در پاسخ به ادعاهاى بى مايه (خطا ها و تناقضات قرآن!!!)
13 نوامبر 2014, 17:51
پژوهشی نوین در زمینۀ شناخت بیشتر قرآن
در صنعا، پايتخت يمن، يکی از کهنترين مساجد جهان قرار دارد. اين ساختمان در زمان پيامبر اسلام، يک کاخِ چهار طبقه بوده، که بعدها به مسجد تغيير داده شده است. از زمان تغيير این بنا به مسجد، هزار و صد سال میگذرد. در سال 1972 میلادی، ديوار غربی این مسجد را به دليل فرسودگی ويران کردند تا آن را بازسازی کنند. در همين هنگام، به اتاقِ زير شيروانی راه میيابند که در آن جا بيش از 12000 برگههای پوستی یا پرگامنت و کاغذی پيدا میکنند. پس از بالا و پايينهای بسياری، بشکلی کاملا محرمانه و دور از چشم متعصبین مسلمان، پژوهشگران آلمانی مسئوليت پاکسازی، نگهداری، کپیبرداری و ارزيابی این برگه های تاریخی را به عهده میگیرند. از سال 1979 میلادی، مسئوليت اين پروژه به پروفسور دکتر آ. نوت از دانشگاه هامبورگ واگذار میشود و بخش فرهنگی وزارت خارجه آلمان نيز هزينههای چند ميليونی پروژه را به عهده میگيرد. بازسازی اين برگهها که شديداً آسيب ديده بودند به عهدهی گرد آر. پوئين و سپس به دکتر بوتمر سپرده شد. بالاخره پژوهشگران و کادر فنی آلمانی توانستند به بهترين نحو اين يافتههای بسيار ارزشمند را بازسازی کنند، از آنها ميکروفيلم بردارند و کپی فيلمها را در اختيار مراجع دينی مثل دانشگاه و مسجد الازهر قاهره قرار بدهند.
بیست سال بعد از این ماجرا، یعنی در سال 1999 میلادی، توبی لستر، در مجله آتلانتیک، مقالهای با عنوان قرآن چیست؟ منتشر می کند و در آن به بررسی آنچه بر گنجینه تاریخی صنعا گذشته بود می پردازد. وی به نقل از گرد آر پوئین، مسئول بازسازی برگه های قرآن صنعا چنین گزارش میکند: از نظر من قرآن ملغمهای از متون مختلف است که چه بسا معانی بسیاری از آنها، حتا در زمان محمد، بهدرستی درک نشده بود. خیلی از آنها ممکن است یک قرن پیش از ظهور اسلام نوشته شده باشند. حتی در درون متون سنتی اسلام هم مجموعه عظیمی از اطلاعات متضاد و متفاوت از فرهنگها و ادیان مختلف، بهویژه متون مسیحی، بهچشم میخورد، که با کنار هم گذاشتن آنها میتوان بخش عظیمی از ضد تاریخ معادل اسلام را استخراج کرد. قرآن خود ادعا میکند که مبین یا آشکار و روشن است، ولی وقتی به آن نگاه میکنید میبینید که از هر پنج جمله، یکی یا چیزی در همین حدود واضحاً بیمعنی است. البته مسلمانان تفسیر دیگری از این مسأله دارند، اما واقعیت اینجاست که حدود یک پنجم قرآن غیرقابل درک است. به این جهت است که این تضاد تاریخی حول بحث چگونگی ترجمه قرآن شکل گرفته است. اگر قرآن غیرقابل درک باشد، و حتی به زبان عربی قابل فهم نباشد، طبیعتأ به زبان دیگر هم قابل ترجمه نخواهد بود. به این جهت است که مسلمانان میترسند. وقتی قرآن خود ادعا میکند که زبانش گویا و واضح است اما اینگونه نیست، یک تناقض روشن وجود دارد. شاید مسأله اصلا چیز دیگریست.
