Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 86503

آدمکشان: عبدالرب رسول سیاف و محمد اسماعیل

19 فبروری 2015, 01:44

مقاله طویلی در ارتباط به گفته های اخیر سیاف در سایت جمهوری سکوت نشر شده است که بر خی از بخش های آن در ارتباط به کارتون فوق ذیلاً آورده می شود:
بلقیس روشن یکی از اعضای پارلمان کشور خطاب به چهره های جهادی میگوید: دهه هفتاد نیروهای نظامی شوری از خاک افغانستان خارج شده بودند؛ مرض داشتید که دوباره جنگ کردید؟
دهه هفتاد خورشیدی از درد آور ترین و منفور ترین دوران افغانستان معاصر است. در این دهه، کلان شهرهای افغانستان ویران شدند؛ درست در همین دهه، در گوشه و کنار این کشور گورهای دسته جمعی خلق شد. افشار تباه شد؛ شمالی سوخت؛ در جاده های شهر مزارشریف خون فوران کرد؛ یکاولنگیان قتل عام شدند. بدخشانیان در طول همین دهه روزگار شان را با علف سپری کردند و حیات شان را اینگونه حفظ کردند؛ غزنویان گرسنه ماندند؛ قندهاری ها آواره شدند؛ خوستی ها زیر شلاق حاکمان شان قد خم کردند و....

کسی شاهد نیست که در هیچ گوشه ای این خاک توده ها از این دهه خورشیدی رنجی و غمی را بر دوش نکشیده باشند. با یک کلام باید گفت دهه هفتاد، دهه خون، فاجعه، ویرانی و دربدری مردم افغانستان است که بطور مطلق عاملین فجایع این دهه، درست همان کسانی هستند که امروز خودشان را تیکه داران جهاد قلمداد می‌کنند.
من میدانم و اکثر مردم افغانستان می‌دانند که در بین سران جنگ در" مذاکرات اسلام آباد"، " مذاکرات کعبه - خانه خدا "، "نشست جبل السراج"، "شورای حل و عقد "، "جلسات بادام باغ" و .... چه گزشت. ملت و مردم افغانستان نه کور اند و نه در فقدان عقل و تجربه به سر می‌برند. آنچه بالای این مردم و ملت رفته است، تاریخ مو به مو برای نسل فردای این خاک به یادگار خواهد گذاشت؛
این یکی از تجربیات همیشه گی تاریخ بشر است که داعیه داران دین همیشه خود شان را صاحب خیر، شر، حاکمیت، اخلاق و خداوندگار جامعه ای شان پنداشته اند، بی آنکه کم ترین احترامی به قلمرو عقل و دانایی فردی انسانها قایل باشند. این امر در جوامع امروز اسلامی زیاد تر از جامعه، دین و آیین دیگر، هرچه بیشتر حاکم است. تاریخ معاصر افغانستان و بخصوص کشمکش های نیم قرن اخیر و پسین آن، پر رنگ تر از همیشه شاهد این امر بوده است و سران جنگ در قالب گفته ها و روایت دینی همیشه از آن سود سو جُسته اند. و در سایه همین روایت های دینی شان اَلم ناک ترین تراژیدی ها و فجایع را برای مردم بی دست و پا و بیصدای این کشور خلق کرده اند؛ مشخصن رسول سیاف!

رسول سیاف یکی از سردم داران و ترویج گران ایده های اخوانی، سلفی و وهابی در افغانستان است که نخست خرابکاری هایش را با همین ایده های تجربه شده ای که همیشه غیر از ویرانی و نفرت دست آورد دیگری را در جامعهءی بشری و اسلامی نداشته است، در کابل آغاز نمود.

