Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 86447

بزرگداشت از مقام 10 آموزگار برتر جهان در لیسه عالی معرفت به روایت عکس

14 فبروری 2015, 23:27, توسط دوست

آقای بی نام دیگران را نصیحت میکی خودت کورکوراانه قضاوت میکنی وتوهین در اسلام توهین به هیچ کس را نمی پزیرند . شاید داستان دوزدیدن یا بزور در اوردن خلخال یا همون پا زیب که زنهای قدیمی در پاه شان میکردند وخشمگین شدن حضرت علی ازاین عمل را شنیده باشید . تهدید کرد کسی که این کار را کرده وخلخال را از پای اون زن در اورده من ازحلقوم انها در میاورم . گفت این چه اسلام هست که یک زن یهودی نتواند در سایه اش زندگی کند؟ و قضیه گم شد شمشیرش در زمان خلافت اشن .. این قتل عام های که وهابی ها انجام میدهند هچ پایه اسلامی ندارد از حرف هایت مشخص میشود هیچ اطلاعات در باره اسلام ندارید فقط یک ادم ضد دین هستید که فکر میکنید هر کس خلاف دین بود میشود روشنفکر

چکیده: تمدن اسلامى آخرین حلقه تمدن الهى است که نهال درخت تنومندش با دستان پرتوان پیامبراکرم(ص) کاشته شد و ریشه اش با هجرت آن بزرگوار و سایر مسلمانان مستحکم گردید و همچنین میوه اش پس از گذشت چند قرن در زمینه علوم شرعى، عقلى، ادبى، تجربى، فرهنگ و هنر به بار نشست.

با ظهور این تمدّن الهى ـ انسانى، خداوند اتمام نعمت را بر پیکر انسانیّت پوشانید، بنابراین مسلمانان با الهام از آموزه هاى قرآنى و سیره پیشوایان معصوم(ع) بیش ترین نقش را در زمینه رشد و شکوفایى ایفا نمودند.

نگارنده سعى دارد که در این نوشتار نقش مسلمانان را در زمینه پیشرفت فرهنگ و علوم مورد بررسى قرار دهد. امید است که در سال نوآورى و شکوفایى گامى مؤثر در جهت اعتلاى تعلیم و تربیت و شکوفایى برداریم.

مسلمانان مشعل دار تمدن: قرآن کریم در آموزه هاى خود دعوت به فراگیرى دانش و تشویق انسان ها به آبادانى و نوآورى را مورد تأکید قرار داده است. با این که عدم تبعیض در میان انسان ها از اصول تغییرناپذیر این کتاب آسمانى است، امّا خداوند به صراحت مى فرماید: «هل یستوى الّذین یعلمون و الّذین لایعلمون؛[1] آیا کسانى که مى دانند با کسانى که نمى دانند برابر هستند؟»

قرآن کریم با دمیدن روح جدید بر پیکر نیمه مرده سرزمین هاى فتح شده، فضاى علمى و فرهنگى نوى را پدید آورد، بدین صورت که ابتدا افکار مسلمانان را متوجه فلسفه آفرینش و فرجام هستى نمود و با یادآورى آثار قدرت الهى دریچه اى به سوى اسرار خلقت گشود و گامى را به سوى پیشرفت علمى فراهم ساخت.

با این که علوم مسلمانان در آغاز منحصر به علوم دینى بود، ولى در قرن دوم هجرى آنان به سراغ اندوخته هاى علمى سایر ملت ها رفتند وطى دو قرن قسمت عمده علوم را از ملت ها گرفتند سپس در پرتو منطق قرآنى و تجربه علمى دست به ابتکار زدند.

مفسر بزرگ علامه طباطبایى(ره) در مورد تأثیر قرآن در پیشرفت فرهنگ و شکوفایى مى نویسد: «عامل اصلى اشتغال مسلمانان به علوم عقلى به صورت نقل و ترجمه در ابتدا و به صورت ابتکار در پایان، همان انگیزه فرهنگى بود که قرآن مجید در نفوس مسلمانان فراهم کرده بود. و معلوم است که مدنیّت اسلامى بعد از هجرت و رحلت رسول اکرم(ص) به وجود آمد و بالأخره امروز در حدود شش صد میلیون نفر از جمعیّت کره زمین را به نام اسلام در بر مى گیرد و بدیهى است که چنین تحوّلى که یکى از حلقه هاى بارز سلسله حوادث جهان مى باشد، در حلقه هاى بعدى تأثیر بسزایى خواهد داشت و از این رو یکى از علل و مقدّمات تحول امروزى و پیشرفت فرهنگ جهان قرآن مجید خواهد بود[2]