مهم ترین بخش یافته ها در جریان قرآن صنعا از نظر کارشناسان این است که، يکی از نسخههای قرآن دولايه نوشته شده است، یعنی متن رويی با قرآن امروزی تقريباً يکی است ولی متن زيرين آن بسيار متفاوت است. آزمايشهای راديو کربن نشان میدهند که بخش زيرين اين دستنوشته احتمالاً حدود پانزده سال پس از درگذشت محمد، پيامبر اسلام نوشته شده. متن زيرين که با قرآن امروزی تفاوت بزرگی دارد، شايد به اين دليل پاک شده که برای يک دست کردن متون قرآنی در عهد عثمان میبايستی متون پيشين از بين میرفتند. تفاوتهای بزرگ بين قرآنِ پانزده سال پس از مرگ محمد، و قرآنِ کنونی، پرسشهای بسياری را در برابر پژوهشگران قرار داده است. این پرسش ها از این قرارست که، معيار و ميزان جمعآوری متون قرآن در عمل چگونه پيش رفته است؟ یا
فرآيند تقسيمبندی سورهها و نامگذاری آنها چگونه بوده است؟ با توجه به اين که در عربینويسی آن زمان نه تنها اِعراب فتحه، کسره، ضمه، به اصطلاح، تجهيز حروف بیصدا به حروف باصدا گذاشته نمیشد، بلکه حتا نقطههای حروف هم گذاشته نمیشد، يعنی ب، پ، ت، ث، ج، خ و غيره بدون نقطه بودند، آيا اِعراب گذاری که در دههها يا سدههای بعدی صورت گرفته، همان معانیای را انتقال میدهند که چهل يا شصت سال پيش از آن میدادند؟ و پرسشهايی از اين دست، که برگههای قرآن صنعا راه را برای پاسخ گويی به اين پرسشها باز کرده است. تاکنون توافق عمومی، در کشورهای اسلامی و غرب، بر اين بوده که قرآن عثمان بازتاب حقيقی سخنان پيامبر اسلام است، و اين قرآن به اصطلاح از اصالت خدشهناپذير برخوردار است. ولی با توجه به اين يافتهها، پژوهشگران عمرِ شکلگيری قرآن کنونی را بيش از آن میپندارند که تا کنون پنداشته شده است و بر اين نظرند که نويسندگان و ويراستاران بیشماری روی آن کار کردهاند. به سخن ديگر، حتا قرآن عثمان نمیتواند آخرين نسخه باشد و احتمالاً در زمان امويان نيز تغييراتی در آن داده شده است. و اين نظريه بر اساس شواهدی است که برگههای قرآن صنعا در اختيار پژوهشگران میگذارد.
الهيات اسلامی بر اين باور است که قرآن و 114 سورۀ آن، محصول الهاماتِ ابدیاست که خدا از طريق پيامبرش محمد، به مردم بشارت داده است. گفته میشود که شنوندگان، موعظههای محمد را بر سنگ، شاخۀ خرما، پوست یا همان پرگامنت و برگههای حصيری پاپيروس مینوشتند و يا از بر میکردند و سرانجام در دورهی خلافت عثمان بين سالهای 650 تا 656 ميلادی، يعنی 28 تا 34 سال پس از مرگ محمد، يک هيئت تحريريه همۀ اين نوشتهها و به يادسپردهها را در يک مجموعهی کامل گردآوری کرد. قرآنی که هم اکنون در دست ماست و در سال 1925 میلادی يک نسخهی بسيار مرغوب آن در قاهره به چاپ رسيد و چاپهای بعدی آن از روی آن صورت گرفته، همان قرآن عثمان است. همواره مبنا بر اين قرار داده شد که همين قرآن حقيقتاً در کليتِ خود بشارت محمد را بازگو میکند، اما همانگونه که رودی پاره در مقدمۀ ترجمۀ قرآنش مینويسد: چيزی که ثابت کند حتا يک آيۀ قرآن از خود محمد نيست، وجود ندارد. از 25 سال پیش گزارشات تحقیقاتی وجود دارند که اصالت قرآن محمد يا قرآن عثمان را زير علامت سوآل برده اند، برای مثال گ. لولينگ معتقد است که يک بخش از قرآن ريشه در مزامير مسيحی دارد که خيلی پيش از محمد در محيطهای آريانی شايع بودند و بعدها در قرآن با رنگ و بوی عربی کهن آميخته شدند. جان برتون تاريخ جمعآوری قرآن را پيش از دورهی عثمان میداند، در اين جا کارهای جان وانسبرو از اهميت اساسی برخوردار هستند. او جمعآوری قرآن را در دورهی عثمان رد میکند و تاريخ جمعآوری نهايی آن را در پايان سدهی هشتم و آغاز سدهی نهم در بينالنهرين، یعنی همان ميانرودان میداند. بنا به ارزيابی وانسبرو، در اين دوره سنتهای جا افتاده در جماعتهای ساکنِ بينالنهرين وارد قرآن شده و به همين دليل بايد بين هستۀ اصلی سخنان محمد و اضافات بعدی وسيعی که به قرآن شده تفاوت قايل شد. رویهم رفته کار تحقیقی تاريخی- انتقادی روی قرآن هنوز صورت نگرفته است. البته آزمايشات علمی فيزيکی – شيميايی اندکی روی يافتههای دستخطی صنعا صورت گرفته، ولی بصورت کامل هنوز منتشر نشده، اما شواهد بسياری نشان میدهند که قرآن کنونی در دو دهۀ آخر سدهی هفتم ميلادی جمعآوری شده است، البته با توجه به اين که بعدها نيز نسخههای ديگری از قرآن وجود داشتهاند، مثلاً در سدۀ نهم ميلادی که آيههای شيطانی را نيز شامل میشد يا نسخههايی که سورههای 113 و 114 را نداشتند، وجود دارند.
