Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 85477

دین و دین باوری در بستر زمان

9 نوامبر 2014, 03:10, توسط عزیز یاسین

دوستان گرامی سید اسیر حلاج ، فرشید ، وارسته و سروری درود بر شما!
دوست عزیز حلاج ، خوشحالم از اینکه نوشتۀ من با وجود " تکراری " بودنش ، شما را به گفتۀ خودتان به " تفکر بیشتر " واداشته است. واین امریست که با عث دلگرمی و إدامه کاری من در آینده میگردد.
در مورد پرسشهایتان باید بگویم که این پرسشها متآسفانه از انسجام واستحکام منطقی برخوردار نیست . به این شرح که زمین وآفتاب ومهتاب وستاره گان وکهکشانها وسائر اجرام و پدیده های طبیعی موجودیت خود را مرهون تصدیق و تآیید خدا ویا خدایانی نبوده بلکه برعکس خدایا ن خود همانگونه که در متن مقاله نیز تذکر داده ام ، انعکاسی از این پدیده ها در ذهن بشر میباشند .این پدیده ها قبل از آنکه بشر برای خود خدا ویا خدایانی خلق و ابداع نمایند موجود و قابل لمس بوده اند و علم و تکنالوجی هم موجودیت فزیکی و مادی آنرا پذیرفته و روی آن به تحقیق و تتبع می پردازد و اینکه شما فرموده اید که علم بیاید و ثابت کند که زمین و ستاره گانی نیست و انسان از نر وماده زایید ه نمیشود و غیره ... یک مقدار بی منطقانه وسفسطه گویی به نظر میرسد.
و انکه پرچمی ها خلقی های بیچاره را به خاطر مقالۀ من که هرگز نه خلقی بوده ام و نه هم پرچمی ، به گونه یی تحقیر آمیز " نشخوار " کننده قلمداد کرده اید ، به جای شما من از ایشان معذرت میخواهم.
واینکه شما نوشته اید : « لطفن مثال از مجددى و شيخ و گيلانى و پير و مرشد نيا ورد اينها ربطى به إثبات ويا رد وجود خداوند ندارد. موجوديت اينها نياز به بحث جداگانه دارد » بازهم پای منطق شما لنگیدن گرفته است اینها که به دین و آیین اسلام و خداوپیامبر اسلام ربطی ندارند پس چه کاره اند؟ و چرا با آن عبا ها و قبا ها وریشها و دستار ها در هر مناسبتی در صدر مجلس نشسته و حرف اول وآخررا میزنند؟
و اما در مورد دومین کامنت شما آقای حلاج باید گفت که اگر حد اقل یک باردیگر مقاله را بدون تعصب و عقده مطالعه بفرمایید خواهید دید که من "ترس " را یگانه علت ایجاد خدایان نه بلکه " امید " و " دلبسته گی و تعلق خاطر " را نیز در پهلویش تذکر داده ام .
در رابطه به نقل قولی که شما از انشتاین آورده اید باید یاد آور شد که انشتاین این جمله را که یک ضرب المثل مشهور میباشد در مخالفت با نظریات فزیک کوانتومی ذکر نموده است و قصد وی به هیچ وجه صحه گذاشتن بر موجودیت خدا و اثبات حقانیت د ین ومذهب نبوده است . اگر خواسته باشیم نظر اورا در رابطه به خدا و دین و مذهب بدانیم باید به مقالۀ او تحت عنوان ( علم و دین ) مراجعه نماییم که نخستین بار در 9 نوامبر 1930 در مجله نیویرك تایمز، وسپس در سال 1949 در كتاب "دنیا، آنگونه كه من میبینم" و همچنان در سال 1950 در كتاب "ایده ها و نظرات" به چاپ رسیده است. و درآن آمده است : «... هنگامی که با نگاه تاریخی به سیر امور بنگریم، علم و دین را دشمنانی آشتی ناپذیر می یابیم. دلیل این دشمنی بسیار روشن است. کسی که عمیقاً به جهانشمولی عملکرد قانون علیّت باور دارد، هیچ گاه نمی تواند بپذیرد که موجودی فراطبیعی هست که در سیر امور دخالت میكند. چنین شخصی فایده ای در دین ترس نمی یابد و هکذا دین اخلاقی یا اجتماعی را هم عبث می یابد؛ او خدایی را كه پاداش یا كیفر میدهد نمیپذیرد چرا که اعمال بشر را معلول علتهای ضروری درونی و بیرونی می داند، پس از دید یک ناظر الاهی، آدمی را نمی توان مسئول کنش هایش دانست، درست همان طور که اشیای بیجان را نمی توان مسئول حرکات و سکنات شان دانست. به این ترتیب، برخی علم را متهم می کنند که زیرآب اخلاقیات را می زند. اما این اتهام سزاوار علم نیست. رفتار اخلاقی آدمی باید برپایه ی همدلی، آموزش، پیوندها و نیازهای اجتماعی باشد؛ این اخلاق انسانی هیچ نیازی به مبنای دینی ندارد. نهایت فرومایگی است اگر رفتار آدمی منحصر به ترس از تنبیه یا امید به پاداش باشد.»
