمى پيشوند ال را همه به کشور ايران تقديم کردند.
حاکمان پشتون سفرنامه , قانوننامه, ‏آفرين نامه , شاهنامه دقيقى , شاهنامه فردوسى , نوروزنامه , روشنايى نامه مناجات نامه و شرفنامه , پنج تنتره و کليله و دمنه, هزارداستان و صدها آثار هندوايران را که مربوط و منوط فلات و حوزه فرهنگى وزبانىايران زمين مي شود به کشور ايران تقديم کردند .
براى بسيارى مردمان پشته ايران (کشورهاى آسياى مرکزى با پساوند فارسى ستان) معلوم نيست که واژہ ايران واژه زبان فارسى نو مى باشد که از واژه زبان باستانى فارسى آريانم ويا آريانا گرفته شده است. در زبان يونانى و لاتينى آريانا اکنون وجود دارد.
پسوندهاى آنا ,ا و انا پسوندهاى مکانى هندواروپايى و هندوايرانى دوران باستانى فارسى مى باشد. و "ان" (an) از فارسى جديد که قدامت يکهزار ودوصد ساله دارد. در زبان هندو اروپايى جرمن ها ( آلمانى , هالندى, دنمارکى و انگليسى ...) پسوند مکانى " en" شده است :مانند مونشن, گوتيگن گروگينگن.....
در حوزه ايران زمين و يا امپراطورى پارسا شهرها و دهات و استان ها و شهرستانها با پسوند ان که در ستان هم درج است

1- کشور ايران امروزى: زايدان, کرمان, مازنداران, خوزستان, اصفهان تهران , ‏گيلان, ‎ کردستان‎ , گلستان ,‏گرگان‎ و به هزارها نامهاى ديگر
2- کشور نامنهاد افغانستان: لغمان و پغمان, بدخشان و سمنگان, تالقان و باميان, اروزگان, بغلان , شبرغان, چغچران و
3- کشور تاجکستان: خلتان, کوهستان بدخشان, روشان, گلستان , کوزان . رپکان ....
4-کشور اوزبيکستان: نمنگان, زرافشان .... بنا به رسم خط سريليک ان ون شده!!!
5- کشور نامنهاد پاکستان: ملتان و مردان, ناران, وزيرستان, پاکپتان,چونيان .....
6- هند و يا هندوستان: تيلنگانا, هاریانا, تارتاران, پتران, راجستان..... در هند پسوند مکانى هنوز به "ا" و "آ" ختم مى شود: کتڀا, کاکينادا, گلبارگاها, اوديشا ......

ه پندار فريب خورد گان حبيبى قصه شاعران به گونه پیر روښان‎ اديب بزرگ زبان پشتو رحمان و شاعرشمشيردوست خوشحال خان مفت شد که تا اين زمان به عنوان اولين شعراى ادبيات نوشتارى پشتو پنداشته مى شدند و درخارج هنوزهم مى شوند. پس از نمايان شدن تقلب هم در سرزمين هاى پشتونشين.
پيدايش "علامه" عبدالحى حبيبى پژواک شيپورشادى و کست ( نغاره بسياربزرگ) اين خرسندى درکوهپاره هاى هندوکش به اهتزاز درآمد ازخوشى آن اتن ها برپاشد.
درهمين سالهاى دردبستانها وکانونهاى آموزشى ازاين گلچين درس داده مى شد که اين گنج است وباعث ا فتخار افغان ها منظورپشتونها است
اين خوش خبرى را همين "علامه" به جهان داد. وازبخش فرهنگى سازمان جهانى يونکسو درخواست کرد تا اين اثر را بگونه شهکارهاى جهانى مانند شاهنامه فردوسى در ملل متحد درج وبه رسميت شناخته شود.
سازمان فرهنگى جهانى ابرازخوشى نموده و ازدولت پشتون افغانستان که ظاهرخان شاه اش بود خواست که اصل اين انتولوژى را دراختياراين سازمان قرار دهد. عبدالرحمان پژواک نماينده ديپلوماتيک دولت پشتون درسازمان ملل بود که خودش قوانين افغانيت را نگاريده بود.