اگر از منظر تحقیق و تفحص به قرآن نگاه کنیم و از تعصبات بی اساس خودداری نمائیم، شايد بتوانيم بسياری از ناروشنیها و تفاوتها را در متون قرآنی روشن سازيم، حتا میتوانيم اظهارات متناقض را که نمیتوانند از دهان يک نويسنده، مثلا محمد بيرون آمده باشند را توضيح بدهيم. بسياری از اظهارات محمد، به ويژه سنن حقوقی که همۀ حوزههای زندگی را در بر میگيرند، از دلِ زندگی جماعتهای استقرار يافته و نيازمندی های آنها به قانونمندیشان بيرون آمده است، مانند حق ارث، رفتار با برده گان، حقوق زناشويی و جنسی و غيره. همچنین بنا بر اظهارات کارشناسان و پژوهشگران، میتوان دستمايههای فراوانی را در قرآن مشاهده کرد که از کار ويراستاران بعدی خبر میدهند. بنا بر ارزيابی وانسبرو، کل ساختار قرآن مطابق با اين اصل شکل گرفته که وحی با وساطت يک پيامبر عرب، اما توسط يک هيئت تحريريه صورت گرفته است. از سوی دیگر قرآن به ابراهيم نخستين مسلمان جهان، که از يک سو قديمیتر واز سوی ديگر برای هر دو دينِ رقيب، چهرهای مثبت بود، متوسل شده، بطوریکه در سورۀ بقره، آیه های 130 و 135 بصورت تلویحی، اسلام را دین ابراهیم می شناسد، و در آیۀ 125 سورۀ بقره هم تاکید میکند که خانه کعبه در مکه توسط او درست شده، درعین حال بنا بر آیۀ 30، سورۀ روم، تاکید محمد بر آنست که اسلام را بعنوان قدیمی ترین دین معرفی کند، و بدین منظور نه تنها عليه يهوديان که در يثرب یا مدینه با آنها درگير شده بود، بلکه عليه مسيحيان و علما و راهبهای آنها سرسختانه به جدل می پردازد. از منظر دينشناسی این يک استدلال متناقض و بحثانگيز است و برای محيط عربی زمان پيامبر اسلام ضرورتی نداشت و میبايستی دههها پس از مرگ محمد اتفاق افتاده باشد. گردآوری منظم مجازاتهای الهی، نظیرِ توفان نوح که بر پایۀ مستندات تاریخی منطقه، پيش از اسلام یا مسیحیت، در تواریخ گیلگامیش دیده می شود، یا دستمايههای انجيلی، و رديف کردن شخصيتهای توراتی يا دستهبندی زنان پيامبر در سوره احزاب، آیات 50 تا 52 به خوبی گرايش منظم و سيستماتيک ويراستاران را نشان میدهد که با عطف به اوضاع زمانِ خود آنها را تنظيم کرده و البته در کنار آن میخواستند رفتار محمد را نيز توجيه کنند.
