Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 19188

"دانشمندان" / "اشرار"

6 سپتامبر 2008, 02:16, توسط آزادی

اواسط سال 1358 بود سکوت شب را صدای فغان و گریه مادری درهم شکست هنوز چند لحظه نگذشته بود که ناله های بیداد اطفال نیز همراه با ناله مادر یکجا شد. همسایه ها فهمیدند که حادثه بدی باید اتفاق افتاده باشد. همه به عجله خود را به خانه "انجنیر صاحب" رسانیدند. چه بلای دیگری میتواند براین فامیل آمده باشد؟ همه در جستجوی این بودند که دریابند چه اتفاقی افتاده. مادر و اطفال گریه میکردند و کسی دیگری نبود که به سوال همسایه های جواب میداد. فقط مادر در گریه و ناله اش فریاد میزد که اولاد هایم یتیم شدند.

صبح دریافتیم که لست 18000 "محکومینی" که اعدام شده اند اعلام شده. و مادر وقتی این خبر را در رادیو شنیده تصور کرده نام شوهرش که چند ماهی پیش زندانی شده بود در میان لست خواهد بود. چند نفر از موسفیدان تصمیم گرفتند کابل بروند تا ببینند که آیا واقعا در آن لست نام "انجنیر صاحب" است یا خیر؟

روز بعد وقتی موسفیدان برگشتند در حالیکه کوشش میکردند غم و انده شان را پنهان کنند مستقیم خانه "انجنیر صاحب " رفتند و بر خانم و اولاد هایش اطمینان دادند که نام "انجنیر صاحب " در آن لست نبود. ولی مادر که در ماتم نشسته بود حاضر نبود قبول کند که آنها راست میگویند. وقتی موسفیدان اسرار کردند که آنها راست میگویند مادر فریاد زد که اگر شما راست میگویید پس چرا ماتم در سیمای شما ست. آنوقت آنها مجبور شدند بغض قلب شان را آشکار کنند که ماتم آنها بخاطر یست که نامهای "شجاعی" و "حسین جان" را در لست دیده اند. غلام غوث "شجاعی" داکتر در فلسفه دیالتیک بود و در پوهنتون کابل تدریس میکرد و محمد حسین "طغیان" فارغ التحصیل فاکولته حقوق بود. این دونام در کنار "انجنیر صاحب" نه تنها دراین قریه بلکه در تمام ولایت اشخاص قابل احترام بودند. دانش/برخورد/ و فهم شان اینها را در قلوب مردم جای داده بود و از احترام خاصی در میان ریش سفیدان و جوانان برخوردار بودند.

با شنیدن این خبر مادر یکبار دیگر به فریاد شروع کرد. شاید غم "حسین جان" و "شجاعی" قلب اورا فشرده باشد و یا اینکه مطمین شده که اگر این دو اعدام شده اند پس "انجنیر صاحب" هم اعدام شده چون این دو دستان بسیار صمیمی شوهرش بودند.

واقعا نام "انجنیر صاحب" در آن لست نبود. ولی اطمینان آن مادر هم بجا بود چون از شوهرش تا هنوز خبری نیست و مانند هزاران تن دیگر سر به نیست شده بود.

آقای "کابلی"/

مطمین استم وقتی این سه جوان را نابود کرده اند جرمشان "اشرار" بوده. و اگر تو هم بر این حکم صحه میگذاری باید در کنار سروری محاکمه شوی. موجودیت وطنفروشان و خاینان فعلی هر گز جرم شما را کم نمیکند. و این شما بودید که با سر بریدن قشر روشنفکر و چیز فهم کشور میدان را به کثافاتی چون کسانیکه بگفته خودتان فعلا در "ریاست دولت کابینه شوراهای به اصطلاح ملی و مشران" و وزرات لم داده اند خالی کردید.

آقای شیراز/

اگر واقعا با آنچه آقای مصدق بیان داشته همنظر استی پس باید حداقل مشخص میساختی که به چه حد صدای گلاب زوی برایت درد آور است وقتی اورا عقب شیشه تلویزیون میبینی؟ و یا اینکه ممکن است اورا هم از جمله افراد "دانشمند" میشماری؟

جستجو در کابل پرس