با این بیان معلوم مى شود که قرآن از همان راهى که فکر توحید و یکتاپرستى را در بشر بیدار کرد، دقیقاً از همان راه بشر را در خط سیر علمى و کشف حقایق جهان هستى که پایه تمدّن است، قرار داد و احادیث نبوى جان تشنه مؤمنان را براى دریافت دانش هاى گوناگون با عزمى راسخ به حرکت واداشت، لذا مى بینیم که سده هاى نخستین تاریخ اسلام به ویژه قرن دوم تا پنجم هـ.ق «عصر طلایى» جهان اسلام است. مسلمانان با الهام از آیات قرآن کریم و تعالیم پیامبر اکرم(ص) و به کمک آموزه هاى دینى به پیشرفت هاى علمى و فرهنگى چشمگیرى دست یافتند.

این زمان مقارن با دوره قرون وسطى، یعنى دوران انحطاط تمدن در تاریخ اروپا بود. قرون وسطى تقریباً از سال 476 م شروع شد و تا سال 1450 م ؛ یعنى حدود 950 سال ادامه یافت. این زمان در تاریخ اسلام مطابق بود با حدود 100 سال قبل از هجرت تا حدود 850 سال بعد از هجرت. این دوران را براى اروپا و جهان مسیحیّت «عصر ظلمت» نامیده اند.

زمانى که اروپا رکود این دوره تاریک را سپرى مى کرد، در مشرق زمین دولت هاى اسلامى، تمدّن هاى قدیمى بین النهرین، مصر، ایران، یونان و هند را بازشناسى کرده بودند، هم چنین شهرهاى مهم دنیاى اسلام به صورت مراکز علمى و فرهنگى درآمده بودند و دانشمندان مسلمان ابتکارات خود را به دنیا عرضه مى کردند.

نوآورى هاى فراوان، تألیفات متعدد، مساجد، کتابخانه ها، مدارس، شهرهاى با شکوه و پرجمعیت، روستاهاى آباد، ارتباطات وسیع، تجارت پررونق و دیگر عوامل مسلمانان را مشعل داران فرهنگ و تمدّن قرار داده بود. شاهکار مسلمانان در این بود که جنبش و تحوّلى در جهان پدید آوردند که قرن ها جامعه بشرى از فیض وجود آن بهره مند بود. مسلمانان در طول چند قرن آن چنان در علوم، صنایع، اقتصاد، سیاست و نظامات اجتماعى پیشرفت نمودند که به اعتراف دانشمندان غربى از همه جلو افتادند و حتّى تمدن کنونى اروپا و غرب بیش از هر چیز دیگر از آن مایه گرفته است.[3]

دکتر حسین نصر در زمینه رشد و بالندگى تمدن اسلامى مى گوید: «تنها پس از آن که وحى اسلامى توانست به تمدّن جدید رنگ مشخص اسلامى بدهد، علم، ادب و فلسفه به اوج کمال خود رسید.»[4]

بنابراین تمدّن اسلامى با بهره گیرى از آیات قرآن و اقدامات پیامبر اکرم(ص) در طى مراحل کمال و پختگى به درجه اى رسید که آدام متز (دانشمند سوئیسى) در کتاب خود قرن چهارم هجرى را «عصر نوزایى اسلامى» نامیده است.[5] در این دوره دانشمندان مسلمان در علوم و فنون به قدرى از خود ابتکار نشان دادند که طبق اعتراف گوستاولوبون تا قرن یازدهم میلادى دانشمندان اروپا قولى را که مأخوذ از مصنّفین مسلمان نبود، مستند نمى شمردند و تمام دانشکده ها و دانشگاه هاى اروپا تا پانصد سال روى ترجمه کتاب هاى دانشمندان اسلامى دایر بود و مدار علوم مردم اروپا فقط دانش مسلمین بود.[6]

دانش هاى نوین رشد و شکوفایى مسلمانان فقط در زمینه فهم معارف و مباحث اعتقادى نبود، بلکه علاوه بر ابداع علومى همچون: فقه و اصول و تفسیر، دانش هایى همچون: علم کلام، فلسفه و اخلاق را مطابق مضامین آیات قرآن کریم مطرح نمودند و با شیوه اى نوین گسترش دادند و حتّى فراتر از این ها علوم طبیعى، ریاضى، تاریخ، جغرافیا، دانش هاى تجربى و هنرهاى زیبا را به اوج کمال رساندند و از این رهگذر ابتکارات، اختراعات و اکتشافات نوین را به جامعه بشرى عرضه نمودند.

