Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 19088

اکادمیسن اعظم سیستانی، بسیار بسیار هیجانی!

3 سپتامبر 2008, 14:32, توسط احسان خوشدل

صبور سياهسنگ اگر به حيث يک انسان ، افتخاری را حصول داشته باشد ، همان دوران نشستن او ، عقب ميله های زندان است . پس از رهايی از زندان،
با اعضای ريز ودرشت حزب ديموکراتيک خلق ، حشر ونشر داشت !
گويا سياهسنگ را دوستان او ، نويسنده ، داستان نويس ، نقاد ادبی ، ژورناليست ، شاعر ، و مترجم می انگارند ! اما حقيقت امر آن است که او يک مترجم خوب است و بس ! هرچند گاه در ترجمه های او نيز اشتباهات و لغزش های ديده ميشود که جنبه اخلاقی و شعوری کار اورا زير سوال ميبرد ، مثلا ترجمه اشعار سيلويا پلات ( شاعره ای ناراحت که در جوانی ، خودکشی کرد!
که اغلب اشعار او بوی مرگ و نوميدی ميدهد!
اگر سياهسنگ را نويسنده فرض کنيم ، بدون شبهه ، در زمره « نويسندگان بی مسلک » قرار ميگيرد ، مردی که همه چيز است اما در واقع « هيچ » است ! نوشته های اين مرد ، يک کلاف سر در گم است ! بيشه ايست که از دور ، زيبا می نمايد و چون داخل شوی ، با تلا قی ايست بی انتها ! نوشته های او شهامت آنرا ندارند که از ژرفنا ها ، عمق ها و راز ها ، پرده برگيرند ، همه ، سطحی و پوک و پوقانه مانند اند!
سياهسنگ ، هيچ گاه « درون » نداشته است . بی جرات و ترسوست ! سال های زندان شايد اورا به يک آدم « اخته » تبديل کرده است!
موقف سياسی اين مرد ، يعنی سياهسنگ چيست؟ او حتا پس از طعن و افشاگری خانم ملالی جويا ، حاضر نشد ، دليل لاس زدن خود ، با « جنايتکاران جنگی » را توضيح دهد !
با اين که کوشش ميکند ، فارسی خوب و مزين و آراسته بنگارد ، توفيق چندانی نمی يابد . در همان سايت ( کابل ناتها) که برادر هندوی هموطن برای او سالگرد گرفته ، نوشته ای از جناب سياهسنگ که آنرا « خود زندگينامه » نهاده ، نگريسته ميشود . وی در همان پراگراف نخست ، مرتکب چندين لغزش کلامی شده است :
( مادرم ، کد بانوی خانه و پدرم ارتشمرد روزگار بود ! ) يعنی بانوی خانه وارتشی مرد . ارتشی = نظامی .
(کوشيده خواهد شد برای روشن شدن برخی آوازه های فزاينده ، که اينجا و آنجا شنيده و خوانده ميشود ! ).
سياه سنگ گويا از لفظ فزاينده ، خوشش می آمده ، اما محل استعمال آنرا نمی داند ! باری يک همصنفی من که معنی « بن بست » را نمی دانست ، اما قسم خورده بود آنرا باعجله در يک نوشته اش بگنجاند ، نوشته بود : « دلم ميخواست معيشت ، آسان تر بود و نامزدم به هر بهانه ای ، جواب « بن بست » نمی داد !
البته سياهسنگ يک پشتون است . پدرش ، ژنرال ارتش ظاهر شاه بوده و به ندرت به زبان فارسی ، صحبت ميکرده است ! اما خوب ، در محافل پارسی زبان ها ، جناب سياهسنگ سعی کرده است ، پشتون بودن خورا ، کتمان کند!
نميدانم ، برادران پشتونی که از سياهسنگ خواسته اند ، بقيه عمر خويشتن را به معرفی زبان و ادب پشتو به خارجی ها و فارسی زبان ها ( !) بپردازد ، به کدام گوشه کار او نظر داشته اند ، اما يقينا او بر سر زبان و ادب فارسی ، گلی نزده است! با احترام . احسان خوشدل هروی

جستجو در کابل پرس