در پاسخ به ادعاهاى بى مايه (خطا ها و تناقضات قرآن!!!)
12 نوامبر 2014, 18:13
اولین کاروان زنی مسلمانان
اولین کاروان زنی مسلمین بدر اولی نامیده می شود. بطور خلاصه: محمد هشت نفررا بسر کردگی عبد الله بن جحش به منطقۀ نخله فرستاد تا از رفت و آمد های قریش اطلاع حاصل کنند و محمد را آگاه بسازند. کاروانی قریش از نزدیک آنان رد می شد. آنان به کاروان حمله کردند و یکی از کاروانیانرا کشتندد ودو تن را اسیر گرفتند و اموال کاروان را بدذدیدند و به مدینه باز گشتند.
این کاروان زنی در ماه حرام ( رجب ) واقع شد که جنگ درین ماهها بین اعراب واسلام حرام است. بنابراین این کار جرم بزرگی محسوب می شد و موجب شماتت مسلمانان توسط غیر مسلمانان شد. محمد در ابتدا به ایشان معترض شد که من نگفتم که در ماه حرام جنگ کنید ولی در روز های بعدی این آیه را نازل کرد:" از تو در بارۀ ماهی که جنگ دران حرام است می پرسند بگو جنگ دران گناهی بزرگ است و باز داشتن از راه خدا وکفر ورزیدن به او و باز داشتن از مسجد الحرام وبیرون راندن اهل آن ازانجا نزد خدا ( گناهی ) بزرگتر و فتنه از کشتار بزرگتر است." ( سوره توبه آیه 217 ) بدنبال این آیه مسلمانان شاد شدند و یک پنجم اموال دذدی را محمد برای خود برداشت و بقیه را بین کاروان زنان تقسیم کرد. اسیران را نیز نگهداشت وبا گرفتن فدیه ( پول یا کالا که برای آزاد کردن اسیر می پردازند ) آنان را آزاد کرد. (سیره ابن هشام ج 2 ص 595 )
در این واقعه و آیه دقت شود: ماموران محمد در ماه حرام بدون دلیل می جنگند و بدون دلیل آدم می کشند. افرادی را اسیر می گیرند و کاروان را می دذدند، همۀ اینها با آیۀ فوق توجیه و معقول شد و محمد خودش هم ازین دذدی بهره برد. با این بهانه که کفر قریش و اخراج مسلمانان از نظر گناه بزرگتر از کار های مسلمانان است. درینجا دارندگان عقل سلیم باید قضاوت کنند که کار های قریش بدتر بود یا کار های محمد؟ ثانیاً بفرض که کار قریش بدتر بود آیا باید در مقابل جنایت، جنایت کرد؟ ثالثاً حتا این آیه پذیرفته است که جنگ در ماه حرام، حرام است و کار مسلمانان نادرست بوده است. در مقابل این کار نادرست چه باید کرد؟ باید خونبهای فرد کشته شده را پرداخت کرد، اسیران را آزاد کرد و اموال دذدی را به صاحبانشان بر گرداند. آیا محمد چنین کرد؟ یا خود شریک این جنایات شد. یعنی عمل محمد تائید کاروان زنی است و آیۀ فوق رد آنست. بعبارت دیگر محمد صد در صد بر ضد آیۀ فوق عمل کرده است. جالب است دانسته شود که این کاروان زنی دندان طمع محمد را تیز کرد به نحویکه از آن پس کاروان زنی جزو رویه ای معمول محمد شد و بخش اعظم اموال زیاد محمد ومسلمانان را اموال دذدی تشکیل می داد.
محمد همۀ این کارهای زشت را به خدا نسبت می داد. یعنی خدا سر دستۀ دذدان و آدم کشان است. خدا بزرگتر و سبحان تر از آنست که دست به این آلودگی ها بیالاید، این محمد است که آبروی خدارا در گرو اعمال زشتش قرارداده است.
اولین کاروان زنی مسلمانان
اولین کاروان زنی مسلمین بدر اولی نامیده می شود. بطور خلاصه: محمد هشت نفررا بسر کردگی عبد الله بن جحش به منطقۀ نخله فرستاد تا از رفت و آمد های قریش اطلاع حاصل کنند و محمد را آگاه بسازند. کاروانی قریش از نزدیک آنان رد می شد. آنان به کاروان حمله کردند و یکی از کاروانیانرا کشتندد ودو تن را اسیر گرفتند و اموال کاروان را بدذدیدند و به مدینه باز گشتند.
این کاروان زنی در ماه حرام ( رجب ) واقع شد که جنگ درین ماهها بین اعراب واسلام حرام است. بنابراین این کار جرم بزرگی محسوب می شد و موجب شماتت مسلمانان توسط غیر مسلمانان شد. محمد در ابتدا به ایشان معترض شد که من نگفتم که در ماه حرام جنگ کنید ولی در روز های بعدی این آیه را نازل کرد:" از تو در بارۀ ماهی که جنگ دران حرام است می پرسند بگو جنگ دران گناهی بزرگ است و باز داشتن از راه خدا وکفر ورزیدن به او و باز داشتن از مسجد الحرام وبیرون راندن اهل آن ازانجا نزد خدا ( گناهی ) بزرگتر و فتنه از کشتار بزرگتر است." ( سوره توبه آیه 217 ) بدنبال این آیه مسلمانان شاد شدند و یک پنجم اموال دذدی را محمد برای خود برداشت و بقیه را بین کاروان زنان تقسیم کرد. اسیران را نیز نگهداشت وبا گرفتن فدیه ( پول یا کالا که برای آزاد کردن اسیر می پردازند ) آنان را آزاد کرد. (سیره ابن هشام ج 2 ص 595 )
در این واقعه و آیه دقت شود: ماموران محمد در ماه حرام بدون دلیل می جنگند و بدون دلیل آدم می کشند. افرادی را اسیر می گیرند و کاروان را می دذدند، همۀ اینها با آیۀ فوق توجیه و معقول شد و محمد خودش هم ازین دذدی بهره برد. با این بهانه که کفر قریش و اخراج مسلمانان از نظر گناه بزرگتر از کار های مسلمانان است. درینجا دارندگان عقل سلیم باید قضاوت کنند که کار های قریش بدتر بود یا کار های محمد؟ ثانیاً بفرض که کار قریش بدتر بود آیا باید در مقابل جنایت، جنایت کرد؟ ثالثاً حتا این آیه پذیرفته است که جنگ در ماه حرام، حرام است و کار مسلمانان نادرست بوده است. در مقابل این کار نادرست چه باید کرد؟ باید خونبهای فرد کشته شده را پرداخت کرد، اسیران را آزاد کرد و اموال دذدی را به صاحبانشان بر گرداند. آیا محمد چنین کرد؟ یا خود شریک این جنایات شد. یعنی عمل محمد تائید کاروان زنی است و آیۀ فوق رد آنست. بعبارت دیگر محمد صد در صد بر ضد آیۀ فوق عمل کرده است. جالب است دانسته شود که این کاروان زنی دندان طمع محمد را تیز کرد به نحویکه از آن پس کاروان زنی جزو رویه ای معمول محمد شد و بخش اعظم اموال زیاد محمد ومسلمانان را اموال دذدی تشکیل می داد.
محمد همۀ این کارهای زشت را به خدا نسبت می داد. یعنی خدا سر دستۀ دذدان و آدم کشان است. خدا بزرگتر و سبحان تر از آنست که دست به این آلودگی ها بیالاید، این محمد است که آبروی خدارا در گرو اعمال زشتش قرارداده است.