درک معمول کنونی اين است که میگويد محمد تمام اين اطلاعات را در محيط زندگیاش يا به هنگام سفرهای تجاریاش بدست آورده است، درکی که اساساً بر احاديث سدۀ نهم میلادی یا سوم هجری استوار است و دادهها و اطلاعات ديگر تاريخی آن را مورد تأييد قرار نمیدهند. ولی دلايل بسياری وجود دارند که گواهی میدهند بسياری از عناصر روايی و شفاهی که منشاءشان تورات و انجيلاند طی يک فرآيند زندگی همجواری جماعتهای يهودی، مسيحی و مسلمان به دست آمده و وارد قرآن شدهاند
پژوهشی نوین در زمینۀ شناخت بیشتر قرآن
در صنعا، پايتخت يمن، يکی از کهنترين مساجد جهان قرار دارد. اين ساختمان در زمان پيامبر اسلام، يک کاخِ چهار طبقه بوده، که بعدها به مسجد تغيير داده شده است. از زمان تغيير این بنا به مسجد، هزار و صد سال میگذرد. در سال 1972 میلادی، ديوار غربی این مسجد را به دليل فرسودگی ويران کردند تا آن را بازسازی کنند. در همين هنگام، به اتاقِ زير شيروانی راه میيابند که در آن جا بيش از 12000 برگههای پوستی یا پرگامنت و کاغذی پيدا میکنند. پس از بالا و پايينهای بسياری، بشکلی کاملا محرمانه و دور از چشم متعصبین مسلمان، پژوهشگران آلمانی مسئوليت پاکسازی، نگهداری، کپیبرداری و ارزيابی این برگه های تاریخی را به عهده میگیرند. از سال 1979 میلادی، مسئوليت اين پروژه به پروفسور دکتر آ. نوت از دانشگاه هامبورگ واگذار میشود و بخش فرهنگی وزارت خارجه آلمان نيز هزينههای چند ميليونی پروژه را به عهده میگيرد. بازسازی اين برگهها که شديداً آسيب ديده بودند به عهدهی گرد آر. پوئين و سپس به دکتر بوتمر سپرده شد. بالاخره پژوهشگران و کادر فنی آلمانی توانستند به بهترين نحو اين يافتههای بسيار ارزشمند را بازسازی کنند، از آنها ميکروفيلم بردارند و کپی فيلمها را در اختيار مراجع دينی مثل دانشگاه و مسجد الازهر قاهره قرار بدهند.
بیست سال بعد از این ماجرا، یعنی در سال 1999 میلادی، توبی لستر، در مجله آتلانتیک، مقالهای با عنوان قرآن چیست؟ منتشر می کند و در آن به بررسی آنچه بر گنجینه تاریخی صنعا گذشته بود می پردازد. وی به نقل از گرد آر پوئین، مسئول بازسازی برگه های قرآن صنعا چنین گزارش میکند: از نظر من قرآن ملغمهای از متون مختلف است که چه بسا معانی بسیاری از آنها، حتا در زمان محمد، بهدرستی درک نشده بود. خیلی از آنها ممکن است یک قرن پیش از ظهور اسلام نوشته شده باشند. حتی در درون متون سنتی اسلام هم مجموعه عظیمی از اطلاعات متضاد و متفاوت از فرهنگها و ادیان مختلف، بهویژه متون مسیحی، بهچشم میخورد، که با کنار هم گذاشتن آنها میتوان بخش عظیمی از ضد تاریخ معادل اسلام را استخراج کرد. قرآن خود ادعا میکند که مبین یا آشکار و روشن است، ولی وقتی به آن نگاه میکنید میبینید که از هر پنج جمله، یکی یا چیزی در همین حدود واضحاً بیمعنی است. البته مسلمانان تفسیر دیگری از این مسأله دارند، اما واقعیت اینجاست که حدود یک پنجم قرآن غیرقابل درک است. به این جهت است که این تضاد تاریخی حول بحث چگونگی ترجمه قرآن شکل گرفته است. اگر قرآن غیرقابل درک باشد، و حتی به زبان عربی قابل فهم نباشد، طبیعتأ به زبان دیگر هم قابل ترجمه نخواهد بود. به این جهت است که مسلمانان میترسند. وقتی قرآن خود ادعا میکند که زبانش گویا و واضح است اما اینگونه نیست، یک تناقض روشن وجود دارد. شاید مسأله اصلا چیز دیگریست.