رسول سیاف، یکی از بد نام ترین و جان خوار ترین و ویرانگر ترین چهره های جنگ سالاران دهه هفتاد است. با آنکه وی یکی از مشهور ترین عالم دین بود ولی هیچ گاهی دست وی در ویرانی، فجایع و نفرت ها کمتر و کوتاه تر از دیگر هم‌قطاران اش نبوده است. چنانچه گفته شد آنان در طول دوران جنگ همیشه از مجرای عالم بودن دین شان سودِ جُسته و استفاده و خیانت نموده است. ما منکر جهاد نیستیم؛ جهاد یک امر دینی است و این امر در یک جامعهءی دینی الزامی و غیر قابل انکار است. اما وقتی این قدرت خواران می آیند و از مجرای دین، جهاد را خلق فجایع، غارت گری، دزدی، چپاول و تجاوز بر امتان پیامبر خدای شان می‌داند، این می‌شود وحشی گری که رسالت انسانیت را به میدان دارآویزی می‌کشاند تا مجبورن علیه خیانت های جاری و یا گذشته، انسانهای دردمند قد بکشند و صدای اعتراض شان را جهت پایان بخشیدن به سواستفاده‌های دینی بلند کنند.

خطابه های واپسین رسول سیاف نیز از همآن مرض های دهه هفتاد که هنوز بوی خون و ویرانی می‌دهد، می‌باشد. چون با شیوه‌ای همان روز به پیروان اش مژده میدهد که در همین روزها خبری خوشی از واکنش مجاهدین تان در قبال حکومت خواهد بودید. رسول سیاف قبل از انتخابات نیز یکبار دیگر چنین موضعی گرفته بود که هدف وی جمع آوری رای بود ورنه سیاف خود بزرگ ترین جنایت کاران روز را در آستین اش دارد.
مشخصن واکنش که وی نسبت به عمل کردهای حکومت، در گرامی داشت از سال روز خروج نیروهای شوری از خود نشان داد قابل تامل است که وی و چپاول گران هم ردیف اش دقیقن چه می‌خواهند؛ قدرت و امتیاز. اگر این طوری نیست، خب تو خودت را رهبر مردمی میگری و یک عالم دینی و برو به همان کارهایت برس و ترا چه به مدیریت های کلان دولتی. مردم به قیمت حیات شان پشت صندوق های رای رفتند و رای دادند و حالا بهر نحوی که شد حکومت شان را شکل دادند؛ لااقل بگذارید ذره دردی از خروارها درد مردم غم کشیده این کشور کم گردد و شما مفت خوران و ویران گران دیگر مداخله نکنید. یک قومندان جنگ از پس کارهای تخنیکی. و الکترونیک، برق و تکنولوژی از چه سر در می آورد؟ هیچ چه اسماعیل خان تان چندین سال در وزارت انرژی و آب حرام خورد دیگر بس شان نیست؟ همه موضع گیری های رسول سیاف و هم قماشانش بیان گر چپاول گری آنان است. حالا وقتی دستی شان را از دزدی های بیست ساله ای شان کوتا می بینند بر روی حکومت عفو عفو می‌کنند.

عف زدن ها همه اش تکرار یک واژه است: مجاهدین؛ و مجاهدین از قدرت کنار زده شده است؛ مجاهدین صاحب این ملک است و... یکی مسول پیدا نمی شود بگوید: مجاهدین عزیز! شهرها را ویران کردید، در آنها فاجعه خلق کردید؛ شرم و حیا نیز چیزی خوبی است و کمی در حق تآن روا دارید و دیگر بس است این همه عفو زدنها. بگذارید مردم زندگی کنند و مدیران ارشد دولت و حکومت شان انسانهای کار فهم و کاردانی باشند، نه صاحبان گلوله و تفنگ.
اگر کدام مجاهدتان، کوچکترین طرحی برای بیرون رفت افغانستان و مردم افغانستان از این چالش های موجود که فراراه مردم این کشور است را دارد، بیاورید در میان بگذارید، همه ی ملت هم صدای تان خواهند شد ورنه عف زدنهای تان را دیگر لطفن ببندید!

جستجو در کابل پرس