اين پيدايش به پرده نمايش انجاميد. علامه حبيبى مجبور شد وگفت که اصل اش گمشده است و ازاو يک کاپى موجود است. ايرانيستکها ( ايران شناسان و يا زبانشناسان زبانهاى ايرانى) جهان و بويژه پشتوشناسان از آلمان , اتاليا , ناروى و پاکستان تعقيقات فنى خود را آغاز نمودند
چون اصل اش دراختيار نبود سن رنگ و سن برگ يعنى قدامت تاريخى اين خزانه را نتوانستد تعين و نمايان سازند.
خوشى پيدايش "پته خز انه" را داد. اين خوش خبرى را همين "علامه" در سال ١٩٤٤ به جهان داد. و در کشور ناره و فريا د اتن و سرنا شد که بلاخره زبان پشتو هم اثرى "شاهنامه گونه" پيدا کرده است که تاريخ نوشتارى کهن تر از فارسى دارد !?!
اما اين خوش خبرى اندکى پس ازآن به شور خبرى و رسوايى تبديل شد.
چرا?
اما همين ر فورمهاى گرامرى زبان پشتو بود که دروغ دانش ادبى را آشکار ساخت و تقلب اين علامه را بر ملا ساخت چونکه در اين "پته خزانه" از ساختارها و قواعد زبانى پس ازاصلاحات زبان پشتو در سال ١٩٣٦استفاده ش ده بود.
دانشمندان غربى ادعا کردند که دراين اثر از آوازها (دو حرف ځ و ڼ) استفاده شده که هم حرف ځ و هم حرف ڼ درسال ١٩٣٦ اختراع شده است . پس به هيچ گونه نمى تواند اين ثر کهن تر ازاين سال باشد
" علامه" عبدالحى حبيبى مجبور شد که اين پته خزانه را به گونه کاپى در سال ١٩٧٥ بيرون کشد و اصل اش را نه .
با وجود که زبانشناس لورنس راضى شده بود که همان قسمتهاى که درآن ثبوت براى تقلب پيدا نشده همان مورد قبول دانشمن دان قرار گيرددرآن را به عنوان انتولوژى پشتو به رسميت شناخته شود.
و سازمان فرهنگى ملل متحد پته خزانه رابررسى نمايد تا در گنجينه ميراث فرهنگى بشرى قرار گ يرد اما دانشمندان ديگر ثابت ساختند که ازديدگاه املا و انشا وسبک پته خزانه به يک شيوه ادبى قرن بيستم نوشته شده است .
ولى علامه همان اصل را با خود به گور برد.

ايرانيستکها جهان و بويژه پشتوشناسان از آلمان(منفريد لورنس) , اتاليا (لوچى سيرينا لوىSerena ) , ناروى George() Morgenstierne و پاکستان تعقيقات فنى خود را آغاز نمودند
چون اصل اش دراختيار نبود سن رنگ و سن برگ يعنى قدامت تاريخى وچگونگى وترکيب رنگ قلم و کاغذ اين خزانه را نتوانستد تعين و نمايان سازند. مجبور بودند که پڗوهش وبررسى خود را درزمينه قواعد دستورى زبانى گرامرى و شيوه نگارش وانتخاب واژه هاى زمانها ويا دورانهاى گوناگون نمايند.
دانشمندان غربى آوازها ى (دو حرف ځ و ڼ) را پيدا کردند که (هم حرف ځ و هم حرف ڼ درسال ١٩٣٦ اختراع شده است) در اشعار پته خزانه استفاده شده اند . پس به هيچ گونه نمى تواند اين ثر کهن تر ازاين سال (١٩٣٦) باشد.

د. ايرانيستکها جهان و بويژه پشتوشناسان از آلمان(Manfred Lorenz) , اتاليا (Lucia Serena Loi) , ناروى GeorgeMorgenstierne و پاکستان تعقيقات فنى خود را آغاز نمودند.
1-لوچى سيرينا لوى, 1987
2-منفريد لورنس 1988
3-داويد نيل مک کنسى
4-قلندرمحمد 1988
بعضى دانشمندان اين گلچين را يک اثر ادبى anachronism اناکرونيست (غلطى هاى پيرامون رويدادها و شخصيتهاى تاريخى و پادشاهان که با دوران هاى تاريخ هماهنگى ندارند) نا ميدند.
واما يونکسو بخش فرهنگى سازمان جهانى از دولت پشتون خواست که بدون به اختيار قرار دادن اثر اصلى اين گلچين "پته خز انه" در ميراث ادبى جهان درج شده نمى تواند وهم به رسميت شناخته نمى شود.
چرا?
اما همين ر فورمهاى گرامرى زبان پشتو بود که دروغ دانش ادبى را آشکار ساخت و تقلب اين علامه را بر ملا ساخت چونکه در اين "پته خزانه" از ساختارها و قواعد زبانى پس ازاصلاحات زبان پشتو در سال ١٩٣٦استفاده شده بود.
حروف ميتوانند حقيقتياب باشند ځ و ڼ) ازهمان آوان اين اثر "پته خز انه" Pata Khazana يعنى گنج پنهان مشهورشد که بازهم درآن يک زريکى نهفته است مانند تغير نام فارسى به درى مانند نامگذارى کشور به ستان افغان اناکرونيسم جعلی بودن «گنجینهٔ پنهان» پته خزانه هم درنگارش نام روزهاى هفته و تاريخ ماه ها نهفته بود. عبدالحی حبیبی از تقويم (گاهشمارى خورشيدى عمرخيام "گاهنامه بنام نوروز نامه" ) که درسترين تقويم مى باشد,استفاده نکرده بود, زيرا اين تقويم خورشيدى با صورت فلکى و يا تصويرحيوانى هماهنگمى باشد وبااين تقويم متوانيم تقويم خورشيدى به تقويم قمرى تبديل نمايم که بايد سال کبيسه مدنظرگرفته شود.