مهم ترین بخش یافته ها در جریان قرآن صنعا از نظر کارشناسان این است که، يکی از نسخههای قرآن دولايه نوشته شده است، یعنی متن رويی با قرآن امروزی تقريباً يکی است ولی متن زيرين آن بسيار متفاوت است. آزمايشهای راديو کربن نشان میدهند که بخش زيرين اين دستنوشته احتمالاً حدود پانزده سال پس از درگذشت محمد، پيامبر اسلام نوشته شده. متن زيرين که با قرآن امروزی تفاوت بزرگی دارد، شايد به اين دليل پاک شده که برای يک دست کردن متون قرآنی در عهد عثمان میبايستی متون پيشين از بين میرفتند. تفاوتهای بزرگ بين قرآنِ پانزده سال پس از مرگ محمد، و قرآنِ کنونی، پرسشهای بسياری را در برابر پژوهشگران قرار داده است. این پرسش ها از این قرارست که، معيار و ميزان جمعآوری متون قرآن در عمل چگونه پيش رفته است؟ یا
فرآيند تقسيمبندی سورهها و نامگذاری آنها چگونه بوده است؟ با توجه به اين که در عربینويسی آن زمان نه تنها اِعراب فتحه، کسره، ضمه، به اصطلاح، تجهيز حروف بیصدا به حروف باصدا گذاشته نمیشد، بلکه حتا نقطههای حروف هم گذاشته نمیشد، يعنی ب، پ، ت، ث، ج، خ و غيره بدون نقطه بودند، آيا اِعراب گذاری که در دههها يا سدههای بعدی صورت گرفته، همان معانیای را انتقال میدهند که چهل يا شصت سال پيش از آن میدادند؟ و پرسشهايی از اين دست، که برگههای قرآن صنعا راه را برای پاسخ گويی به اين پرسشها باز کرده است. تاکنون توافق عمومی، در کشورهای اسلامی و غرب، بر اين بوده که قرآن عثمان بازتاب حقيقی سخنان پيامبر اسلام است، و اين قرآن به اصطلاح از اصالت خدشهناپذير برخوردار است. ولی با توجه به اين يافتهها، پژوهشگران عمرِ شکلگيری قرآن کنونی را بيش از آن میپندارند که تا کنون پنداشته شده است و بر اين نظرند که نويسندگان و ويراستاران بیشماری روی آن کار کردهاند. به سخن ديگر، حتا قرآن عثمان نمیتواند آخرين نسخه باشد و احتمالاً در زمان امويان نيز تغييراتی در آن داده شده است. و اين نظريه بر اساس شواهدی است که برگههای قرآن صنعا در اختيار پژوهشگران میگذارد.
الهيات اسلامی بر اين باور است که قرآن و 114 سورۀ آن، محصول الهاماتِ ابدیاست که خدا از طريق پيامبرش محمد، به مردم بشارت داده است. گفته میشود که شنوندگان، موعظههای محمد را بر سنگ، شاخۀ خرما، پوست یا همان پرگامنت و برگههای حصيری پاپيروس مینوشتند و يا از بر میکردند و سرانجام در دورهی خلافت عثمان بين سالهای 650 تا 656 ميلادی، يعنی 28 تا 34 سال پس از مرگ محمد، يک هيئت تحريريه همۀ اين نوشتهها و به يادسپردهها را در يک مجموعهی کامل گردآوری کرد. قرآنی که هم اکنون در دست ماست و در سال 1925 میلادی يک نسخهی بسيار مرغوب آن در قاهره به چاپ رسيد و چاپهای بعدی آن از روی آن صورت گرفته، همان قرآن عثمان است. همواره مبنا بر اين قرار داده شد که همين قرآن حقيقتاً در کليتِ خود بشارت محمد را بازگو میکند، اما همانگونه که رودی پاره در مقدمۀ ترجمۀ قرآنش مینويسد: چيزی که ثابت کند حتا يک آيۀ قرآن از خود محمد نيست، وجود ندارد. از 25 سال پیش گزارشات تحقیقاتی وجود دارند که اصالت قرآن محمد يا قرآن عثمان را زير علامت سوآل برده اند، برای مثال گ. لولينگ معتقد است که يک بخش از قرآن ريشه در مزامير مسيحی دارد که خيلی پيش از محمد در محيطهای آريانی شايع بودند و بعدها در قرآن با رنگ و بوی عربی کهن آميخته شدند. جان برتون تاريخ جمعآوری قرآن را پيش از دورهی عثمان میداند، در اين جا کارهای جان وانسبرو از اهميت اساسی برخوردار هستند. او جمعآوری قرآن را در دورهی عثمان رد میکند و تاريخ جمعآوری نهايی آن را در پايان سدهی هشتم و آغاز سدهی نهم در بينالنهرين، یعنی همان ميانرودان میداند. بنا به ارزيابی وانسبرو، در اين دوره سنتهای جا افتاده در جماعتهای ساکنِ بينالنهرين وارد قرآن شده و به همين دليل بايد بين هستۀ اصلی سخنان محمد و اضافات بعدی وسيعی که به قرآن شده تفاوت قايل شد. رویهم رفته کار تحقیقی تاريخی- انتقادی روی قرآن هنوز صورت نگرفته است. البته آزمايشات علمی فيزيکی – شيميايی اندکی روی يافتههای دستخطی صنعا صورت گرفته، ولی بصورت کامل هنوز منتشر نشده، اما شواهد بسياری نشان میدهند که قرآن کنونی در دو دهۀ آخر سدهی هفتم ميلادی جمعآوری شده است، البته با توجه به اين که بعدها نيز نسخههای ديگری از قرآن وجود داشتهاند، مثلاً در سدۀ نهم ميلادی که آيههای شيطانی را نيز شامل میشد يا نسخههايی که سورههای 113 و 114 را نداشتند، وجود دارند.
