درواقع آنطوریکه در طی این چند دهه دیده شد هر جا که فاشیستها، اعم از کمونیستها یا اسلامیست ها قدرت را به دست آورد ند، جوامع را به زندانهای سر باز تبدیل کردند که ساکنان آنجا یعنی شهروندان همواره زیر نظر قرار میگرفتند. گوناگونی، تنوع، پلورالیزم یا کثرت گرائی به عنوان یک خطر نگریسته میشد و میشود، و وحدتِ اجتماعی از طریق ابزار خشونتآمیز و وحشتپراکنی به طور مصنوعی تحمیل میشود. در این جا، فقط و فقط یک ایدئولوژی حقیقی یعنی اید ئولوژی حاکم از اعتبار برخوردار است، دگراندیشان به عنوان خائنان و لجنپراکنان معرفی میشوند و در بدترین حالت سر به نیست میگردند، مثال برجستۀ آن ولایت فقیه جمهوری اسلامی ایران و حکومت پادشاهی عربستان سعودی وهابی است که اخیراً یک وبلاگ نویس را به 1000 شلاق محکوم و در ده سال این مجازات ظالمانه بالایش تطبیق می گردد. حکومت امام زمانی ایران چندی قبل یک داکتر را که در بارۀ یونس پیامبر که اورا ماهی بلعید و بعد از مدتی ماهی اورا زنده در ساحل از دهان خود بیرون انداخت و در بیابان بی آب و علف و آفتاب سوزان درخت یا کدوئی بالای سرش روئید، استعاره پنداشته و این آیه را حواله به معنای باطنی کرده بود به اعدام محکوم شد. ونیز ده ها وبلاگ نویس، روشنفکر، فمینیست ها وزنان که به اتهلم واهی مراعات نکردن حجاب با اسید پاشان ولایت فقیه مواجه و از نعمت زیبائی صورت محروم شدند.
در حال حاضربرای اسلامیست ها همواره سه دشمن تغییرناپذیر وجود داشته و دارد: غربیها به عنوان دشمنِ خارجیِ دور، اسرائیل به عنوانِ دشمن دیوار به دیوار و سرانجام دشمن داخلی که تحتِ عنوان زندقه [کُفار]، اصلاحطلب و متفکران و سیاستورزان سکولار نگریسته میشوند. هر جا که فاشیسم اسلامی قدرت را تصرف کرد، مانند ایران، سودان، نایجیر یا ، سومالیا و غزه، دیکتاتوریهای بیرحمی سر برآوردند که تا به امروز قدرتشان را حفظ کردهاند. و هر جا که اسلامگرایان از «صندلی قدرت»، کنار زده میشوند، بلافاصله به تروریست تبدیل میشوند و کشورشان را زیر آوار خشونت و ویرانی مدفون میکنند، مانند الجزایر، افغانستان، مالی و لیبیا وعراق. سرنوشتی که هم اکنون مصر و سوریه را تهدید میکند. ولی در افغانستان دوباره شبح فاشیسم اسلامی در حال رُشد و سر بالا کردن است که اگر جلو این شریعت بدوشان وحشی گرفته نشود این بار با ساز و برگ مدرن تر و عصری تر به جان ملت جفادیده افغان افتیده و قتل عام های مزار و یکاو لنگ و بامیان و غیره جاها فراموش خواهد شد.
درواقع آنطوریکه در طی این چند دهه دیده شد هر جا که فاشیستها، اعم از کمونیستها یا اسلامیست ها قدرت را به دست آورد ند، جوامع را به زندانهای سر باز تبدیل کردند که ساکنان آنجا یعنی شهروندان همواره زیر نظر قرار میگرفتند. گوناگونی، تنوع، پلورالیزم یا کثرت گرائی به عنوان یک خطر نگریسته میشد و میشود، و وحدتِ اجتماعی از طریق ابزار خشونتآمیز و وحشتپراکنی به طور مصنوعی تحمیل میشود. در این جا، فقط و فقط یک ایدئولوژی حقیقی یعنی اید ئولوژی حاکم از اعتبار برخوردار است، دگراندیشان به عنوان خائنان و لجنپراکنان معرفی میشوند و در بدترین حالت سر به نیست میگردند، مثال برجستۀ آن ولایت فقیه جمهوری اسلامی ایران و حکومت پادشاهی عربستان سعودی وهابی است که اخیراً یک وبلاگ نویس را به 1000 شلاق محکوم و در ده سال این مجازات ظالمانه بالایش تطبیق می گردد. حکومت امام زمانی ایران چندی قبل یک داکتر را که در بارۀ یونس پیامبر که اورا ماهی بلعید و بعد از مدتی ماهی اورا زنده در ساحل از دهان خود بیرون انداخت و در بیابان بی آب و علف و آفتاب سوزان درخت یا کدوئی بالای سرش روئید، استعاره پنداشته و این آیه را حواله به معنای باطنی کرده بود به اعدام محکوم شد. ونیز ده ها وبلاگ نویس، روشنفکر، فمینیست ها وزنان که به اتهلم واهی مراعات نکردن حجاب با اسید پاشان ولایت فقیه مواجه و از نعمت زیبائی صورت محروم شدند.
در حال حاضربرای اسلامیست ها همواره سه دشمن تغییرناپذیر وجود داشته و دارد: غربیها به عنوان دشمنِ خارجیِ دور، اسرائیل به عنوانِ دشمن دیوار به دیوار و سرانجام دشمن داخلی که تحتِ عنوان زندقه [کُفار]، اصلاحطلب و متفکران و سیاستورزان سکولار نگریسته میشوند. هر جا که فاشیسم اسلامی قدرت را تصرف کرد، مانند ایران، سودان، نایجیر یا ، سومالیا و غزه، دیکتاتوریهای بیرحمی سر برآوردند که تا به امروز قدرتشان را حفظ کردهاند. و هر جا که اسلامگرایان از «صندلی قدرت»، کنار زده میشوند، بلافاصله به تروریست تبدیل میشوند و کشورشان را زیر آوار خشونت و ویرانی مدفون میکنند، مانند الجزایر، افغانستان، مالی و لیبیا وعراق. سرنوشتی که هم اکنون مصر و سوریه را تهدید میکند. ولی در افغانستان دوباره شبح فاشیسم اسلامی در حال رُشد و سر بالا کردن است که اگر جلو این شریعت بدوشان وحشی گرفته نشود این بار با ساز و برگ مدرن تر و عصری تر به جان ملت جفادیده افغان افتیده و قتل عام های مزار و یکاو لنگ و بامیان و غیره جاها فراموش خواهد شد.