در عصر مأمون محمد خوارزمى علم «جبر» را پایه گذارى کرد و کتاب او به نام «جبر و مقابله» مرجع دانشمندان اروپا قرار گرفت.[7]

در ریاضیّات و هندسه ابوریحان بیرونى به کشفیّات تازه اى دست یافت و در هندسه مسطّحه خواجه نصیر الدین طوسى به ابداعاتى نایل آمد. هم چنین تا قرن سیزدهم میلادى عدد صفر مجهول بود تا این که خوارزمى آن را کشف کرد. او کسى بود که علامات اعشارى را براى نخستین بار به کار برد.[8]

دانش جغرافیا در پرتو فرهنگ اسلامى رشد قابل ملاحظه اى پیدا کرد. بسیارى از کتب «مسالک و ممالک» با محور قرار دادن مکه و مدینه که هر ساله میزان زائران خانه خدا بود، به نگارش درآمدند و در این دانش مسلمین پیش گام دیگر ملّت ها شدند.

هم چنین «نقشه جهانى» را ابوعبداللّه ادریسى مؤلف کتاب «نزهة المشتاق فى اختراق الآفاق» اختراع نمود و مدت ها مرجع دانشمندان اروپا بود.[9]

در علم شیمى جابربن حیّان به کشفیّات نو و آفرینش آثار پر ارج و بى بدیل دست یافت. در فیزیک ابن هیثم شهرت فراوانى پیدا نمود و کتاب وى «علم المناظر» به عنوان بهترین کتاب قرون وسطایى در نورشناسى شناخته شد.

در فلسفه تاریخ و علم جامعه شناسى ابن خلدون مطالب بى سابقه اى را عنوان کرد. در فلسفه سیاسى فارابى با بهره گیرى از کار پیشینیان نکات جدیدى را عرضه نمود و در روان شناسى ابن سینا شیوه اى علمى پدید آورد.

در علم پزشکى محمد بن زکریاى رازى، حنین ابن اسحاق و ابوعلى سینا آثار بى مانندى از خود به یادگار گذاشتند و پیشرفت مسلمانان در این علم به نحو بى سابقه و گسترده اى رواج پیدا کرد. به همین جهت نوشته اند که مسلمانان در ایجاد بیمارستان هاى خوب و تهیه لوازم آن پیشاهنگ جهان بوده اند.

نخستین بیمارستانى که در سرزمین هاى اسلامى تأسیس شد، بیمارستان صحرایى (در میان چادر با برخى تجهیزات) بود که در جنگ بدر به دستور پیامبر اکرم(ص) ساخته شد.[10] امّا بعدها این پدیده روبه رشد و کمال رفت و بیمارستان هاى بزرگ و مجهزّى تأسیس شد. هم چنین ابتکارات مسلمانان همچون: اختراع چاپ، قطب نما، کشف فرمول باروت، کشف گردش خون، صنعت کاغذ سازى و ده ها ابتکار دیگر نشانه عشق و علاقه آنان به نوآورى و شکوفایى بود.[11]

نهضت ترجمهدر پایان قرن اول هجرى مترجمان اسلامى کار ترجمه را شروع کردند. نخستین گام ترجمه هاى اسلام در زمان منصور خلیفه عباسى(158 ـ 136 هـ.ق) برداشته شد، ولى نهضت واقعى ترجمه از نیمه دوم قرن دوم هجرى رسمیّت یافت. در قرن سوم هجرى(عصر کلاسیک اسلام) این نهضت به اوج خود رسید و تا پایان قرن پنجم ادامه یافت، بنابراین مسلمانان بیش از سه قرن سخت مشغول ترجمه آثار علمى، فلسفى، ادبى و مذهبى تمدن هاى کهن بودند و از میراث انسانى بزرگى که به زبان هاى مختلف آن زمان، یعنى عبرى، سریانى، فارسى، هندى، لاتینى و یونانى بود، بهره مند شدند.[12]