درپيوند با تقويم خورشيدى تقويم ميلادى وجوليانى در زمان پاپ گريگور درست شد که متاسفانه نامهاى ماها ويا صورت فلکى حيوانى گدوودشد.
برج فلکى حيوانى "حمل" "کوچ" که ماه اول بود در تقويم ميلادى ماه سوم شد. برج ميزان که ماه هفتم است به ماه نهم ميلادى شد باوجود ايکه "سبتامبر" درلاتينى هفت, اکتوبر 8 , نوامبر 9 و دسامبر 10 معنى مى دهند.
باهمين اسناد آشکار شد که عبدالحی حبیبی خودش و دوستانش پته خزانه را جعل و تقلب کرده است
پاياننامه و نتيجه گيرى
اگرثابت مى شد که اين گلچين قدامت پيش از شاهنامه را داراست پس اين را ثابت مى کرد که زبانهاى نو ايرانى درقرن اول و يا دوهم هجرى بوجودآمده اند ونه درقرن سوم وچارم هجرى. درپته خزانه ازآثارشعراى نام گرفته شده که آنها با حروف پشتو وفارسى کردى بلوچى (الفباى عربى) آشنا نبودند اين الفبا درقرن سوم وچهارم هجرى به کشورى آمد که او را افغانستان مى نامند
اين سياست را در اروپا سياست شترمرغى مى نامند. دراينجا شتر است و زورکه نرسيد مرغ ام . زبان شرين پشتو بدون زبان باستانى مى باشد که زبان اززبان مادرى هندوايرانى تکامل يافته است. ريشه اين زبان قشنگ درسنگ نوشته هاى پيدا شده که بسيارى اين آثار گرانبهارا گل محمدخان مهمند نابودساخت.
غلطى ويا اشتباه نمودن پديده انسانى ايست وقابل پوزش. اشتباه اگر آگاهانه باشد فريب است وفريب قابل پوزش خواستن است و نه بخشيدن
اگربه تاريخ سازى نگاه کنيم خواهيم ديد که فريب هاى بزرگ رخ داده که اين بازي دادن ها شکل منظم ستيماتيک و تقليدى (از نمونه هاى فرهنگى وحماسى ديگران تقليدشده) بخودگرفته و تقلب بازى دادن است و درنهايت جنبه نمايشى دارد. درقندهار يا کندهار که گندهارا اسکندر سکندريا ساخت اتفاقى حماسه و انتلوژى نوشته مى شود .
حماسه دوشيزه ملالى ميوند هم شکل حماسه "دخترباکره ارلويان" فرانسه که به آن ژاندارک هم گفته مى شود که باعث پيروزى سربازان فرانسه گذشت. که آن سربازان ازدوشيزه غيرت يادگرفتند.
پشتنوالى واژه پشتنوالى پس از پته خزانه ساخته شد که سند نوشتارى ارزشهاى مردمان پشتون است گردآورى آن را عبدالرحمان پژواک کردپرازغيرتوغيرتمندى ايست. البته که دوشيزه ملالى درميوند به پشتونها غيرت نبخشيد بلکه به مردمان غيرپشتون. غيرتمند در پشتونوالى درجاست.
پاکستان هم اسطوره ملاله را ساخت و آنهم گفتوشنو د تلويزونى آن دخترک با فرستاده امريک

جستجو در کابل پرس