اگر از منظر تحقیق و تفحص به قرآن نگاه کنیم و از تعصبات بی اساس خودداری نمائیم، شايد بتوانيم بسياری از ناروشنیها و تفاوتها را در متون قرآنی روشن سازيم، حتا میتوانيم اظهارات متناقض را که نمیتوانند از دهان يک نويسنده، مثلا محمد بيرون آمده باشند را توضيح بدهيم. بسياری از اظهارات محمد، به ويژه سنن حقوقی که همۀ حوزههای زندگی را در بر میگيرند، از دلِ زندگی جماعتهای استقرار يافته و نيازمندی های آنها به قانونمندیشان بيرون آمده است، مانند حق ارث، رفتار با برده گان، حقوق زناشويی و جنسی و غيره. همچنین بنا بر اظهارات کارشناسان و پژوهشگران، میتوان دستمايههای فراوانی را در قرآن مشاهده کرد که از کار ويراستاران بعدی خبر میدهند. بنا بر ارزيابی وانسبرو، کل ساختار قرآن مطابق با اين اصل شکل گرفته که وحی با وساطت يک پيامبر عرب، اما توسط يک هيئت تحريريه صورت گرفته است. از سوی دیگر قرآن به ابراهيم نخستين مسلمان جهان، که از يک سو قديمیتر واز سوی ديگر برای هر دو دينِ رقيب، چهرهای مثبت بود، متوسل شده، بطوریکه در سورۀ بقره، آیه های 130 و 135 بصورت تلویحی، اسلام را دین ابراهیم می شناسد، و در آیۀ 125 سورۀ بقره هم تاکید میکند که خانه کعبه در مکه توسط او درست شده، درعین حال بنا بر آیۀ 30، سورۀ روم، تاکید محمد بر آنست که اسلام را بعنوان قدیمی ترین دین معرفی کند، و بدین منظور نه تنها عليه يهوديان که در يثرب یا مدینه با آنها درگير شده بود، بلکه عليه مسيحيان و علما و راهبهای آنها سرسختانه به جدل می پردازد. از منظر دينشناسی این يک استدلال متناقض و بحثانگيز است و برای محيط عربی زمان پيامبر اسلام ضرورتی نداشت و میبايستی دههها پس از مرگ محمد اتفاق افتاده باشد. گردآوری منظم مجازاتهای الهی، نظیرِ توفان نوح که بر پایۀ مستندات تاریخی منطقه، پيش از اسلام یا مسیحیت، در تواریخ گیلگامیش دیده می شود، یا دستمايههای انجيلی، و رديف کردن شخصيتهای توراتی يا دستهبندی زنان پيامبر در سوره احزاب، آیات 50 تا 52 به خوبی گرايش منظم و سيستماتيک ويراستاران را نشان میدهد که با عطف به اوضاع زمانِ خود آنها را تنظيم کرده و البته در کنار آن میخواستند رفتار محمد را نيز توجيه کنند.
درک معمول کنونی اين است که میگويد محمد تمام اين اطلاعات را در محيط زندگیاش يا به هنگام سفرهای تجاریاش بدست آورده است، درکی که اساساً بر احاديث سدۀ نهم میلادی یا سوم هجری استوار است و دادهها و اطلاعات ديگر تاريخی آن را مورد تأييد قرار نمیدهند. ولی دلايل بسياری وجود دارند که گواهی میدهند بسياری از عناصر روايی و شفاهی که منشاءشان تورات و انجيلاند طی يک فرآيند زندگی همجواری جماعتهای يهودی، مسيحی و مسلمان به دست آمده و وارد قرآن شدهاند