به منظور جاى دادن مترجمان و حفظ آثار آنان مؤسسه علمى به نام «بیت الحکمه» در بغداد تأسیس شد. زمان تأسیس این مرکز به درستى مشخص نیست و عدّه اى بنیان آن را در سال 210 یا 211 هـ.ق مى دانند، عدّه اى هم تأسیس آن را در عصر هارون الرشید دانسته اند. به هر صورت این مرکز در زمان مأمون به علت رواج روحیه علمى و عقلى از رونق فراوانى برخوردار گردید.[13]

این بیت الحکمه نوعى آکادمى و دارالترجمه محسوب مى شد که داراى کتابخانه اى مفصّل با یک رصدخانه بود و در نقل علوم یونانى نقش قابل ملاحظه اى را ایفا مى کرد. رصدخانه اى که مأمون ضمیمه بیت الحکمه کرد، مرکزى شد براى مطالعه نجوم و ریاضیات. در این رصدخانه مسلمین محاسبات نجومى انجام مى دادند، چنان که طول یک درجه از نصف النهار را با دقّتى نزدیک به محاسبات امروز اندازه مى گرفتند. در زمان این خلیفه (مأمون) که مسلمانان کتاب بطلمیوس و اقلیدس را ترجمه مى کردند، در تمام اروپا تنها یک ریاضى دان مشهور وجود داشت که نوشته هاى او در ریاضیات از بعضى اصول مقدّماتى تجاوز نمى کرد، لذا در تمام قرون وسطى پیشرفت ریاضیّات در واقع مدیون نبوغ ریاضى مسلمانان بود.[14]

مسأله مهمى که در طول نهضت ترجمه کار مسلمانان را در ترجمه و جذب کتاب هاى خارجى آسان تر مى کرد، استفاده از مترجمین هر قومى بود که در سیطره اسلام به سر مى بردند.[15] نتیجه این که آنان قسمت اعظم آثار علمى و فلسفى و ادبى اقوام مختلف را به زبان عربى ترجمه کردند و بهترین معلومات هر ملّتى را آموختند، مثلاً در قسمت فلسفه، طب،هندسه،منطق و هیأت از یونانیان استفاده نمودند و از ایرانیان تاریخ، ستاره شناسى، ادبیات و شرح حال بزرگان را اقتباس کردند، از هندیان حساب، نجوم، داستان و گیاه شناسى را آموختند و از خود چیزهایى به آن ها افزودند و از مجموع آن ها علوم و صنایع را پدید آوردند[16].

مساجد

یکى از اقدامات مهم نبى مکرّم(ص) پس از هجرت، ساختن مسجد بود. استقبال عظیمى که اکثریت مردم مدینه از پیامبر(ص) به عمل آوردند، آن حضرت را بر آن داشت که پیش از هر کارى براى مسلمانان یک مرکز عمومى به نام «مسجد» بسازد تا امور عبادى، آموزشى، پرورشى، سیاسى و قضایى در آن انجام گیرد. پیامبر(ص) زمینى را که شترش در آن زانو زد، براى ساختمان مسجد خریدارى نمود و تمام مسلمانان در ساختن و فراهم کردن وسایل ساختمانى شرکت کردند.[17]

ساختن مسجد باعث ایجاد وحدت و هم دلى بین مسلمانان گردید و تا آغاز قرن چهارم هجرى در غیر اوقات نماز، مکانى براى تعلیم و تربیت بود، به طورى که بسیارى از علما و دانشمندان فارغ التحصیلان حلقه هاى تدریس مساجد بودند.

از زمان خلافت خلیفه دوم دامنه فتوحات مسلمانان گسترش یافت و تعداد افراد زیادى از سایر سرزمین ها به آیین اسلام گرویدند، به طورى که با زبان عربى آشنایى نداشتند، بنابراین آموزش زبان عربى براى درک معانى آیات قرآن و تعالیم اسلام توسط اصحاب پیامبر و تابعین در مساجد نو بنیاد آغاز شد.

این مساجد ابتدا در شهرهاى کوفه، بصره، حیره و مداین بنیاد گردید و به دستور خلیفه دوم برخى از صحابه پیامبر(ص) مأمور اقامه نماز و آموزش قرآن و مسائل دین در آن مکان هاى مقدّس شدند.[18]

جستجو در کابل پرس