اینکه امریکایی ها و سائر اشغالگران افغانستان بی خدا اند یا باخدا و اینکه چه جنایاتی را در قبال مردم افغانستان مرتکب میشوند و اینکه خلقی ها و پرچمی ها آیا واقعا وحقیقتا کمونیست بودند یا نه واینکه در برخوردشان با اسلام و مسلمانان چه خطاهای جبران ناپذیری را مرتکب شده اند واینکه رومی ها و وحشی ها با خدایانشان چه کارهایی کرده اند و چه گلهایی را به آب داده اند هر کدام در جایش قابل بحث وبررسی است و باید باجدیت تمام مورد بحث قرار گیرد مگر هر سخن جای و هر نکته مکانی دارد و نمیتوان همه مسائل را همزمان مورد بحث قرار داد.
و اما اینکه شما عدالت خواهی اسلام را برجسته ساخته و مفتخِرانه روی آن تآکید نموده اید من با شما موافق هستم ولی ایکاش اسلام این عدالت خواهی رامنحصر به مسلمانان نمی ساخت و آنرا به انسانها ی غیر مسلمان ودگر اندیش مانند زردشتی ها و بهایی هاو بودایی های و یهودیها و مسیحی ها و سکولار ها و آته ئیستها و وبیخدایان و کمونیستها و غیره وغیره و در یک کلام ( کفار ) نیز تعمیم میداد و حکم پرداخت جزیه و إنقیاد و إهانت وکشتار و گردن زدن آنان را صادر نمی کرد و آنهمه جنایت و خونریزی را که تاریخ شاهد آن است مرتکب نمی شد.
و در مورد آخرین کامنت شما آقای حلاج که بر خلاف آنچه که در نخستین جملۀ کامنت قبلی تان مبنی برخویشتن داری و حوصله مندی آمده است ، بی حوصله شده و مارا نادان و جاهل و اعضای حزب دموکراتیک خلق و متعلق به ملیت هزاره ( البته به قصد أهانت به این ملیت شریف ) قلمداد نموده اید و در جای دیگری مارا دعوت به جویدن ناخونهایمان کرده اید ، که به خودی خود بیانگر بی حوصله گی وعصبانیت شما ست . در این رابطه من اینجا به جزئیات نپرداخته از شما صمیمانه خواهش میکنم که اگر زحمت نباشد به مقالۀ اینجانب تحت عنوان « طالبان به امر خدا و رسول جنایت می آفرینند » که در همین سایت کابل پرس? به نشر رسیده است مراجعه و آنرا به دقت مطالعه نمایید و اگر بازهم سؤالی داشتید درکامنت دیگری مطرح نمایید تا باکمال حوصله مندی و سعۀ صدر و انسان دوستانه برایشان پاسخ دهم.
***********
در رابطه به نوشتۀ دوست گرامی مان فرشید در مورد نقل قول من ازمارکس و لینن باید عرض شود که لینن آن سخنان را در تأیید نظر مارکس پیرامون نقش دین در جامعه و استفاده از باورهای دینی و خدا پرستی توده ها در استثمار و بهره کشی از آنان و از خود بیگانه گی وناتوانی شان دررهایی از چنگال طبقۀ حاکم و استثمار گر بیان داشته است و تسلط وقهاریت نظام سود و سرمایه را با تسلط وقهاریت نیروهای قهار طبیعی بالای انسان مقایسه نموده است.
**************
در رابطه به نوشتۀ دوست گرامی مان وارسته ضمن سپاس از حسن نظرشان در رابطه به ضروری پنداشتن بحث انتقادی دین اسلام ، باید خاطر نشان ساخت که به راه انداختن بحثهای عمیق نظری پیرامون دین باوری وریشه یابی آن به همان اندازه أهمیت دارد که افشاگری این باورها ی خرافاتی به اسالیب و طریقه های عامیانه و روشنگرانه ، یعنی هرکدام در جای خودش دارای اهمیت وبا ارزش هست .
دیگر اینکه به نظرمن ریشۀ این باور های خرافاتی وقتی خواهد خشکید که عوائد حاصل از چاهای نفت به نفع آخوند های ملیاردر ایران و شاهزاده گان سعودی و قطری و کویتی و اماراتی در راه رفاه و آسایش توده های ملیونی مردم به مصرف رسیده و نیازمندیهایی که آنان را در تنگنا قرار داده و به سوی دین و دین باوری و خرافات میکشاند مرفوع گردد .
********
ودر رابطه به کامنت جناب سروری قابل یاد آوری میدانم که این دوست گرامی ما با این کامنت کوتاه وفشردۀ شان به کنه مطلب پرداخته وحقیقت را بیان داشته است ، حقیقتی که متأسفانه چشمها و گوشهای اشخاصی چون دوست مان آقای حلاج یارا و توانایی دیدن وشنیدن آنرا ندارد.

جستجو در کابل پرس